ادیان رایج در میان مردم سرزمین عربستان پیش از ظهور اسلام
- فهرست مطالب :
- مقدمه
- اوضاع دینی و مذهبی
- بت پرستی
- یهودیت و مسیحیت
- حنیفیه یا حنف
- منابع
- مقدمه
درباره ادیان و مذاهب عرب و غیر عرب در عصر جاهلیّت و قبل از بعثت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) آن طور که مورّخان و محقّقان نوشته اند نه تنها در دنیا عقائد و ادیان بى شمارى بود و انحرافات فراوان، بلکه در میان عرب نیز عقاید گوناگون بسیارى بود.
ابن ابى الحدید مفسّر معروف نهج البلاغه درباره ادیان عرب جاهلى مى گوید: آنها نخست به دو گروه تقسیم شدند معطِّله و غیر معطِّله. گروهى از معطِّله اصلا اعتقادى به خدا نداشتند و همان گونه که قرآن مى گوید، مى گفتند: «ما هِىَ اِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیى وَ ما یُهْلِکُنا اِلاَّ الدَّهْرُ»; (چیزى جز زندگانى دنیا وجود ندارد، گروهى مى میرند و گروه دیگرى به جاى آنها مى آیند و تنها طبیعت است که ما را مى میراند.
گروه دیگری از آنان خدا را قبول داشتند ولی منکر معاد و رستاخیز بودند و می گفتند: « مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیم» (چه کسی می تواند استخوانهای پوسیده را زنده کند)؟
گروه سوّمى، خداوند و رستاخیز را قبول داشتند ولى منکر بعثت پیامبران بودند و تنها به سراغ پرستش بتها مى رفتند.
بت پرستان نیز مختلف بودند بعضى بت ها را شریک خداوند مى دانستند و همین واژه (شریک) را بر آنها اطلاق مى کردند و به هنگام حج مى گفتند: «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ لا شَریکَ لَکَ اِلاّ شَریکاً هُوَ لَکَ».
امّا گروه دیگرى بتها را شفیعان درگاه خدا مى دانستند و مى گفتند: «وَما نَعْبُدُهُمْ اِلاّ لِیُقَرِّبُونا اِلَى اللهِ زُلْفى»; (اینها را پرستش نمى کنیم مگر براى این که ما را به پیشگاه خدا نزدیک کنند)!
گروه دیگرى قائل به تشبیه و تجسّم بودند و براى خدا جسم و اعضاء و صفاتى شبیه انسانها قائل بودند.
بعضى از آنها مانند امیّة بن ابى الصّلت مى گوید: خداوند بر فراز عرش نشسته و پاهاى خود را به سوى کرسى دراز کرده است! (آثار این افکار و رسوبات آن متأسفانه در بعضى از افراد عقب مانده و ناآگاه از اسلام نیز، بعد از اسلام وجود داشت تا آن جا که بعضى بر این باور بودند که خداوند از آسمان نازل مى شود بر مرکبى سوار است و به صورت جوان امردى است، در پاى او کفشهایى از طلا وجود دارد و برگرد صورتش پروانه اى طلایى حرکت مى کند و امثال این خرافات و موهومات).
امّا غیر معطِّله، گروه اندکى بودند که اعتقاد به خداوند داشتند و پارسایى و پرهیزکارى را پیشه خود نموده بودند مانند عبدالمطلب و فرزندش عبدالله و فرزند دیگرش ابوطالب و قُسّ بن ساعده و بعضى دیگر.
بعضى دیگر از شارحان نهج البلاغه، دانشمندان عرب را نیز به گروه هاى زیر تقسیم کرده اند: آنهایى که تنها در علم انساب آگاهى داشتند، گروه دیگرى تعبیر رؤیا مى کردند و بعضى داراى علم «انواء» بودند (نوعى ستاره شناسى آمیخته با خرافات) و گروهى کاهنان بودند که به گمان خود از امور پنهانى و حوادث آینده خبر مى دادند.
در میان غیر عرب نیز «برهماییها» در هند زندگى مى کردند که جز احکام عقلیه چیزى را قائل نبودند و تمام ادیان را انکار مى کردند.
گروهى دیگر ستاره پرستان بودند و خورشیدپرستان و ماه پرستان که اشکال دیگرى از بت پرستى بود.
علاوه بر اینها یهود و نصارا و مجوس بودند که هر کدام گرفتار نوعى انحراف شده بودند. مذهب مجوس سر از دوگانه پرستى و خداى خیر و خداى شر درآورده بود. این مذهب ـ که شاید در آغاز از سوى بعضى انبیى الهى عرضه شده بود ـ چنان با خرافات آمیخته شده بود که به گفته بعضى از محقّقان، آنها معتقد بودند خداى خیر و خداى شر ـ جنگ سختى با هم داشتند تا این که فرشتگان میانجیگرى کردند و اصلاح ذات البین حاصل شد به این شرط که عالم پایین، هفت هزار سال در اختیار خداى شر باشد (و عالم بالا در اختیار خداى خیر)
مسیحیان در چنگال تثلیث (خدایان سه گانه) گرفتار شده بودند و یهود، با تحریفات عجیبى که در تورات واقع شده بود گرفتار خرافات زیادى شد که شرح آن در این مختصر نمى گنجد.
امام(علیه السلام) در عبارتی زیبا در خطبه اول نهج البلاغه در فرازی که درباره پیامبر اکرم (ص) سخن گفته است ، تمام این گروه ها را در سه طایفه جاى داده است: گروه اوّل آنهایى که قائل به تشبیهند و براى خدا شریک قائلند مانند مجوس و مسیحیان، یا براى خداوند صفات مخلوقات را قائلند مانند بسیارى از یهود. گروه دوّم کسانى که نام او را بر غیر او مى نهند مانند بسیارى از بت پرستان که نام خدا را بر بتها مى نهادند و آنها را واسطه میان خود و خدا مى پنداشتند و گروه سوّم کسانى که به غیر خدا اشاره مى کردند مانند دهریه که طبیعت را خالق هستى مى پنداشتند و یا بت پرستان و ماه پرستان و ستاره پرستان که براى بتها و کواکب آسمان، اصالت قائل بودند یعنى همانها را خداى خود مى دانستند.
- اوضاع دینی و مذهبی
در آن زمان در عربستان، ادیان و باورهای دینی عرب به دلیل مجاورت با ادیان و ملت های گوناگون مختلف بود.
بر طبق گزارش یعقوبی، آیین های عرب در زمان پیش از ظهور اسلام عبارت اند از : یهودیت، مسیحیت، ثنویت، بت پرستی و برخی دیگر از ادیان بوده است.
گرایش مردم عرب به بت پرستی بر طبق گزارش اکثر منابع به دلیل امری وارداتی بوده است. فردی به نام عمرو بن لُحَّی آن را از شام وارد حجاز نمود. او از رومی ها بت پرستی را فراگرفت و بتی را از آن ها گرفته و به مکه آورد.
جالب آن که در ادامه مطالب، یعقوبی، کارهایی را که توسط عبدالمطلب، بزرگ قریش، انجام شده را به شرح زیر نام می برد:
ترک عبادت بت ها، یگانه پنداشتن خداوند، وفا به نذر، تعیین 100 شتر برای پرداخت دیه، عدم ازدواج با محارم، عدم ورود به خانه ها از پشت، قطع کردن دست دزد، نهی از کشتن دختربچه، مباهله، حرام کردن شراب، حرام کردن زنا، مجازات و حد زنا، قرعه (در مواردی که مشکلی پیش می آمد قرعه می انداختند)، عدم طواف کعبه به صورت عریان، به هنگام حج فقط از اموال پاک انفاق کردن، بزرگداشت ماه های حرام .
در حقیقت عبدالمطلب زمینه سازی گسترده ای برای ظهور اسلام انجام داده و پیامبر صلی الله علیه و آله در خلأ کار خویش را شروع نکرده اند.
پس در عربستان از یک طرف بت پرستی و افکار زرتشتی، یهودی و مسیحی و از سوی دیگر اعتقادات حنیف که ادامه ادیان الهی و پیامبران بوده و عبدالمطلب و بعدها ابوطالب آن را استمرار بخشیدند وجود داشته است.
1- بت پرستی
عرب ها ، انواع و اقسام " بت " داشتند . حال سوال اینجاست که بت از چه زمانی و از کجا به سرزمین عربستان راه پیدا کرد؟
در آن زمان مردم عربستان در سال دو تجارت به سمت شام و یمن داشتند . در یکی از این سفرها به شام یکی از مردم عرب دید که در آنجا مردم مجسمه هایی را درست کرده اند وعبادت می کنند . او از آن نمونه مجسمه ها به سرزمین عربستان آورد و در میان مردم عربستان این کار را رایج کرد . آنها بت های مختلفی درست می کردند که نام تعدادی از آنها در قرآن آمده است ، مثل لات، عزی، منات . و " هبل " هم جزء بت هایی است که در مردم مکه به آن خیلی احترام می گذاشتند ولی نامش در قرآن نیامده است.
در سوره نوح نام 5 بت دیگر ذکر شده است : « ود »، « سواع »، « یغوث »، « یعوق » و « نسر » البته این ها قبلاً اسم شخصیت هایی بوده و بعد نام بت شده .(بر طبق قول محققین اساس بت پرستی پس از مرگ این بزرگان بوده که رواج یافته و به این دلیل بوده که چون مردم به این اشخاص علاقه زیادی داشتند و احترام فراوانی برای آنها قائل می شدند ، لذا پس از مرگشان مجسمه هایی از آنها درست کرده و در معابر نصب نمودند و بمرور به قداست این مجسمه ها اعتقاد پیدا کردند .)
(در مورد ریشه بت پرستی نظر دیگری هم وجود دارد که به زمان ویرانی کعبه بر اثر بلایای طبیعی باز می گردد بدین ترتیب که پس از این واقع مردم تکه سنگ هایی را که از کعبه جدا شده بود به جهت حفظ و تبرک به خانه های خود بردند و بمرور زمان توجه به سنگ و چوب و مقدس شمردن آنها در بین نسل های بعدی رایج شد .) .
البته این نوع دین داری را فقط در بین قشر ضعیف جامعه رواج داشت و بزرگان و حاکمان و سیاستمداران زیرک وحیله گر می فهمیدند که اینها دروغ است و فقط کسانی مانند ابوسفیان برای اداره امور و برای اینکه اموراتشان بگذرد به مردم می گفتند اینها را بپرستید که به نفع شماست . لذا این طور نبوده که تمام بزرگان و نام آوران آن زمان به این مسئله اعتقاد داشته باشند.
2- یهودیت و مسیحیت :
این دو دین به ندرت در میان مردم مکه وجود داشت و بیشتر در مدینه بود . به خصوص یهودیان در مدینه ساکن بودند .بنابر نشانه هایی که در تورات آمده بود که پیامبری خواهد آمد و سرزمینش را مشخص کرده بود ، اینها به مدینه آمده بودند و در جنوب مدینه مثل خیبر مستقر شده بودند . در شهر مدینه طایفه های بزرگ یهودی ای به نام های بنی قریضه ، بنی نظیر و ... ساکن بودند . در مکه یهودی خیلی کم بود و بیشتر مسیحیت به چشم می خورد و برخی مانند ورقه بن نوفل پسر عموی حضرت خدیجه (س) به این آیین بودند.
این دو گروه بیشتر در غرب عربستان و در مدینه و اطراف ان سکونت داشتند .
3- حنیفیه یا حنف
حنیف واژهای است عربی به معنی مردی که پایش کج شده باشد؛ اما در اصطلاح به کسی حنیف گفته میشود که از بتپرستی روی برگردانده و به یکتاپرستی روی آوردهاست.
آیین دیگری هم به نام حنیفیه یا حنف وجود داشت که آیینی بود که از حضرت ابراهیم (ع) به جا مانده بود و پدران پیامبر (ص) به آن عمل می کردند .در میان مردم مکه بعضی از مردم به طور عادت به این آیین عمل می کردند ، ولی آنها که واقعاً اعتقاد به این آیین داشتند، اجداد پیامبر اکرم (ص) بودند.
برای رسیدن به سعادت انسان، تنها یک دین وجود دارد و به منظور استمرار آن همیشه پیامبرانی وجود داشته و به ابلاغ آن پرداخته اند. این دین، «آیین حنیف» نامیده می شود.
حضرت آدم اولین کسی است که دین را برای انسان آورد. ابلاغ دین تا زمان نوح علیه السلام ادامه داشت و سپس در دوره های بعد نیز ابراهیم، موسی، عیسی و حضرت محمد صلوات الله علیهم آن را به طور کامل تر بیان داشتند. در حقیقت از ابتدا تا کنون تنها یک دین وجود داشته و رفته رفته همان دین از سوی افراد مختلف با توجه به درک و فهم و نیازهای مردم هر عصر به تکامل رسیده است.
در برخی روایات آمده است که حضرت عبدالمطلب و ابوطالب علیهماالسلام وارثان حضرت عیسی علیه السلام بوده اند. در حقیقت این دو تن نیز ادامه دهنده و مبلغ دین حنیف به حساب می آمدند.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز پیش از آنکه به عنوان فرستاده از سوی خدا مبعوث شوند بر دین حنیف بوده و وارث ارثیه پیامبران پیشین بوده اند. پس از نزول وحی ایشان به دین اسلام مبعوث شده و راه گذشتگان را تکمیل کرده و به نهایت رسانیدند. ایشان مباحثی را اضافه نموده و بر روی تحریفات به وجود آمده در گذر زمان خط بطلان کشیدند.
ــ اینها ادیان رایج در میان مردم سرزمین عربستان بود . بین اکثریت مردم بت پرستی رواج داشت .
دو گروه یهودیت و مسیحیت در اقلیت بودند ولی در میان مردم عرب جایگاه مهمی داشتند ، چون می گفتند اینها اهل علم و آگاهی هستند .
ــ ممکن است این سوال پیش بیاید که آیا دین زرتشت هم در میان عرب ها وجود داشته یا خیر ؟
در میان عرب ها این دین نبوده ، فقط در مرزهای غربی ایران یعنی در جایی که عرب ها در عراق با ایرانی ها در ارتباط بودند ، تعداد کمی زرتشتی وجود داشت و بیشتر پیروان این آیین فقط در ایران بودند.
- منابع :
1- پیام امام علی ، جلد 1 .
2- تاریخ یعقوبی .
3-سایت اینترنتی انوار طاها.
4- سایت اینترنتی تبیان.