خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است
خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است

تفسیر ادبی و عرفانی سوره اخلاص

بزم عرفان

تفسیر ادبی و عرفانی سوره اخلاص
====================

بسم الله الرحمن الرحیم

نامم خداوند یگانه و یکتا در ذات یکتا، در صفات بی همتا، از عیب جدا، و خداوندی را سزا، دانندهء احکام و قضا، بزرگواری بی چند و بی چون و چرا، بنده نوازی شایستهء هر ثناء، احسان او قدیم، فرمان او عزیز، بیان او لطیف ، ملک او بی زوال ؛ پاک از عیب، دور از وهم و بیرون از قیاس است.

بــر چهـرهء خـوب تـو فشانــدیم ثـــنا
جان و دل و دیــده هــر سه کردیم فدا
در هر چه کنی ، ز دل بـدادیم رضـا
حکمی که کنی و گر بـجان است روا

۱- قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ (ای محمد) بیگانان از تو نسب ما پرسند. بگو: خدا است آن یگانه که در ذات و صفات یکتا، در عزت و قدرت یکتا، در الوهیت و ربوبیت یکتا، در ازل و ابد یکتا، خدائی را سزا و خداوند گاری دانا، در دل دوستانش نور عنایت او پیدا، از چشمها نهان و به صنع آشکار، کریم است و مهربان، لطیف است و رحیم و نیک خدا، عالم سر و نجوی، دارندهء افق اعلی، آفریدگار عرش و ثری، نزدیک به هر آشنا و سزاوار هر ثنا است.

ای دور ز چشم، با دلم یک جائی
پیــدا بـه دلی ، ز چشــم نا پیدائی

۲-اللَّـهُ الصَّمَدُ. صمد است که بندگان را بدو نیاز است و او را به کسی نیازی نیست، امید عاصیان به فضل اوست، درمان درد ها از کرم اوست بی نوایان را شادی به جلال و جمال اوست، مبارک آن کسی که مونسش نام اوست، عزیز آن کسی که بهره اش یاد اوست، شاد آن دل که در بند اوست، پاک آن زبان که در ذکر اوست، خوش زندگانی کسی که روزگارش در مهر و محبت اوست، یکی به بهشت نازد یکی به دوست! و دوست بهرهء کسی است که همتش همه اوست.

چشمی دارم همه پر از صورت دوست
بادیده مرا خوشاست، تا دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نه نکوست
یا اوست بجای دیده، یا دیده خود اوست

صمد اوست که عقلها در جلال او متحیر مانده و خرد ها در جمال او سراسیمه گشته، فهم ها از ادراک سِر او عاجز شده، اندیشه ها از امر او زیر و رو برگشته، جگر ها در قهر او خون شده، دلها در شناخت او بگداخته،.
پیر طریقت گفت: وجودی که حدودش به عدم باز شود آن وجود مجاز است نه حقیقت، ای مسکین آیت عدم خود از لوح قدم بر خوان و رایت نیستی خود در عالم هستی او بزن و در مشاهدهء شاهد قدم مدهوش شو، و از هوش خود بی هوش شو، در رکوع و سجود خود را هستی بنه و در وجود جلال حقیقت خرقهء وجود مجازی بدر، و باو او بگوی:

چون با خودم از عدم کم ام کم
چــون بــا او بُــوم همـه جهانم
بپذ یــر مــرا و رایگــــــان دار
هــر چــند که رایــگان گـــرانم

لطیفه: درین سوره هر آیتی تفسیر آیت پیش است، چون گویند: او کیست؟ گوئی: او احد است. گویند احد کیست؟ گوئی: صمد است. گویند صمد کیست؟ گوئی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ است. چون گویند: لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ کیست؟ گویند: وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ (هو) کاشف اسرار است، (الله) کاشف ارواح است (احد) کاشف قلوب است و بقیهء سورهء کاشف نفوس مومنان است. (هُو) کاشف و الهان است. (الله) کاشف موحدان است (احد) کاشف عارفان است و (صمد) کاشف عالمان و بقیه سوره کاشف عاقلان است.
ای محمد والهان را بگو:(هُو) ایشانرا رمز و اشارت کفایت باشد، نام و صفات مگوی که ایشان را اصحاب غیرند و نتوانند دید و شنید که کسی نام و صفت دوست برد، هر چند همه دل و دیده و زبان ایشان باشد، این چنان است که گویند:

در عشق تو ام کار بدان جای رسید
کـز دیــدهء خــود دریغــم آید رخ تو

با عارفان بگوی: (الله) که ایشان قدم بر بساط تفرید دارند و در نام (الله) چنان مستغرق شده اند که پروای نفی دیگری (لا اله) ندارند!
با موحدان بگوی: (احد) که جان ایشان را مدد از نور توحید است و راحت روح ایشان به یافت توحید است.
با عالمان بگوی: الله الصمد که ایشان رخت نیاز به درگاه بی نیازافکنده اند، و بی تحفه ای باز نگردند.
با عاقلان بگوی: لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ تا شما که خردمندید دریابید و بدانید که او را زن و فرزند نیست، خویش و پیوند نیست ، مثل و مانند نیست، ای محمد! دشمن چون تو را بد گوید من جواب دهم و چون مرا گوید تو جواب ده و من تو را حبیب خواندم که تو هم مرا حبیب خود دانی.
تفسیر کشف الاسرار حضرت خواجه عبدالله انصاری (رح
(

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد