خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است
خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است

- فصل سوم / بخش دهم : نبرد حنین

بخش یازدهم : نبرد حنین

پس از پیچیدن خبر فتح مکه در عربستان سایر مردم و قبائلی که تاکنون اسلام نیاورده بودند گروه گروه به خدمت پیامبر(ص) ،آمده و اسلام را می پذیرفتند ، و روز بروز بر نفوذ اسلام افزوده می شد ، و در این بین تنها دو طایفه قدرتمند هوازن و ثقیف که از مردانی دلیر و جنکجو بهره می بردند به اسلام نگرویده ، تصمیم دیگری گرفتند . آنها با تجهیز سپاهی قدرتمند هم قسم شدند که مکه را از پیامبر(ص)  باز پس گیرند از همین رو کل افراد دو قبیله را کوچ دادند و زنان و کودکان را در تپه ائی مشرف به منطقه حنین مستقر کردند و مردان قبیله در پائین تپه محلی بنام اوطاس سنگر گرفتند تا زیر نظر زنان بجنگ بپردازند و این  سبب تقویت روحیه مردان شود .تعداد نفرات این سپاه بلغ بر سی هزار نفر تخمین زده شده است . [1]

حنین واقع در مسیر طائف به مکه است به همین دلیل پیامبر(ص)   ده هزار نفر از مسلمین مدینه را با دوهزار تن از ساکنین مکه همراه کردند و جمع این گروه بزحمت به دوازده هزار نفر می رسید .

پرچم دار سپاه اسلام مطابق با همه جنگها علی بن ابی طالب است و همچنان که سردار و فرمانده سپاه مسلمانان در نودونه درصد جنگها بوده اند در این جنگ هم فرماندهی به ایشان واگذار شد .قرآن کریم در سوره مبارکه توبه آیات 25 الی 26 در باره حوادث این جنگ سخن گفته است ودقت در این آیات تاکیدی بر سخنان مورخین پیرامون این جنگ است .

پیامبر (ص)خدا ابتدا بجهت یقین از قصد و آهنگ این دو قبیله فردی بنام "عبدالله بن ابی حدود" را برای کسب خبر روانه ساخت . او بصورت ناشناس میان مردان قبیله رفته و با اخبار جدید خدمت رسول الله رسید .

پیامبر(ص)حالا یقین داشت که آنها هدفی جز تصرف مکه را ندارند و فرمانده آنها شخصی بنام "مالک بن عوف" است و اوبه سران قبیله پیشنهاد داده ست که زنان را به جهت ترغیب مردان به جنگ همراه سپاه بیاورند. رسول خدا در ماه شوال سال هشتم دستور حرکت سپاه را صادر فرمودند .

سپاه اسلام شب هنگام به وادی حنین رسید وچون جاسوسان خبر حرکت سپاه اسلام را به قبیله متخاصم داده بودند آنها در محلی مناسب کمین کرده بودند و به محض ورود سپاه اسلام به آنها یورش بردند.

در اولین لحضات در گیری وحشت زیادی مسلمانان را در برگرفت و اکثر سپاهیان پا به فرار گذاشتند در این زمان ، یک آن پیامبر(ص) خدا وسط میدان جنگ تنها ماند و فقط نه نفر از بنی هاشم اطراف ایشان را گرفته بودند . تاریخ اسامی آنها بدین صورت ضبط کرده است .

ابن عباس در طرف راست پیامبر (ص) فضل بن عباس در سمت چپ ابوسفیان بن حارث لگام قاطر سواری پیامبر(ص) را بدست گرفته بود نوفل بن حارث و عبدالله بن زبیر بهراه عتبه ومتبه پسران ابولهب پیرامون پیامبر(ص) را گرفته بودند و حضرت علی علیه سلام در جلوی پیامبر(ص) شمشیر می زد و دشمنان را از حمله به پیامبر خدا(ص) باز می داشت و باقی مسلمین همه از جبهه جنگ فرار کرده بودند .[2]

در این میان حضرت علی با شجاعت بی نظیری که از خود نشان داد توانست رئیس قبیله هوازن را به هلاکت برساند و این باعث فرار قوم هوازن از میدان جنگ شد .[3]

در این میان پیامبر (ص) فریاد برآورد ای مردم بکجا می گریزید؟

به نزد من بیآئید منم رسول خدا منم محمدبن عبدالله .

 ابن هشام درصفحه 294 جلد دوم سیره اش می نویسد دراین میان تنها چند نفر پیرامون رسول خدا بودند .

همچنین در میان لشکر هوازن مردی شجاع پرچم را بدست داشت و بر شتری سرخ مو سوار شده بود . هرکس که به او نزدیک می شد با ضربه ائی نیزه وی را پرتاب می کرد علی علیه سلام با یک حرکت خود را به او رسانده پاهای شترش را قطع کرد و اورا بزمین افکند در این لحظه مردی از انصار اورا هلاک کرد .

پیامبر (ص) به ابن عباس که صدای رسا و بلندی داشت فرمود : ای عباس مردم را صدا بزن و بگو ای گروه انصار ای بیعت کنندگان در زیر درخت رضوان به کجا می روید ؟

   عباس به دستور پیامبر (ص) عمل کرد و مسلمانان را صدا زد و آنان پاسخ دادند لبیک لبیک .[4]

پس از بازگشت مسلمین و کشته شدن رئیس قبیله هوازن و پرچمدار آنها ورق جنگ بنفع مسلمین برگشت و اینبار سپاه هوازن که خود را شکست خورده دید پا به فرار گذاشت و جنگ با پیروزی رسول خدا و مسلمین پایان یافت .                                                                                               

مورخان می نویسند در این جنگ هفتادنفر از مسلمین به شهادت رسیدند ولی غنائم زیادی نصیب مسلمین شد . این غنائم شامل شش هزار تن اسیر جنگی بیست وچهارهزار شتر و چهل هزار گوسفند و بز و مقدار زیادی طلا ونقره و سایر غنائم جنگی نصیب مسلمین شد .

این جنگ تکلیف قبیله هوازن را مشخص ساخت اما قبیله دوم که در قلعه های خود در طائف پناه گرفته بودند هنوز تهدید بالقوه ائی برای مسلمانان محسوب می شدند و به همین دلیل پیامبر (ص) لشکر را به مدینه یا مکه باز نگرداندند و مسیر را تا طائف ادامه دادند .در اینجا دل به آیات شریف وحی می سپاریم که در باره این جنگ نازل شده است .

به اصل آیات توجه فرمائید . سوره مبارکه التوبه آیات 25 الی 27  می فرماید :

لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ ۙ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیْئًا وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ [٩:٢٥]

قطعاً خداوند شما را در مواضع بسیارى یارى کرده است، و [نیز] در روز «حنین»؛ آن هنگام که شمار زیادتان شما را به شگفت آورده بود، ولى به هیچ وجه از شما دفع [خطر] نکرد، و زمین با همه فراخى بر شما تنگ گردید، سپس در حالى که پشت [به دشمن‌] کرده بودید برگشتید.

ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا ۚ وَذَٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ [٩:٢٦]

آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد، و سپاهیانى فرو فرستاد که آنها را نمى‌دیدید، و کسانى را که کفر ورزیدند عذاب کرد، و سزاى کافران همین بود.

ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ [٩:٢٧]

سپس خدا بعد از این [واقعه‌] توبه هر کس را بخواهد مى‌پذیرد، و خدا آمرزنده مهربان است.

 

خلاصه ترجمه :

خداوند شما مسلمین را در مواقع بسیار یاری کرد و نیز در جنگ حنین که شما فیفته و مغرور بسیاری لشکر اسلام شدید وآن لشکر زیاد اصلا به کار شما نیآمد و زمین بدان فراخی بر شما تنگ شد (دشمن برشما چیره و قوی پنجه گردید) تا آنکه همه روبه فرار نهادید .(25) آنگاه خدای قادر مطلق وقار وسکینه خود را به رسول و برمومنان (منظور هشت نفراز بنی هاشم که علی علیه سلام در راس آنهاست ) نازل فرمود و لشکرهائی از فرشتگان که شما نمی دیدید به  مدد شما فرستاد و کافران را به عذاب وذلت افکند و این است کیفر کافران .(26) سپس خدا بعد از آن واقعه  (جنگ حنین) ازسر تقصیر  هرکه می خواهد در می گذرد که خداوند آمرزنده و مهربان است .(27)

در این آیات به وضوح و روشنی فرار مسلمانان  ازمیدان جنگ بیان شده است و منظور از مومنین اصحاب خاص رسوالله اند که در صدر آنها نام علی بن ابی طالب بوضح میدرخشد ابوسفیان پس از شنیدن اخبار اولیه این جنگ کفر باطنی خویش را آشکار کرد ، او که تا چند روز پیش با خواهش ابن عباس وتضرعه و زاری از مرگ حتمی نجات یافته بود شروع به سخن رانی کرده و با خنده می گفت یاران محمد تا سواحل دریا عقب نشینی خواهند کرد .



[1] - تاریخ طبری جلد 2 صفحه 126  و مجمع البیان جلد اول صفحه 445

[2] - تاریخ یقوبی جلد 3 صفحه 48 و علی بزرگمرد جاودانه تاریخ صفحه106

[3] - ارشاد صفحه 64  و زندگانی چهارده معصوم صفحه

[4] - سیره ابن هشام ترجمه سید هاشم رسولی جلد دوم صفحه 259

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد