خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است
خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است

فصل هفتم : حکومت مقدس - بخش اول : بیعت مردم با حضرت علی(ع)

فصل هفتم : حکومت مقدس

 - بخش اول : بیعت مردم با حضرت علی(ع)

پس از مرگ عثمان سران و بزرگان مهاجرین وانصار در مسجد مدینه گرد آمدند و پس از شور و مشورت فراوان ، تصمیم گرفتند تا به منظور فرو نشاندن خشم مردم و اصلاح وضع بسیار آشفته موجود , با علی(ع) بعنوان خلیفه جدید بیعت کنند .

آنان بخوبی ازخشم مردم و حساسیت جامعه نسبت به کثرت و شدت فساد ایجاد شده در دوران عثمان , آگاه بودند , و بخوبی می دانستند که  یگانه ناخدایی که می تواند این کشتی توفان زده را به ساحل امن و آرامش برساند  علیست ,   علی (ع) تنها شخصیتی بود که همه مردم  از هر گروه و صنف , به او اعتقاد و اعتماد کامل داشتند , از اینرو پس از تائید و تمایل سران ,  همه امت از کوچک و بزرگ بدون تامل  به سمت منزل ایشان شتافتند .

و این چنین شد که در اندک زمانی , جماعت کثیری بطرف خانه علی هجوم آوردند ، اذدحام جمعیت آنچنان زیاد بود  که حسن و حسین علیهما سلام در بین  فشارمردم بشدت کوبیده شدند و نزدیک بود که جان ایشان از کثرت و فشار بیش از حد جمعیت از دست برود .

حضرت علی (ع)  این واقعه را در ذیل خطبه شریف شقشقیه اینچنین بیان می فرمایند :

ناگهان دیدم که مردم مانند یال کفتار [1] بر سرم ریختند , و از هر سو به من روی آوردند . ازدحام مردم چنا بود که حسن و حسینم در فشار جمعیت کوبیده شدند , و ردای من از دو طرف پاره شد , و مرئم همانند گله گوسفند گردم را گرفتند .

 آن حضر ت در ابتدای  امر حاضر به قبول مسئولیت نبودند  و به مردم فرمود :

من اگر وزیر شما باشم بهتر است زیرا طاقت خلافت من را نخواهید آورد .

 اما سران مهاجر و انصار بر بیعت با علی(ع) بعنوان خلیفه اصرار ورزیدند ، این افراد عبارت بودند از طلحه ، زبیر ، ابوذر ، مقداد ، سلمان و یاسر و . . . . .

در اینجا حضرت علی (ع) در مقابل اصرار مردم چنین فرمودند :

خطبه 92 از نهج البلا غه ترجمه علی شیروانی صفحه 155

مرا وا گذارید و دیگری را بجوئید ، زیرا ما به استقبال حادثه ائی می رویم که چهره ها و رنگ هایی گوناگون دارد ، رویدادی است که دل ها بر آن نمی ایستد ، و عقل ها بر آن پایدار نمی ماند ، آفاق حقیقت را ( در دوره خلفای گذشته) ابر سیاه پوشانده ، و راه مستقیم نا شناخته مانده و منکر دانسته شده ، آگاه باشید اگر دعوت شما را اجابت نمایم به گونه ای که خود می دانم با شما برخورد می کنم ، و به گفته هیچ گوینده و هیچ نکوهش گری ترتیب اثر نمی دهم ، و اگر مرا ترک گوئید همچون یکی از شما خواهم بود ، و شاید برای حاکمی که بر می گزینید از همه شنواتر و فرمانبردارتر باشم .(من) اگر وزیرتان باشم برای شما بهترم تا آنکه امیرتان باشم .

اما مردم همچنان برای بیعت مصمم بودند و از اینرو حضرت علی(ع) بر اثر اصرار مردم، حجت را بر خود تمام دیده و خلافت را پذیرفت و همراه جماعت به مسجد آمد و بیعت با ایشان آغاز شد ، مردم دسته دسته با ایشان بیعت می کردند .

آن حضرت در بیان دلیل پذیرفتن خلافت , ذیل همین خطبه شریف شقشقیه می فرمایند :

هان به خدایی که دانه را شکافت و انسان را پدید آورد , اگر نبود حضور مردم و تمام بودن حجت بر من به جهت وجود یاور , و پیمانی که خداوند از آگاهان گرفته که در برابر پر خوری ستمکاران ( و تجاوز آنان به حقوق مظلومان ) و گرسنگی ستمدیدگان ساکت ننشینند , بی تردید دهنه شتر حکومت را بر کوهانش می افکندم , و پایان آن را همچون آغازش با پیاله تهی سیراب می کردم , و در آن هنگام می دیدید که این دنیای شما در چشم من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است .

 

 اولین کسانی که با آن حضرت بیعت کردند طلحه و زبیر بودند و امام علی (ع)  هنگام بیعت به آنان فرمود :

هان ای طلحه و زبیر مواظب باشید که جزو اولین کسانی نباشید که بیعت خویش را با من می شکنند .

 در این میان ابوذر مردم را به بیعت با امیر المومنین علی(ع) تشویق می کرد .سپس آن حضرت بر منبر قرار گرفت و سخنان مهمی را ایراد فرمود که در اینجا به قسمتی از این سخنان اشاره می نمائیم .

 قسمتی از خطبه 16 کتاب نهج البلا غه صفحه 58

(ای مردم) آنچه را می گویم بر عهده می گیرم ، و نسبت به آن پای بندم ، کسی که حوادث عبرت آموز عقوبت هایی را که در پیش دارد برایش روشن سازد تقوا نمی گذارد که در شبهه ها فرو افتد .

بدانید که آزمایش شما به همان شکل که هنگام بعثت پیامبر (ص) صورت گرفت امروز نیز تکرار شده است . سوگند به خدائی که پیامبر(ص) را به حق بر انگیخت ، شما در هم آمیخته شده غربال می گردید  ، و مانند حبوباتی که در دیگ جوشان است بالا و پائین می شوید ، تا آنجا که پائین دست هایتان[2] بالا آیند ، و بالا دست هایتان[3] به زیر کشیده شوند ، و عقب افتاده ها که کوتاهی کردند جلو افتند ، و کسانی که از پیش جلو افتاده بودند عقب بمانند . به خدا سوگند هرگز سخنی را مخفی نکردم ، دروغی نگفتم ، و مرا از پیش به این وضع و چنین روزی آگاه ساخته اند . [4]

همانطور که در فصل قبل توضیح دادیم ، بخاطر بیعدالتی های خلفای قبل در تقسیم بیت المال و زمینهای تصرف شده ، عده ائی خاص از سران مهاجر به ثروت های کلانی رسیده بودند و زمینهای زیادی را در کوفه و بصره به ناحق تصرف کرده بودند ، آنها گمان می کردند که علی(ع) هم با همان شیوه خلفای قبل با آنان رفتار کرده و همچنان سهم بیشتری از بیت المال نسبت به سایرین خواهند داشت ، اما علی (ع) در همان روز اول در خطبه خود آنان را مورد خطاب قرار داده ، گوشزد کردند که به این بیعدالتی ها پایان داده حقوق غصب شده مردم را از آنان باز پس خواهند گرفت و به صاحبان اصلی آن که مردم ستمدیده بودند باز خواهند گرداند .

ایشان در ادامه  سخنان خویش چنین فرمودند :

بخدا سوگند اگر آن املاک را بیابم که مهریه زنان شده یابا آن کنیز خریده اند ، آن را به بیت المال باز می گردانم ، زیرا با عدالت گشایش حاصل می شود ، و کسی که عدالت بر او دشوار آید، ستم برایش دشوارتر خواهد بود .

ایشان در جای دیگری در باره این بیعت مردم با خویش چنین فرمودند :

خطبه 136 از کتاب نهج البلا غه صفحه 230 .

بیعت شما مردم با من یک حادثه ناگهانی و بی مطالعه نبود ، کار من و کار شما یکسان نیست ، من شما را برای خدا می خواهم ، و شما مرا برای خودتان می خواهید !  ای مردم ، مرا در کار اصلاح خودتان یاری دهید ، به خدا سوگند که داد مظلوم را از ظالم می گیرم ، و افسار ستمکار را می کشم ، تا او را به آبشخور حق در آورم (وحق را در کامش بریزم) هر چند آن را خوش ندارد .

 - سیره آن حضرت در بیعت با مردم ( دموکراسی)

علی (ع) هرگز کسی را به بیعت اجبار نکرد ، او برخلاف ابوبکر و عمر که مردم را به بیعت با خویش اجبار می کردند ، هیچ کس را به بیعت وادار نکرد ، درصورتی که خلفا قبل  مردم را به بیعت با خویش اجبار می کردند و هرکس از بیعت با آنان سر می تافت ، عقوبت شدیدی می شد و در صورت مقاومت ، به مکانهای بسیار دور تبعید می شد و از تمامی حقوق شهروندی محروم می گردید . در صورتی که علی (ع) هیچکس را با اکراه به بیعت وادار نکرد و آنان را بحال خویش باقی گذاشت و حتی حقوق آنان را بصورت یکسان با باقی مردم از بیت المال می پرداخت .

از جمله این افراد می توان به سعد بن ابی وقاص ، اسامه ، حسابن ثابت و تعدادی دیگر از مخالفان علی (ع) اشاره کرد ، حتی زمانی که خوارج پس از جنگ صفین  بیعت خود با علی (ع) را شکستند ، تا زمانی که شمشیر بروی مردم نکشیده بودند ، آزادانه در شهر زندگی می کردند و حقوق خود را از بیت المال مطابق با سایرین دریافت می کردند و این در حالی بود که در همان حال به علی (ع) دشنام می دادند و مردم را به مخالفت با او تشویق می کردند .

علی (ع) هرگز کسی را به این دلیل تبعید یا تنبیه نکرد و تا پایان عمر با مخالفانی که دست به شمشیر نبرده بودند مدارا کرد و مدام آنها را با استدلال و کلام نیکو به راه درست دعوت می کرد و حقوق آنان را از بیت المال می پرداخت و هیچ تفاوتی بین آنها وسایرین قائل نمی شد .

روش علی (ع) در اداره جامعه ، احترام به حقوق شهروندی به معنای کامل آن بود ، ایشان در آن عصر یعنی 1400 سال و اندی پیش ، اولین کسی بودند که حکومت مردم بر مردم را ، که امروزه دمکراسی نامیده می شود برقرار ساختند و تا پایان عمر مبارک خویش به آن وفادار ماند .

-  علی (ع) و تاسیس حقوق شهروندی

در حقیقت علی (ع) اول شخصی ست که حقوق شهروندی به مفهوم امروزی را در 1400 سال پیش تاسیس نمود .

او با تفکیک حقوق هر شهروندی از اعتقادی  ,  به هر انسان نه بعنوان یک مسلمان یا مومن , موافق یا مخالف یا منسوبین خلفای ما قبل خویش و یا نزدیکان خویش بلکه بعنوان یک شهروند که صرف نظر از همه اینها دارای ارزش و حقوق شهروندیست ,  نگریست .

ایشان منافع حکومتی را مانند امنیت و سهم برابر از بیت المال متعلق به همه شهروندان می دانست و تا پایان دوره 5 ساله حکومت خویش هرگز در اجرای آن کوتاهی نکرد .

توجه به این نکته ضروریست که ایشان   این روش جدید در نحوه اداره جامعه را  1400 سال پیش به جهانیان ارائه دادند ، ایشان از این طریق به پیروان خویش نشان دادند که یک حاکم و اقعی اسلامی باید همیشه تحمل شنیدن عقاید مخالفان را داشته باشد و هرگز به این دلیل نباید کسی را از حقوق ابتدائی انسانی و شهروندی محروم کند .

ایشان در زمان خود با سه  گروه مجزا از مخالفان روبرو شدند و تا زمانی که آنها به جنگ متوسل نشده بودند ، با آنها مدارا نموده و تلاش می کردند تا با استدلال منطقی و کلام نیک ایشان را به راه درست هدایت کنند .

علی (ع) هرگز هیچ جنگی را آغاز نکردند و همیشه از طرف مقابل  مورد هجمه , آزار , تهدید و حمله قرار می گرفتند ,  نمونه بارز این حقیقت رفتار امیر المومنین در برخورد با طلحه و زبیر بود .

هنگامی که طلحه و زبیر بیعت خویش را با علی علیه سلام شکستند ، آن حضرت آنها را مواخذه نکردند , و هنگامی که طلحه و زبیر برای بسیج مخالفان قصد داشتند از مدینه خارج شوند ، باز آن حضرت با علم به این نیت ایشان  ، به آندو  اجازه سفر دادند .

سپس در زمانی که این دو نفر به بصره رفته ، و در آنجا لشکری برای جنگ با علی(ع) مهیا کردند وآنجا را به اشغال خود درآوردند و والی منصوب شده از طرف علی(ع)  را از منصب برکنار کرده و بشدت کتک زدند ، ریشش را تراشیده و بزندان انداختند ، دیگر هیچ راهی جز مداخله و حفظ کیان حکومت برای ایشان نمانده بود , با اینحال هنوز  نتوانسته بودند  خشم علی(ع) را برانگیزند .

اینبار نیز  علی (ع) با حلم و بردباری ,  ایشان را به عذر خواهی و توبه از اعمالشان دعوت کردند و به آنها فرصت دادند تا لشکر خود را متفرق کنند و از جنگ منصرف شوند ، حتی زمانی که با سپاه آنها در میدان جنگ روبرو شدند  ، باز دست از نصیحت و موعظه آنها برنداشتند و ایشان را به دست کشیدن از مخاصمه و صلح دعوت کردند ، و  تنها زمانی که با تیرهای پرتاب شده و شمشیر های کشیده ایشان روبرو شدند ، دست به شمشیر خویش بردند و از حق اکثریت مردم دفاع کردند .

علی (ع) در هر سه جنگ تحمیلی به ایشان به همین روش عمل نمودند ، و تنها زمانی که از بازگشت و توبه مخالفان نا امید شدند و آنها را در جنگ مصمم دیدند برای حفظ حقوق سایر مردم به دفاع از اسلام و جان و مال اکثریت جامعه برخاستند .

علی(ع) برخلاف تبلیغاتی که مخالفان ایشان بتصویر کشیده اند ، انسانی بسیار رئوف و مهربان اند ، ایشان در طول مدت حیات مبارکشان هرگز به کسی ظلم نکردند و این تنها یک ادعا نیست ، شما با مطالعه تمامی منابع تاریخی این حقیقت را در خواهید یافت .

انشا الله در ادامه مطالب با ذکر منابع معتبر تاریخی این حقیقت را به خوانندگان محترم نشان خواهیم داد .

- شرایط تاریخی  در زمان قبول خلافت  از سوی علی(ع)

متاسفانه بخاطر روش خلفای قبل در اداره حکومت ، اوضاع و احوال اسلام ومسلمانان در این زمان بسیار شکننده و بحرانی و بود ، و مشکلات فراوانی در پیش روی علی(ع) قرار داشت . مهمترین این مشکلات عبارت بود از :

1-  نارضایتی و خشم عمومی مردم از اوضاع حکومت ، تا اندازه ای بود که منجر به یک شورش عمومی و قتل خلیفه شده بود .

2- بی لیاقتی و عملکرد جابرانه ، حاکمان شهرهای بزرگ مانند کوفه و بصره باعث پیدایش بدبینی شدید  در مردم نسبت به توانائی اسلام در اداره جامعه گردیده بود .[5]

3- عدم تقسیم درست بیت المال باعث ایجاد  یک طبقه فقیر در بین اکثریت مردم و پیدایش طبقه اشراف در  بین اقلیتی کوچک از وابستگان حکومت شده بود .

4- در شام ، معاویه بخاطر عدم نظارت عمر و عثمان به قدرت و ثروت فوق العاده ائی رسیده بود وعملا از حکومت مرکزی به هیچ وجه تبعید نمی کرد و عملا اعلام خود مختاری کرده بود ، او تعالیم اسلام را بصورتی که منافع او را تامین کند تفسیر و اجرا میکرد .

معاویه ابن ابی سفیان ,  همچنین عده ائی را جهت تبلیغ و توجیح اعمال حکومت خویش بنام مفتی و واعظ در قالب اقامه و برگزاری نماز جمعه و جماعت  در مساجد استخدام نموده بود .

 وظیفه آنها امامت نمازها در مساجد و تبلیغ تعالیم معاویه ابن ابی سفیان در بین مردم بود , او به آنها حقوق ومزایای قابل توجهی می داد ، واز جمله مهمترین وظایفی که برای ایشان مشخص نموده بود موجه نشان دادن خویش و خاندان بنی امیه و آل ابی سفیلان بعنوان ناجیان اسلام و رسول الله ,  و آل بنی هاشم و علی (ع) بعنوان دشمن اسلام و رسول الله .

 همچنین به  آنها  خود دستور داده بود تا در تمامی سخنرانی ها و خطبه های بعد نمازها جمعه و جماعات , حضرت علی (ع) و خاندان او یعنی بنی هاشم  را لعن ونفرین کنند و برعکس معاویه , ابو سفیان و بنی امیه را ناجی اسلام و صحابی بزرگ پیامبر(ص) معرفی کنند .

و متاسفانه  این حیله زشت او در طول سالهای طولانی خلافت عمر و عثمان چنان در مردم شام ونواحی آن تاثیر کرده بود که معاویه توانست براحتی لشکری بزرگ برای جنگ با علی(ع) بسیج کند و آنها را متقاعد کند که علی(ع)  قاتل عثمان و غاصب خلافت است و از اینرو جنگ با وی حکم جهاد در راه خدا را دارد و هرکس در نبرد با علی کشته شود شهید محسوب می شود .

 در صورتی که حقیقت خلاف این بود و علی (ع) از سوی خدا  ، پیامبر(ص) و مردم به خلافت برگذیده شده بود و هرگز در قتل عثمان شرکت نکرد و عاملان آن را از این عمل بازداشت و تا آخرین لحظه تلاش کرد تا از این عمل زشت ممانعت بعمل آورد ، و این معاویه بود که با تمرد از خلیفه وقت و حکومت مرکزی ، قصد آشوب و شورش داشت و به بهانه انتقام عثمان برای حفظ حکومت خویش می جنگید و مردم بیگناه شام  و مدینه  به کشتن می داد ، در چنین اوضاعی علی(ع) سکان خلافت را در دست گرفت و به رتق و فتق امور پرداخت .

- اولین اولویت حضرت علی(ع) در کار خلافت ، اجرای عدالت

همانطور که انتظار می رفت اولین گام حضرت علی(ع) در آغاز خلافت ایجاد و برقراری عدالت در بین مردم بود که مورد استقبال اکثریت مردم قرار گرفت ، اما گروه کوچکی از سران و ثروتمندان تازه بدوران رسیده ، که این گام را مغایر با منافع خود می دانستند ، از همان ابتدا بنای مخالفت و کارشکنی با حکومت را شعار خود قرار دادند و در مقابل این حرکت اصلاحی علی(ع) جبهه گرفتند . در راس این گروه دو تن از ثروتمند ترین اصحاب یعنی طلحه و زبیر قرار داشتند ، آنها با استفاده از ثروت و شهرت خویش ، بسرعت مشغول جمع آوری نیرو سپاه برای مقابله با علی(ع) شدند .در ابتدا به بهانه زیارت خانه خدا از علی(ع)  اجازه خواستند تا از مدینه خارج شده به مکه بروند ، حضرت علی(ع) با علم به نیت آنها از این سفر ضمن صدور اجازه به اندو گوشزد کردند که مبادا از راه راست خارج شده و بیعت خویش را با وی فراموش کنند ,! اما آنها با پنهان کردن نیات خویش منکر این مسئله شدند و متعهد شدند که همچنان به بیعت با علی (ع) بعنوان خلیفه منتخب همه مردم ، وفادار می باشند و نظری جز زیارت خانه خدا ندارند ، اما حقیقت برخلاف این تعهد بود ، طلحه و زبیر بلافاصله پس از ورود به مکه به سرای عایشه همسر پیامبر(ص) رفته قصد خود را برای سرنگونی خلافت علی(ع) با وی در میان گذاشتند ، (عایشه که خود از دشمنان قسم خورده عثمان بود و در زمان شورش ، مردم را به کشتن عثمان تشویق می کرد) . [6]

او که خود نیز از خلافت علی(ع) قلبا ناراحت بود و این منصب را حق پسر عمویش طلحه می دانست ، از نظرات آندو استقبال کرد و به آنها قول همکاری داد . او  در جریان شورش طلحه و زبیر نقش رهبری جنگ را بعهده داشت و بر شتری سرخ موی سوار شده بود و در قلب سپاه و سپاهیان را به ادامه نبرد با علی(ع) و یاران وی ، تشویق می کرد، از همین رو این جنگ به جنگ جمل (شتر) معروف شد .



[1] - چون گردن کفتار بسیار پر مو است برای بیان انبوهی چیزی در زبان عرب به یال کفتار مثل می زنند .

[2] - منظور فقرا و ستمدیدگان جامعه هستند که بر اثر بی عدالتی عقب نگاه داشته شده اند .

[3] - منظور اغنیا و ثروتمندان جامعه هستند که بر اثر همان بی عدالتی ها و ظلم به دارائی های نا مشروع رسیده اند .

[4] - در اینجا حضرت علی(ع) متذکر می شوند که قبلا توسط رسول خدا از این روز باخبر شده بودند و منتظر آن بودند .

[5] - حکامی مانند ولید بن عقبه و مغیره با شرابخواری و زنا باعث بروز بدبینی درمردم به اصول اولیه اسلام شده بودند ، همانطور که در فصول قبل ذکرشد ولید بن عقبه  درحالت مستی به مسجد می آمد و امام جماعت می شد ، او یک روز نماز صبح را که دو رکعت است بصورت چهار رکعتی خواند و زمانی که از سوی نماز گذاران مورد اعتراض قرار گرفت با گستاخی تمام گفت : چه ایرادی دارد ما دو رکعت از خدا طلبکار شده ایم و بلافاصله از شدت مستی در محراب استفراغ کرد ، و یا مغیره که حاکم کوفه بود با همسر یکی از بزگان شهر رابطه نامشروع داشت و علنا با وی زنا می کرد .

[6] - عایشه در تحریک ناراضیان از عثمان کوتاهی نمی کرد ، وی جامه و پیراهن و کفشهای پیامبر(ص) و مویی از او را نشان می داد و می گفت : (( چه زود سنت پیامبر خویش را رها کردید . ! )) (در حقیقت) سبب رنجش عایشه از عثمان این بود که وی مقرریی را که عمر به او می داد کم کرده و او را با سایر زنان پیامبر(ص) برابری داده بود . عایشه همواره به عثمان لقب نعثل (پیر خرفت) می داد . هنگامی که مروان از عایشه تقاضای وساطت و استمداد نسبت به خلیفه را می کرد ، می گفت : (( به خدا قسم دوست داشتم او (عثمان) پاره پاره در جوالی از جوالهای من بود و می توانستم او را حمل کرده ف به دریا افکنم.)) عایشه به هنگام محاصره خلیفه فریاد می زد ((اقتلو نعثلا فهو کفر)) ترجمه : (( بکشید این نعثل کفتار پیر را که کافر شده است .)) ابن جوزی تذکره خواص الامه صفحه 36 و ابن اعثم کوفی در کتاب خود صفحه 235 ویعقوبی در تاریخ خود صفحات 2/150  و 2/152 . وی در این هنگام به خلیفه می گفت که بیت المال مسلمانان را به خود اختصاص داده و دست بنی امیه را بر مال و جان مسلمانان باز گذاشته است و انان را به حکومت و ولایت گماشته و امت پیامبر(ص) را در سختی و تنگدستی قرار داده است . وی خطاب به خلیفه می گفت : ((  خدا خیر و برکت آسمان و زمین را از تو بگیرد . اگر چون سایر مسلمانان در پنج نوب نماز نمی گذاری ، تر چون شتری سر می بریدند .))( ابن اعثم کوفی همان کتاب 1/155 )  باتوجه به قراین موجود به نظر می رسد عایشه هوای حکومت و خلافت پسر عمویش طلحه را در سر می پرورانیده است . لذا به همین علت علیه عثمان به موضع گیری پرداخته و از این شورش نهایت استفاده را می برد است . نویسنده کتاب الجمل ضمن تاکید بر این مطلب اشاره می کند که وقتی عایشه شنید با علی (ع) بیعت شده است ، بسیار ناراحت شد و می گفت : ((پس طلحه کجا بود ؟ )) و به حامل خبر که گفته بود طلحه با علی(ع) بیعت کرده ، گفت : (( تو با چشم خود دیدی که طلحه با علی بیعت کرد ؟ هنگامی که مطمعن شد کار خلافت از دست طلحه بیرون رفته است ، فریاد می زد : (( من علی را دوست نمی دارم ، او حق طلحه و زبیر را غصب کرد و خلیفه خدا مظلوم کشته شد .)) (شیخ مفید صفحه 70 ) کل مطلب از کتاب تحلیلی بر مواضع سیاسی علی بن ابی طالب ، اصغر قائدان صفحه 156 .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد