خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است
خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است

آیا قران و سنت به تنهایی برای هدایت کافیست؟!

برگرفته از صفحه فسی بوک آیین آینگی

عکس ‏‎Mark Zamini‎‏


بسم الله الرحمن الرحیم

آیا قران و سنت به تنهایی کافیست؟!

یونس بن یعقوب گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم که مردی از اهل شام بر آنحضرت وارد شد و گفت: من علم کلام و قفه و فرائض میدانم و برای مباحثه با اصحاب شما آمده‏ ام.. 
 ابتدا امام با سخن خود آن مرد، دعوی او را  باطل کرد که ان شاء الله در جای دیگری بازگو میکنیم.. سپس فرمود: ای یونس اگر علم کلام خوب می‏دانستی با او سخن می‏گفتی..که ناگاه "هشام بن حکم "که جوانی نو رس بود وارد شد و از همه کم سن تر بود، امام برایش جا باز کرد و فرمود: هشام با دل و زبان و دستش یاور ماست..
سپس به امر امام  چند تن دیگر از متکلمین با مرد شامی مناظره کردند تا جاییکه عرق شامی و آنها در آمد ..و حضرت از مباحثه آنها لبخند میزد ..  مرد شامی بد جوری گیر افتاده بود ..سپس بشامی فرمود با این جوان نو رس یعنی هشام بن حکم صحبت کن..
گفت حاضرم،

 شامی به هشام گفت: ای پسر! درباره امامت این مرد (امام صادق علیه السلام ) از من بپرس؛ هشام (از سوء ادب او نسبت بساحت مقدس امام (ع)) خشمگین شد بطوری که میلرزید،
سپس بشامی گفت: ای مرد آیا پروردگارت بمخلوق ناظر و مصلحت بین‏تر است یا مخلوق بخودشان؟
گفت بلکه پروردگار نسبت به مخلوقش مصلحت بین ‏تر است..
هشام :در مقام نظارت و مصلحت بینی برای مردم چه کرده است؟ 
 
شامی : برای ایشان حجت و دلیلی بپا داشته (أَقَامَ) تا متفرق و مختلف نشوند و او ایشان را با هم الفت و اتحاد دهد و کجى آنها را به راستى و درستى باز آورده و ایشان را از قانون وتکالیف پروردگارشان آگاه سازد..


هشام: او کیست؟


شامی :رسول خدا (ص) است


هشام :بعد از رسولخدا (ص) کیست؟ 


شامی : قرآن و سنت است


هشام گفت قرآن و سنت برای رفع اختلاف امروز ما سودمند است؟ 


شامی گفت آری .


هشام گفت: پس چرا من و تو اختلاف کردیم و برای مخالفتی که با تو داریم از شام باینجا آمدی !!؟
شامی خاموش ماند..


 امام صادق علیه السلام باو گفت چرا سخن نمیگوئی ؟ 


شامی گفت: اگر بگویم اختلافی نداریم که دروغ گفته ام و (با این وجود ) اگر بگویم  قرآن و سنت از ما رفع اختلاف می‏کنند و ما را متحد می‏سازند(باز هم تناقض وتکرار همان دعوی است و )باطل گفته ام.. 


زیرا عبارات کتاب و سنت معانی مختلفی را متحمل است (چند جور معنی می‏شود) و اگر بگویم اختلاف داریم و هر یک از ما مدعی حق می‏باشیم، قرآن و سنت بما سودی ندهند (زیرا که هر کدام از ما آن را به نفع خویش توجیه می‏کنیم) و همین استدلال بر له من و علیه هشام است،

حضرت فرمود: از او بپرس تا بفهمی که سرشار (از علم) است،
شامی از هشام پرسید ای مرد: کی بمخلوق مصلحت‏بین‏تر است ؟ پروردگارشان یا خودشان!
هشام: پروردگارشان از خودشان مصلحت‏بین‏تر است
 
شامی: آیا پرودگار شخصی را بپا داشته که ایشان را متحد کند و ناهمواریشان هموار سازد و حق و باطل را بایشان باز گوید؟ 


هشام : در زمان رسولخدا (صلوات الله علیه) یا امروز؟


شامی : در زمان رسولخدا (ص) که خود آنحضرت بود، امروز کیست؟


هشام : همین شخصی که بر مسند نشسته (اشاره بامام صادق علیه السلام کرد) و از اطراف جهان سویش رهسپار گردند..


بمیراث علمی که از پدر و از جدش (رسول الله ص ) دارد،خبرهای آسمان و زمین را برای ما باز گوید..
شامی: من چگونه می‏توانم این را بفهمم؟ 


هشام گفت هر چه خواهی از او بپرس ..


 
شامی : عذری برایم باقی بگذاشتی، بر من است که بپرسم ..

امام صادق علیه السلام فرمود: ای شامی! می‏خواهی گزارش سفر و راهت را بخودت بدهم که چگونه بود؟ چنین بود و چنان بود...


شامی با سرور و خوشحالی می‏گفت: راست گفتی، اکنون بخدا اسلام آوردم،(أَسْلَمْتُ لِلّهِ السّاعَةَ)
امام صادق علیه السلام فرمود نه ! بلکه اکنون بخدا ایمان آوردی، اسلام رتبه قبل از ایمان است،، 
 
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع : بَلْ آمَنْتَ بِاللّهِ السّاعَةَ ، إِنّ الْإِسْلَامَ قَبْلَ الْإِیمَانِ وَ عَلَیْهِ یَتَوَارَثُونَ وَ یَتَنَاکَحُونَ وَ الْإِیمَانُ عَلَیْهِ یُثَابُونَ 


بوسیله اسلام از یکدیگر ارث برند و ازدواج کنند و .. و بر "ایمان" ثواب برند (یعنی تو که قبل از این مسلمانی بودی و به خدا و پیغمبر اعتقاد داشتی ! اما ثواب عبادت نداشتی و اکنون که به حقیقت رسیدی و مرا بامامت شناختی ، ایمان آوردی،، و خدا بر عباداتت هم بتو ثواب خواهد دادکه خدا بدون ایمان ثواب عطا نمی‏فرماید  ..


 
شامی عرضکرد: درست فرمودی، گواهی دهم که شایسته عبادتی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خداست و تو جانشین اوصیاء پیامبر هستی..

فَقَالَ الشّامِیّ صَدَقْتَ ، فَأَنَا السّاعَةَ ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلّا اللّهُ وَ أَنّ مُحَمّداً رَسُولُ اللّهِ ص وَ أَنّکَ وَصِیّ الْأَوْصِیَاءِ ..

بعد امام مهربانانه رو به آنها نموده و ایرادات و محاسن هریک از آن متکلمین درمباحثه را برایشان روشن ساخت.

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم اجمعین إلی یوم الدین

ماخذ حدیث : ( برگرفته از اصول کافی -کتاب الحجة)

هو العلیم

عکس ‏‎Mark Zamini‎‏

(علم حقیقی و حقیقت عبودیت...(حدیث "عنوان بصری"

امام صادق علیه السلام فرمودند:

" لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ؛ إنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی‌ قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ "

 علم به آموختن نیست.علم‌ نوری است‌ که‌ خداوند تبارک‌ و تعالی در قلب کسی که اراده هدایت‌ او را نماید واقع‌ میگرداند..

پس‌ اگر علم‌ میخواهی،باید در اوّلین‌ مرحله‌ درخودت‌ حقیقت‌ عبودیّت‌ را بطلبی و بواسطه عمل‌ کردن‌ به‌ علم، طالب‌ علم‌ باشی ! و از خداوند بپرسی و طلب فهم نمائی تا خدایت‌ ترا جواب‌ دهد و بفهماند

 از طرفی می گوید دلت را به این علوم ظاهری خوش نکن، از طرفی امید می دهد که اگر حقیقتا طالب علم باشی باید آنرا در خودت و با عبودیت و تقوا پیشگی بطلبی، شاید خداوند این نورکه ملاک انکشاف حقایق است را به تو نیز دهد..

 

"حدیث عنوان بصری" بازگو کننده داستان پیرمردی است 94 ساله  که از علوم متداول زمان خود بهره مند شده و می خواست تا از علم حقیقی ائمه (ع) نیز برخوردار شود، ولی با این  حقیقت مواجه شد که علم حقیقی،از طریق آموختن حاصل شدنی نیست، بلکه نوری است که خداوند بر قلب انسان اشراق می کند و سرّ نائل شدن به آن را باید در حقیقت عبودیت جست و جو کرد..

 

این حدیث نورانی اجمالا به نکات و ظرائفی اشاره دارد که اگرچه شرایط و فهم مخاطب در نظر بوده ، ولی باتوجه به اینکه کلام نورانی معصوم "ذو وجوه" است، هر یک از فرازهای آن نیازمند تدقیق و باریک بینی می باشد لذا اساتید بر آن شرح هایی به تفصیل نوشته و به صورت مبسوط به آن پرداخته اند و چراغ راه بسیاری از عرفا و سالکان قرار گرفته است..

مرحوم مجلسی آن را با دست خط شیخ بهایی مشاهده کرده و در کتاب بحارالانوار نقل کرده است و شامل سفارش های امام صادق علیه السلام به "عنوان بصری " و تمام طالبان سلوک الی الله است.تا با درک مفاهیم و عمل به محتوای آن از هواهای نفسانی پیراسته شوند و به علم و معرفت حقیقی دست یابند.

 آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی(ره) در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند:باید آن را در جیب خود داشته باشید و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایید ..

 متن‌ کامل‌ روایت‌ عنوان‌ بصری با ترجمه آن‌ در اینجا نقل می شود تا محبّان و رهروان سلوک‌ إلی‌ الله‌ از آن‌ متمتّع‌ گردند:

 میگویم‌: من‌ به‌ خطّ شیخ‌ ما: بهاء الدّین‌ عامِلی قَدَّس‌ الله‌ روحَه‌ چیزی را بدین‌ عبارت‌ یافتم‌:

 شیخ‌ شمس‌ الدّین‌ محمّد بن‌ مکّیّ (شهید اوّل‌) گفت‌: من‌ نقل‌ میکنم‌ از خطّ شیخ‌ احمد فراهانی‌ رحمه‌ الله‌ از عُنوان‌ بصری‌؛ و وی‌ پیرمردی فرتوت‌ بود که‌ از عمرش‌ نود و چهار سال‌ سپری می‌گشت‌ . او گفت‌:که من نزد "مالک بن انس" رفت و آمد داشتم؛ چون جعفر صادق (ع) به مدینه آمد، من به نزد او رفت و آمد کردم و دوست داشتم همان طور که از "مالک" تحصیل علم می کردم، از او نیز تحصیل علم نمایم!

 آن حضرت روزی به من فرمود: من مردی مورد طلب و (تحت نظر دستگاه حکومتی هستم و جاسوسان‌ و مفتّشان‌ مرا مورد نظر و تحت‌ مراقبه‌ دارند.)و علاوه بر این، در هر ساعتی از شبانه روز اوراد و اذکاری دارم که بدانها مشغولم و تو مرا از ذکرم باز مدار و علومت را از مالک بگیر،، همچنان که سابقاً هم این طور بود که نزد او رفت و آمد می کردی.

پس‌ من‌ از این‌ جریان‌ غمگین‌ گشتم‌ و از نزد وی بیرون‌ شدم‌، و با خود گفتم اگر حضرت‌ در من خیری می دید من را از رفت و آمد به نزد خود و بهره بردن از علمش منع نمی کرد.. پس به مسجد رسول الله صلّی‌ الله‌ علیه‌ و اله‌ رفتم و بر آن حضرت سلام کردم و فردای آن روز دوباره به روضه نبوی برگشتم و دو رکعت نماز گزاردم و عرض کردم: خدایا! خدایا! از تو می خواهم که قلب جعفر را بر من متمایل گردانی و از علمش‌ به‌ مقداری روزی من‌ نمائی تا بتوانم‌ بدان‌، به‌ سوی راه‌ مستقیم‌ و استوارت‌ راه‌ یابم‌..

و با حال‌ اندوه‌ و غصّه‌ به‌ خانه‌ام‌ باز گشتم‌؛ و بجهت‌ آنکه‌ دلم‌ از محبّت‌ جعفر اشراب‌ گردیده‌ بود، دیگر نزد مالک‌ بن‌ أنس‌ نرفتم‌ ! از منزلم‌ هم خارج‌ نمی شدم‌ مگر برای نماز واجب‌ ، تا اینکه صبرم‌ تمام‌ شد..در حالی که سینه ام تنگ شده بود و تحملم به پایان رسیده بود نعلین خود را پوشیدم و ردای خود را بر دوش افکندم و قصد دیدار جعفر را نمودم؛ و این زمانی بود که‌ نماز عصر را بجا آورده‌ بودم‌ ،،چون به در خانه اش رسیدم اذن دخول خواستم، پس خادمی که داشتند، بیرون آمد و گفت: چه حاجتی داری؟ گفتم: می خواستم بر شریف سلام کنم. گفت: او در محل نماز خویش به نماز ایستاده، پس من روبروی در منزلش نشستم.. مدت زیادی نگذشته بود که خادمی آمد و گفت‌: ادْخُلْ عَلَی‌ بَرَکَةِ اللَهِ ..بر برکت‌ خداوندی وارد شو (که‌ به‌ تو عنایت‌ کند). من داخل شدم و بر حضرتش سلام کردم. سلام مرا پاسخ گفتند و فرمودند بنشین،خداوند تو را بیامرزد.

 پس من نشستم. حضرت‌ قدری به حال تفکر سر به زیر انداختند و سپس سر خود را بلند نموده و فرمودند: کُنیه ات چیست؟

گفتم: ابو عبد الله !. حضرت فرمودند: خداوند کُنیه ات را ثابت گرداند ! و تو را موفق بدارد، ای ابو عبد الله ، سؤالت چیست؟

 با خودم گفتم: اگر از این دیدار و سلامی که کردم غیر از همین دعای خیر حضرت، هیچ‌ چیز دگری نباشد، هرآینه‌ بسیاراست..

 سپس‌ حضرت‌ سر خود را بلند نمود و فرمود‌: چه‌ می خواهی؟گفتم: از خدا خواستم که قلب شما را بر من منعطف گرداند و از علم شما به من روزی کند و امیدوارم که خدا آنچه را که از او در باره [حضرت] شریف تقاضا کرده ام اجابت نماید.

 حضرت‌ فرمود: ای‌ أبا عبدالله‌علم‌ به‌ آموختن‌ نیست‌. علم‌ نوری است‌ که‌ خداوند تبارک‌ و تعالی در قلب کسی که اراده هدایت‌ او را نموده‌ است‌ واقع‌ میگرداند ..

پس‌ اگر علم‌ میخواهی،باید در اوّلین‌ مرحله‌ درخودت‌ حقیقت‌ عبودیّت‌ را بطلبی ،، و بواسطه عمل‌ کردن‌ به‌ علم، طالب‌ علم‌ باشی ! (در حدیثی دیگر فرمودند:هرکس به آن‌چه می‌داند، عمل کند، خداوند او را از اموری که نمی‌داند آگاه می‌گرداند.. «من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلمو »بحارالانوار) و از خداوند بپرسی و طلب فهم نمائی تا خدایت‌ ترا جواب‌ دهد و بفهماند

 گفتم: ای بزرگوار! فرمود: ای اباعبد الله بگو.

 گفتم: ای ابا عبد الله حقیقت عبودیت چیست؟

فرمود: سه چیز است:

  -1 این که " عبد " برای خود در مورد آنچه که خدا به وی سپرده است مالکیتی قائل نباشد؛ چرا که بندگان مالکیتی ندارند؛ بلکه همه اموال را مال خدا می بینند و آن را در جایی می نهند که خدا امر کرده است..

- 2   عبد برای خود تدبیری نمی کند.. (چرا که عبد مستغرق در بحر توحید و به دست حق میشود ..خُنک آن اشتری کو را مهار عشق حق باشد..).

 - 3  تمام مشغولیت عبد در آن‌ منحصر شود که‌ خداوند او را بدان‌ امر نموده‌ است‌ و یا از آن‌ نهی فرموده‌ است‌..

 بنابراین‌، اگر بنده خدا برای‌ خودش‌ مِلکیّتی را در آنچه‌ که‌ خدا به‌ او سپرده‌ است‌ نبیند، انفاق‌ نمودن‌ در آنچه‌ خداوند تعالی بدان‌ امر کرده‌ است‌ بر او آسان‌ می شود.

و چون‌ بنده خدا تدبیر امور خود را به‌ مُدبّرش‌ بسپارد، مصائب‌ و مشکلات‌ دنیا بر وی آسان‌ میگردد.

و زمانی‌ که‌ اشتغال‌ ورزد به‌ آنچه‌ را که‌ خداوند به‌ وی امر کرده‌ و نهی نموده‌ است‌، دیگر فراغتی از آن‌ دو امر نمی یابد تا مجال‌ و فرصتی برای خودنمائی و فخر ومباهات نمودن‌ با مردم‌ پیدا نماید !

 پس‌ چون‌ خداوند، بنده خود را به‌ این‌ سه‌ چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس‌ و خلائق‌ بر وی سهل‌ و آسان‌ میگردد؛ و دنبال‌ دنیا به‌ جهت‌ زیاده‌اندوزی و تکاثر و تفاخر نمیرود، و آنچه در دست مردم است (از علم و جاه‌ و جلال‌ و منصب‌ و مال‌) را برای عزت و برتری طلب نمی کند، و روزهای خود را در بطالت‌ و اموربیهوده‌ رها نمی کند..

پس این " اولین درجه از تقوا " است.. همچنان که خدای تبارک و تعالی می فرماید: "آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین ندارند و عاقبت نیکو از آن پرهیزکاران است".[قصص، 83]

 گفتم: ای ابا عبد الله! مرا توصیه ای فرما.

فرمودتو را به نه چیز توصیه می کنم که این نه چیز، توصیه من به همه مریدان طریق الی الله است ، و از خدا می خواهم توفیق بکار بستن این توصیه ها را برای تو  مرحمت نماید.

 سه تای آنها درریاضت نفس "است و سه تا درحلم " و بردباری و سه تای دیگر درعلم ". پس ای "عنوان" آنها را خوب به خاطر بسپار و مبادا در مورد آنها سستی و سهل انگاری کنی !

 "عنوان‌"گفت‌: من‌ دلم‌ و اندیشه‌ام‌ را فارغ‌ و خالی نمودم‌ تا آنچه‌ را که‌ حضرت‌ میفرماید بگیرم‌ و اخذ کنم‌ و بدان‌ عمل‌ نمایم‌..

 فرمود: اما آن سه چیزی که در مورد ریاضت است:

این که مبادا چیزی را بخوری که بدان اشتها نداری؛ چراکه ایجاد حماقت و نادانی می کند !

و مخور مگر هنگام گرسنگی (نیاز به رغبت واشتیاق به مطلوب..

و چون خواستی چیزی بخوری از حلال بخور و نام خدا را ببر و به یاد آور حدیث رسو ل الله (ص) را که فرمود: آدمی ظرفی بدتر از شکمش را پر نکرده است.بناءً علیهذا اگر بقدری گرسنه‌ شد که‌ ناچار از تناول‌ غذا گردید ، یک سوم شکم خود را برای غذا و یک سوم برای نوشیدنی و یک سوم برای تنفس اختصاص ده..

 و اما آن سه چیزی که راجع به حلم و بردباری است:

پس اگر کسی به تو بگوید: اگر یک کلمه بگوئی ده تا می شنوی به او بگو: اگر ده کلمه بگویی یکی هم نمی شنوی !

و کسیکه تو را شتم‌ و سبّ کند و ناسزا گوید به وی بگو: اگر در آنچه می گویی صادقی از خدا می خواهم که مرا بیامرزد و اگر کاذبی از خدا می خواهم که تو را بیامرزد و درگذرد.

و اگر کسی تو را تهدید کند که سخنان بدی در مورد تو خواهم گفت تو به او مژده بده که من در مورد تو با نصیحت و خیر خواهی و مراعات برخورد خواهم نمود..

 و اما آن سه چیزی که راجع به علم است این که:

آنچه را نمی دانی از علما(حقیقی) بپرس و مبادا سؤالی را از باب به لغزش انداختن و آزمایش کردن ایشان بپرسی !

و بپرهیز از اینکه در مورد چیزی (که یقین نداری) طبق رأی و نظر خودت عمل کنی و در جمیع‌ امور و تا جای ممکن احتیاط پیشه کن ..

و از فتوا دادن بپرهیز همچون ترس از شیر درنده ! و گردن خود را پل عبور مردم قرار مده ...

 ای ابا عبد الله دیگر از نزد من برخیز که در مورد تو خیر خواهی کردم و سر رشته ذکر مرا مگسل که من نسبت به خودم و اوقاتم حسابگر و سختگیرم ...

و سلام و درود خدا بر کسی باد که از طریق هدایت متابعت کند.

 وَ السَّلاَمُ عَلَی‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَی‌.

عکس ‏‎Masoud Kolyaie‎‏

عکس ‏‎Masoud Kolyaie‎‏

عکس ‏‎Masoud Kolyaie‎‏

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد