خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است
خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است

معجزات عظیم پنهان درآیات قرآن ( بتازگی کشف شده)

بسم الله الرحمن الرحیم




قرآن یکی از معجزات پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی علیه سلام است د در اینجا به بخش کوچکی از معجزات قرآن اشاره می کنیم .

این نکته قابل توجه خوانندگان عزیز باید قرار بگیرد که این کتاب مقدس  (با توجه به تاریخ نگارش این مطلب) 1440  سال پیش تا تاریخ 1398 شمسی توسط حضرت جبرییل ملائکه مقرب حضرت رب العالمین بر پیامبر بزرگ و عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله وحی شده و ایشان با زبان مبارک بر اطرافیان خویش قرائت کرده اند و کاتبین وحی بلاواسطه آنها را ضبط و ثبت نموده اند و هیچ تغییر و تحریفی در آنها صورت نگرفته و این قرآن که امروز در دست ماست همان آیات شریف است بدون کم و کاست .

این مختصر برای کسانی که اهل تحقیق و جستجو هستند کافیست تا ضمن ایمان به قرآن مجید به پیامبر عظیم الشان اسلام نیز ایمان آورند ، بقول شاعر : در خانه اگر کس است یک حرف بس است .


همچنین کشف این معجزات علمی با توجه به علم کنونی بشر محقق گردیده است و ممکن است با پیشرفت دانش معجزات بیشتری بر محققین قرآنی بمرور زمان آشکار گردد انشاالله تعالی .


 


نام: قرآن، قرآن یک کلمه ی عبری است اسم اصلی قرآن فرقان می باشد

لقب قرآن: مجید
زبان قرآن:عربی
زمان نزول: ماه رمضان , شب قدر
محل نزول: مکه مکرمه, غار حرا
فرستنده: الله جل جلاله
ملکه وحی: حضرت جبرئیل
گیرنده: حضرت محمد 
تعدادوحی:۲۴۰۰۰ مرتبه
مدت نزول:۲۳ سال
اولین آیه: إقرا باسم ربک الذی خلق
اولین سوره: العلق
آخرین سوره: النصر
آخرین آیه: الیوم اکملت لکم دینکم
تعدادجزء:۳۰ جزء
تعداد سوره:۱۱۴ سوره
با عظمت ترین آیه: آیت الکرسی
طولانیترین سوره: سوره بقره
کوتاه ترین سوره: سوره کوثر
بزرگترین آیه: آیه ی ۲۸۲ سوره ی بقره
کوچکترین آیه: کلمه (طه) از سوره بیستم
تعداد سوره های مکی: ۸۲ سوره
تعداد سوره های مدنی: ۲۰ سوره
تعداد سوره های مکی و مدنی: ۱۲ سوره
سوره نصف قرآن: سوره کهف
مادر قرآن: فاتحه
قلب قرآن: یس
عروس قرآن: سوره ی الرحمن
سوره ای که دو بسم الله دارد: نمل
سوره ای که بسم الله ندارد: توبه
تعداد حزب: ۱۲۰ حزب
سوره ای که در تمام آیات اسم الله دارد: مجادله
تعدا آیات: ۶۲۳۶ آیه
تعداد کلمات: ۷۷۴۳۹ کلمه 
تعداد حروف کل قرآن: ۳۳۰۷۳۳ حروف
تعداد نقطه ها: ۱۰۵۶۸۴نقطه
قرآن به سه قسمت تقسیم شده: وحدانیت خدا ، قصص ، احکام
سوره ای که سه بار خواندن آن حکم ختم قرآن را دارد: سوره ی اخلاص
و

————————————

https://s9.picofile.com/file/8304015500/18300809_1831093877218461_7164111658053885355_n.jpg



«« تـــــــوجه »»
در زمان نزول قرآن چرتکه هم وجود نداشته، چه رسد به ماشین حساب , کامپیوتر , ماهواره , تلسکوب , وسیله پرواز و زیردریایی , اسکنر 
و,,,
—————————————————–
واقعیات شگفت‌انگیز در مورد قرآن
برابری مرد با زن

واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود ۲۴ مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم ۲۴ مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال است، یعنی ۲۴=۲۴ 

سپس مطابق آنالیز آیات مختلف مشخص شد که این همسانی در تنقضات در تمامی قرآن کریم صادق است. قرآن مجید مشخص میکند که یک چیز با چیز دیگری (یا به عبارتی با متضاد خود و یا ریشهء خود) برابر است. در ادامه نتایج شگفت آور حاصل از محاسبهء کلمات عربی قرآن مجید و رمز اعداد را خواهید یافت.

کلمات و دفعات تکرار در جمع آیات قرآن مجید

برابری در قرآن در همه مسائل دیده میشود:
دنیا ۱۱۵ / آخرت ۱۱۵
ملائک ۸۸ / شیطان ۸۸ 
زندگی ۱۴۵ / مرگ ۱۴۵ 
سود ۵۰ / زیان ۵۰ 
ملت (مردم) ۵۰ / پیامبران ۵۰ 
ابلیس ۱۱ / پناه جستن از شر ابلیس ۱۱ 
مصیبت ۷۵ / شکر ۷۵ 
صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣ 
فریب خوردگان (گمراه شدگان) ۱۷ / مردگان (مردم مرده) ١٧ 
مسلمین ۴١ / جهاد ۴١ 
طلا ۸ / زندگی راحت ٨ 
جادو ۶٠ / فتنه ۶٠ 
زکات ٣٢ / برکت ٣٢ 
ذهن ۴٩ / نور ۴٩ 
زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵ 
آرزو ٨ / ترس ٨ 
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ / تبلیغ کردن ١٨ 
سختی ١١۴ / صبر١١۴ 
محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴ 
*
همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم

نماز ۵ 

 ماه ١٢ 

 روز ٣۶۵ 

دریا ٣٢، زمین (خشکی) ١٣ — دریا + خشکی = ۴۵=۱۳+۳۲ — دریا = %۱۱۱۱۱۱۱/۷۱= ۱۰۰ × ۴۵/۳۲ — 
خشکی = % ۸۸۸۸۸۸۸۹/۲۸ = ۱۰۰ × ۴۵/۱۳ — دریا + خشکی = % ۰۰/۱۰۰ 
دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب ۱۱۱/۷۱% و خشکی ۸۸۹/۲۸ % از کره زمین را فراگرفته است
آیا همه اینها اتفاقی است؟؟؟

اتفاقی است؟

پرسش این است که چه کسی این علم را به پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) آموخته است؟

پاسخ بی اختیار در ذهن خواهد درخشید.

خداوند قادر مطلق

این همه را بر پیامبر (ص) در قالب قرآن، کلام وحی آموخت .


https://s8.picofile.com/file/8304015042/422356_260797520702388_1652260881_n.jpg


تا اینجا کافی نبود؟؟؟ قانع نشدید؟
از سوره قمر تا آخر قرآن ۱۳۸۹ آیه وجود دارد . و سال ۱۳۸۹ قمری برابر ۱۹۶۹ میلادی است که تاریخ فتح ماه توسط بشر است.
همچنین درسوره ۱۹ (مریم) آیه ۵۷ در ذکر ماجرای ادریس نبی (علیه السلام)می فرماید:
و رفعناه مکانا علیا : و [ما] او را به مقامى بلند ارتقا دادیم.
۱۹۵۷ تاریخ تسخیر فضا توسط انسان است. فضاپیمای اسپوتنیک روس در ۴ اکتبر این سال به خارج از جو پرتاب شد

نکته :
در تمام حیوانات، تعداد کروموزومهای حیوان نر و ماده برابر است و زنبور عسل تنها حیوانی است که ساختار کروموزومی آن با سایر حیوانات متفاوت است زیرا زنبور ماده ۱۶ جفت کروموزوم دارد در حالی که زنبور نر ۱۶ تک کروموزوم دارد و جالب است که شانزدهمین سوره قرآن به نام زنبور عسل(نحل) نام گذاری شده است.

نکته :
همچنین در چند جای قرآن کلمه حمیر(الاغ) همراه نام سایر چهارپایان به کار رفته است اما تنها در دو آیه قرآن نام این حیوان به تنهایی ذکر شده است
ان انکر الاصوات لصوت الحمیر(لقمان) و, مثل الذین حملوا التورات ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا (جمعه)
این حیوان ۳۱ جفت کروموزوم یعنی: ۶۲ کروموزوم دارد و این دو سوره سوره های ۳۱ و ۶۲ قرآن هستند.

تساوی عددی

تساوی عددی و هماهنگی رقمی و تناسب در موضوعات قرآن، موضوعی است که قدرت بشری از دریافت دقیق آن ناتوان بوده و از توضیح کامل وبیان آن در می ماند. به عنوان نمونه تعدادی از تناسبهای عددی آیات قرآن را بیان می نمائیم.

 

اجر

واژه(اجر: مزد): 108 بار در قرآن آمده و به همین اندازه واژه (فعل: کار) آمده است.

 

جزاء

کلمه(جزاء: پاداش- کیفر) 117 بار در قرآن به کار رفته و (مغفرت)334 بار. پس آمرزش دو برابر کیفر به کار رفته است!

 

ابلیس

در قرآن لفظ ابلیس 11 بار آمده و عیناً به همین تعداد، یعنی 11 بار، فرمان به استعاذه (پناه بردن به خدا) تکرار شده است.

 

آیات

واژه ( آیات: نشانه ها) 382 بار در قران آمده وبا توجه به اینکه واژه ( الناس:مردم) 241 بار و (الملائکة: فرشتگان)86 بار و (عالمین: جهانیان) 73 بار در قرآن بکار رفته، کلمه(آیات) به اندازه مجموع واژه های (ناس- ملائکه و عالمین) به کار رفته است.

 

ایمان

(ایمان) و مشتقات آن 811 بار در قرآن به کار رفته و لفظ (علم) و مشتقات آن 782 بار و مترادف (علم) یعنی(معرفت) با مشتقاتش 29 مرتبه در قرآن آمده است. در نتیجه (علم ) و(معرفت) و مشتقات آن دو، مجموعاً 811 بار تکرار شده اند که مساوی با لفظ (ایمان) به کار رفته اند.

 

بِرّ

لفظ برّ( نیکی) و تمام مشتقاتش 20 بار در قرآن آمده که با واژه (ثواب) و مشتقاتش برابر است.

 

جحیم

کلمه جحیم( دوزخ) 26 بار در قرآن تکرار شده که برابر با لفظ عقاب (کیفر) می باشد.

 

حرث

واژه حرث( کشت)14 بار در قرآن آمده، و به همین اندازه واژه زراعت ( کشاورزی) به کار رفته است.

 

دنیا و آخرت

کلمه (دنیا) در قرآن 115 بار به کار رفته و واژه (آخرت) نیز عیناً 115 بار در قرآن آمده است.

 

رسل

واژه (رسل) 368 بار تکرار شده و واژه نبی 75 بار ، بشیر18 بار و نذیر 57 بار که مجموع ارقام مذکور 518 مرتبه است. جای شگفتی است که این عدد با تعداد مواردی که اسامی پیامبران آمده برابراست. یعنی اسامی پیامبرن الهی ( آدم- نوح – موسی و...) نیز 518 بار در قرآن به کار رفته است.

https://s8.picofile.com/file/8304015342/481614_557717290908768_403143527_n.jpg

صیام

واژه (صیام: روزه) و (صبر: شکیبایی) و (درجات: بیمناکی) و (شفقت: مهربانی) هر کدام 14 بار در قرآن آمده است.

 

عقل

کلمه (عقل) و مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده و با موارد به کار رفته واژه (نور) در قرآن برابر است .

 

محبت

واژه (محبت ) و مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده که به همین تعداد واژه ( طاعت : فرمانبرداری ) در آیات وجود دارد .

 

لسان

کلمه ( لسان: زبان) 25 بار در قرآن آمده است که با تعداد ( موعظه: پند و اندرز) برابر است.


 نکته ایی دیگر از سوره اسجده

سوره ای درقرآن کریم وجود دارد که "السجده" نامیده می شود وشماره ی این سوره درقرآن کریم 32 می باشد . حال اگردرمورد "سجده کردن" درقرآن کریم تحقیق وشمارشی انجام دهیم مشاهده می کنیم که کلمات مربوط به سجده کردن دقیقا در32 سوره آمده است !!

ازسوی دیگراین سوه مبارکه دارای آیه سجده است که می فرماید :

"تنها کسانی به آیات ما ایمان می آورند که چون متذکرآن آیات شوند به سجده صورت برخاک می گذارند وتسبیح پروردگارشان رامی نمایند وتکبرنمی کنند ." (سجده/15)

نکته ظریف دیگراینکه شماره ی این آیه درسوره سجده 15 می باشد یعنی به تعداد "سجدات" (سجدات آیاتی هستند که درصورت تلاوت سجده ی واجب دارند) که آنها نیزدرمجموع 15 آیه درقرآن کریم می باشند !!

آیا این هماهنگی عددی می تواند اتفاقی باشد ؟!

منبع :

مطالب فوق برگرفته از کتاب (اعجازعددی قرآن) متعلق به عبدالرزاق نوفل می باشد.


نکته در نام عیسى ابن مریم

تعداد دفعات تکرار نام حضرت عیسی مسیح (ع) در قرآن کریم


 حضرت عیسی مسیح فرزند حضرت مریم (علیهما السلام) رسول خدا وروح وکلمه اوست – آنگونه که قرآن کریم در سوره مبارکه نساء آیه 171 می فرماید....

تعداد دفعات تکرار نام حضرت عیسی وارتباط آن با عدد هفت

به عبارت (عیسی ابن مریم ) توجه کنید هنگامی که در مورد تعاد دفعات تکرار نام حضرت عیسی در قرآن کریم جستجو می نمائیم میبینیم که این کلمه دقیقاً 25 مرتبه تکرار شده است وکلمه ابن 35 مرتبه وکلمه مریم 34 مرتبه تکرار شده است (ماخذ این آمار عددی در ذیل مقاله آمده است) چنانچه با توجه به عبارت ( عیسی ابن مریم ) تعداد تکرار هر یک از کلمات آن عبارت را در قرآن کریم در کنار هم قرار دهیم عدد343525 ایجاد می شود واین عدد بر عدد هفت قابل تقسیم است وهمانطوریکه که در دائرة المعارف اعجاز عددی قرآن کریم گفته ایم عدد هفت یک عدد اساسی در نظم عددی در قرآن است.

عیسى ابن مریم

25 35 34

7 × 49075 = 25 35 34

واز سوی دیگر کلمه عیسی 4 حرفی است وکلمه ابن 3 حرفی وکلمه مریم 4 حرفی است اگر مانند حالت فوق الذکر آنها را کنار هم قرار دهیم عدد 434 ایجاد می شود که این عدد نیز بر عدد هفت قابل قسمت است

عیسى ابن مریم

4 3 4

7 × 62 = 434

تعداد تکرار اسم (المسیح ابن مریم) و عدد هفت

در بالا نظام عجیبی را در عبارت (عیسى ابن مریم) دیدیم ولی در قرآن همین مفهوم به صورتهای دیگری مانند (المسیح ابن مریم)، آمده است سوالی اینجا مطرح می شود که آیا در این مورد نیز نظامی وجود دارد؟

کلمه (المسیح) در کل قرآن (11) مرتبه تکرار شده است و کلمة (ابن) (35) مرتبه ،وکلمة (مریم) (34) مرتبه تکرار شده اند ،اکنون مانند موارد قبل آن اعداد را کنار هم قرار میدهیم به این ترتیب:

المسیح ابن مریم

11 35 34

در نتیجه عدد 343511 ایجاد می شود که این عدد نیز بر عدد هفت قابل قسمت است

7 × 49073 =343511

خداوند متعال میفرماید: (إنما المسیح عیسى ابن مریم رسول الله) [النساء:171]، هنگامی که در این اسم وعبارت مذکور که حضرت عیسی مسیح را معرفی می نماید که او پسر حضرت مریم ورسول خداوند متعال است میبینیم که تعداد حروف کلمات بکار رفته در این عبارت بگونه ای است که با عدد اساسی مورد نظر ما یعنی عدد هفت در ارتباط بوده وبر آن تقسیم پذیر است. مانند حالتهای قبلی تعداد حروف هر کدام از کلمات عبارت مذکور را نوشته وکنار هم قرار میدهیم کلمه مسیح 6 حرفی کلمه عیسی 4حرفی وکلمه ابن 3 حرفی وکلمه مریم 4 حرفی وکلمه رسول 4حرفی وکلمه جلاله الله 4 حرفی است:

المسیح عیسى ابن مریم رسول الله

6 4 3 4 4 4

با کنار همقرار دادن عددهای فوق عدد (444346) ایجاد می شود که این عدد نیز بر عدد هفت تقسیم پذیر است :

7 × 63478 = 444346

وآنچه حقیقتاً جالب توجه است این است که حاصل جمع تعداد حروف کلمات عبارت (المسیح عیسى ابن مریم رسول الله) عدد 25 است دقیقاً برابر با تعداد تکرار نام حضرت عیسی در قرآن کریم :

(25) =6+4+3+4+4+4 !

و در اینجا این سوال را مطرح می کنیم که آیا امکان دارد که همه این نظامی از روی تصادف ایجاد شده باشد ؟ قطعا خداوند متعال که هر چیزی مخلوق اوست این چنین نظامی را ایجاد نموده تا دلالت بر وحدانیت او نماید وشهادت دهند که عیسی مسیح که درود وسلام خداوند بر او ومادرش باد رسول خدا وکلمه او و البته بنده خداوند است.

 

تحقیق در باره اعتقادات شیعان علی علیه سلام در قرآن کریم 

 همچنین   دکتر مجدی تبعه کشور مصر از طریق قرآن به اثبات تعداد امامان شیعه پرداخت.

 دکتر مجدى وهبة الشافعى، خطیب ‏و استاد دانشگاه دینی الأزهر با تحقیقات خود به ارقام و اعداد جالبی دست پیدا کرده که باعث شگفتی همگان شده است و متعاقب آن، به مذهب تشیع روی آورد.

  با توجه به اینکه تعداد و ارقام در قرآن بی دلیل نبوده و دارای هدف خاصی هست همچون تعداد کلمه یوم (روز) که ۳۶۵ ‏بار تکرار شده و همانا تعداد روز در یک سال میباشد، و یا کلمه شهر (ماه) ‏که در قران ۱۲ بار آمده که همان تعداد ماهها در یک سال میباشد، ‏و مثالهای زیاد دیگری ...

 وی با توجه به این معلومات، تحقیقات خود را در این زمینه انجام داده و به این نتایج جالب رسیده است که:

کلمه امام دوازده بار آمده و با تعداد امامان شیعه یکی میباشد.

کلمه امام  یا ائمه (جمع کلمه امام ) در این آیات میباشد: ‏

 البقره ۱۲۴  التوبه ۱۲  هود ۱۷  الاسراء ۷۰  الانبیاء ۷۲  القصص ۵  الحجر ۷۹   السجدة ۲۴  یس ۱۲  القصص ۴۱  الفرقان ۷۴  الأحقاف ۱۲

کلمه شیعه یا مشتقات آن ۱۲ بار در قرآن آمده است.

کلمه العصمه (عصمت) ‏که شیعیان اعتقاد دارند که ۱۲ امام (ع) و فاطمه زهرا (س) و حضرت محمد مصطفی (ص) معصوم اند در قرآن ۱۴ بار تکرار شده است.

 در این آیات :

 النساء ۱۴۶  آل عمران ۱۰۱  النساء ۱۷۵  المائدة ۶۷  آل عمران ۱۰۳  یوسف ۳۲   یونس ۲۷  هود (دو کلمه در این آیه) ۴۳  الأحزاب ۱۷  غافر ۳۳   الممتحنة ۱۰   الحج ۷۸

کلمه الکساء ( یا همان آل عبا ) ‏در ‏قرآن کریم با تمام انواع لفظش، به نقل از أم سلمة در کتب اهل سنت (صحیحین) همسر پیامبر که تعداد آنها ‏پنج نفر که شامل نبى محمد (ص) و امام على و فاطمة الزهراء و حسن ‏و حسین علیهم السلام اجمعین؛ که پنج بار در قرآن آمده است:

البقرة ۲۳۳

البقرة ۲۵۹

المائدة ۸۹

المؤمنون ۱۴

النساء ۵

چرا در قرآن تعداد چشمه هایی که نبى موسى برای شرب قومش بوجود آورد ۱۲ چشمه بود؟

وهمچنین تعداد ۱۲ ماه (شهر) در قرآن

و کلمه الأسباط ۱۲ سبط و النقباء ۱۲ و البروج ۱۲ و الحواریین ۱۲ و کلمه توحید ( لا اله إلا الله ) ۱۲ حرف و ( محمد رسول الله ) ۱۲ حرف و ( النبی المصطفى ) ۱۲ حرف و ( الصادق الأمین ) ۱۲ حرف، همانا امامان اهل بیت ۱۲ إمامند. و ( أمیر المؤمنین ) ۱۲ حرف و ( فاطمة الزهراء ) ۱۲ حرف و ( الحسن والحسین ) ۱۲ حرف و ( الحسن المجتبى ) ۱۲ حرف و ( الحسین الشهید ) ۱۲ حرف و ( الإمام السجاد ) ۱۲ حرف و ( الإمام الباقر ) ۱۲ حرف و ( الإمام الصادق ) ۱۲ حرف و ( الإمام الکاظم ) ۱۲ حرف و ( الإمام الرضاء ) ۱۲ حرف و ( الإمام الجواد ) ۱۲ حرف و ( الإمام الهادى ) ۱۲ حرف و ( الحسن العسکرى ) ۱۲ حرف و ( القائم المهدى )  ۱۲ حرف و ( خلیفة النبیین ) ۱۲ حرف و ( و خاتم الوصیین ) ۱۲ حرف و ( و هؤلاء العترة ) ۱۲ حرف و ( سادة أهل الجنة)  ۱۲ حرف و ( محبهم مؤمن تقى ) ۱۲ حرف و ( عدوهم کافر شقى ) ۱۲ حرف.

اکنون به شگفتی آیه تطهیر دقت کنیم :

( إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا )

این آیه دارای ۴۷ حرف میباشد، تعداد حرفهای اسامی زیر :

 

فاطمة ۵   على  ۳   حسن  ۳   حسین ۴  على ۳   محمد ۴   جعفر  ۴   موسى  ۴   على  ۳    محمد  ۴   على  ۳   حسن  ۳   محمد  ۴

 

در مجموع ۴۷ حرف.

 

 لطفاً صاحب این تحقیقات را دعا کنیم

 

 یا علی (ع) مدد


------------------

نویسنده : عبد الدائم الکحیل

www.kaheel7.com/fa

منابع:

قرآن کریم به روایت حفص از عاصم ( مصحف مدینه منوره) .

المعجم المفهرس .

(دائرة المعارف کلمات قرآن کریم – نوشته محمّد فواد عبد الباقی انتشارات دار الفکر بیروت) .

دائرة المعارف اعجاز عددی-نویسنده عبد الدائم الکحیل.

اعجاز عددی روشی جدید برای دعوت بسوی خداوند کتعال ودین مبین اسلام است دعوت با زبانی که تمامی افراد بشر از هر زبانی آنرا میفهمند . اهل ایمان آنرا به دیگران برسانند در این راستا بزرگترین دائرهالمعارف اعجاز عددی را در 614 صفحه تالیف نموده ایم ب وآنرا در سایت قرار دادهایم واین امکان را ایجاد نمودهایم که همگان براحتی آنرا دانلود نمایند


سخن برخی از بزرگان مغرب زمین درباره قرآن کریم


  لئوتولستوى

  لئوتولستوى، نویسنده معروف روسى مى‏گوید: هر کس که بخواهد سادگى و بى پیرایگى اسلام را دریابد، باید قرآن مجید را مورد مطالعه قرار دهد. در قرآن قوانین و تعلیمات حقیقى و احکام آسان و ساده براى عموم بیان شده است. آیات قرآن به خوبى بر مقام عالى اسلام و پاکى روح آورنده‏اش گواهى مى‏دهد.

 

گوته شاعر آلمانی

گوته،  شاعر و نویسنده معروف آلمانى مى‏گوید: سالیان دراز کشیشان از خدا بى خبر، ما را از پى بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند؛ امّا هر قدر که ما قدم در جاده علم و دانش نهادیم و پرده تعصب را دریدیم، عظمت احکام مقدس قرآن، بهت و حیرت عجیبى در ما ایجاد نمود. به زودى این کتاب توصیف‏ناپذیر، محور افکار مردم جهان مى‏گردد!

آلبرت انیشتاین  

 

  آلبرت انیشتاین که نیازى به معرفى ندارد، مى‏گوید: قرآن کتاب جبر یا هندسه نیست؛ مجموعه‏اى از قوانین است که بشر را به راه صحیح، راهى که بزرگ‏ترین فلاسفه و دانشمندان دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند، هدایت مى‏کند.

 

ویل دورانت

  ویل دورانت، دانشمند امریکایى شرق‏شناس، مى‏گوید: در قرآن، قانون و اخلاق یکى است. رفتار دینى در قرآن، شامل رفتار دنیوى هم مى‏شود و همه امور آن از جانب خداوند و به طریق وحى آمده است. قرآن در جان‏هاى ساده عقایدى آسان و دور از ابهام پدید مى‏آورد که از رسوم و تشریفات ناروا آزاد است.

 

دکتر هانرى کُربن

دکتر هانرى کُربن، اسلام شناس معروف فرانسوى، سخن جالبى درباره قرآن دارد. وى مى‏گوید: اگر قرآن خرافى بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمى‏کرد که بشر را به علم و تعقل و تفکر دعوت کند. هیچ اندیشه‏اى به اندازه قرآن محمّد(ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا که نزدیک به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فکر سخن رفته است.

 

ارنست رنان

ارنست رنان، فیلسوف معروف فرانسوى مى‏گوید: در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسى ،اجتماعى، ادبى و... وجود دارد که هر کدام را بیش از یک بار نخوانده‏ام؛ اما یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته مى‏شوم و مى‏خواهم درهایى از معانى و کمال به رویم باز شود، آن را مطالعه مى‏کنم. این کتاب، قرآن - کتاب آسمانى مسلمانان است.

ناپلئون بناپارت

 

  ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه مى‏گوید: امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یکدیگر متحد کنم تا نظامى یکنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و مى‏تواند مردم را به سعادت برساند، ترسیم کنم. قرآن به تنهایى عهده دار سعادت بشر است

مهاتما گاندى

 

  مهاتما گاندى، رهبر فقید هند هم اعتقاد داشت: از راه آموختن علم قرآنى، هر کس به اسرار وحى و حکمت‏هاى دین، بدون داشتن هیچ خصوصیت ساختگى دیگرى پى مى‏برد. در قرآن هیچ اجبارى براى تغییر دین و مذهب انسان‏ها دیده نمى‏شود. قرآن به راحتى مى‏گوید: هیچ زور و اکراهى در دین وجود ندارد.

ژان ژاک روسو

   ژان ژاک روسو، متفکر و روان شناس مشهور فرانسوى، برداشت منحصر به فردى از قرآن دارد؛ او مى‏گوید: بعضى از مردم بعد از آن که مقدار کمى عربى یاد گرفتند، قرآن را خوانده، امّا درست درک نمى‏کنند. اگر مى‏شنیدند که محمّد(ص) با آن کلام فصیح و آهنگ رساى عربى آن را مى‏خواند، هر آینه به سجده مى‏افتادند و ندا مى‏کردند: اى محمّد عظیم! دست ما را بگیر و به محل شرف و افتخار برسان. ما به خاطر یارى تو حاضریم که جان خویش را فدا سازیم!!

پروفسور آرتور آربرى  

 

  پروفسور آرتور آربرى که یکى از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسى است، مى‏گوید: زمانى که به پایان ترجمه قرآن نزدیک مى‏شدم، سخت در پریشانى به سر مى‏بردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطرى به من مى‏بخشید که براى همیشه به خاطر خواهم داشت. من در حالى که مسلمان نیستم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگ‏هاى نافذ و مرتعش کننده‏اش شوم و تحت تأثیر آهنگش قرار گیرم و به کیفیتى که مسلمانان واقعى و نخستین داشتند، نزدیک گردم تا آن را بفهمم .

برخی دیگر از معجزات قرآن مجید

پیش بینی آلوده شدن محیط زیست

 

روم 41: « ظـَهَـرَ الـْفـَسـادُ فِـی الـْبَـرِّ وَ الـْـبَـحْـرِ بـِمـا کَـسَـبَـتْ اَیْـدی الـنـّاسِ».

«از کارهای مردم در دریا و خشکی فساد ایجاد خواهد شد».

در زبان عربی وقـتی بخواهـنـد اتـفـاق افـتـادن قـطـعی و محـتـوم کاری در آینده را بیان کنند از جمله از فعـل گذشته استفاده می کنند (که گوئی اتفاق افتاده است). به این خاطر این آیه مـسـئـلـه ای مربوط به آینده را با فعـل گذشته بیان نموده است.


نکته آیه: عملکردهای انسان در آینده (یعنی در زمان ما و آیندگان) در دریا و خشکی آلودگی ایجاد خواهد کرد:

این پیش بینی قـرآن فعلاً تحقـق پیدا کرده است. و آلودگی محیط چیزی است که هـمـه با آن آشـنـائی داریم.

پیش بینی رفتن انسان به فضا

 

عنکبوت 22:« وَ ما اَنـْـتـُمْ بـِمُـعْـجـِزیـنَ فِـی الْاَرْضِ وَ لا فِی السَّـمـاءِ».

«شما نه در زمین و نه در فضا هیچکدام نمیتوانید اراده خدا را شکست بدهید».

معنی ضمنی و تلویحی آیه این است که انسان روزی به فضا خواهد رفت و در فضا خواهد بود، که فعلاً تحقق یافته است.

پیش بینی بازگشت پیروزمندانه حضرت محمد (ص) از مدینه به مکه

 

قصص 85: « إِنَّ الّـَذِی فـَرَضَ عَـلـَیـْکَ الـْقـُرْءَانَ لـَرَادُّکَ إِلَى مَـعَـادٍ».

« آن که قرآن به تو داد ترا به مکه باز خواهد گردانید».

(مُعاد در اصل مَـعْـوَد بر وزن مَـفـْعـَل اسم زمان و مکان است بمعنی: زمان و مکان برگشت. و در معنی دوم خود از جمله به "روز رستاخیز اطلاق شده (به اعتبار اینکه زمان و مکان برگشتن به زندگی است)"، و به زادگاه اطلاق می شود (به اعتبار اینکه انسان هر جا برود نهایتاً به آن برمی گردد). و در آیه به مکه اطلاق شده که زادگاه محمد بوده است).

محمد (ص) به دلایلی که می دانیم مجبور شده بود که مکه را ترک کند. آیه به وی وعده می دهد که وی به مکه باز خواهد گردید. همه قرآن و اسلام در گرو این آیه گذاشته شده بوده است. اگر محمد پیش از برگشتن به مکه فوت می کرد و یا هیچگاه پیروز نمی شد و نمی توانست وارد مکه بشود، در آنصورت همه دین وی می سوخت. چون برای پیروان وی روشن می شد که اگر این قرآن حرف خدا می بود، خدا منطقاً می بایست می دانست که محمد به مکه برمی گردد یا نه.

و روشن است که کسیکه یک دینی درست می کند، اینقدر می فهمد که شاید فردا پس فردا فوت کند و هیچگاه به مکه برنگردد، و دروغ بودنِ وحی بودنِ قرآن برای مردم روشن می شود.

روشن است که این آیه حرف کسی غیر از خدا نمی تواند باشد.

  

بدن فرعون

 

یونس 90 ـــ 92: « وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ: آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ ــــ آلآنَ! وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَکُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ــــ فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَ إِنَّ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ».

« و بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم. فرعون و سپاهیان وی بیدرنگ مسلحانه و فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتی که داشت غرق میشد گفت: ایمان آوردم به اینکه خدائی غیر از خدائیکه بنی اسرائیل (فرزندان یعقوب) به او ایمان اوردند وجود ندارد و همیشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حالیکه تا پیش از این از سپردن بنی اسرائیل سرباز زدی و همیشه نیز مفسد بودی ـــ امروز فقط بدن تو را نجات میدهیم تا برای افراد پس از خودت درسی باشد. هر چند خیلی از مردم از آیات ما غافلند».

واژه فرعون در لغت بمعنی: ساختمان باشکوه است. بعد به فرمانروایان مصر اطلاق شده، که اشاره ضمنی و تلویحی بوده به ساختمانهای بلند بالا و باشکوه آنها. تصویری که میبینیم تصویرهمان فرعونی است که در زمان موسی بوده و از سپردن بنی اسرائیل به موسی سرپیچی کرده و موسی و همراهانش را تعقیب کرده و در دریا غرق شده. او رامسز دوم نام داشته است. پس از غرق شدن افراد باقیمانده دستگاه فرعون که با وی در تعقیب موسی نبوده اند او را از آب گرفته و مومیائی میکنند، و امروزه در معرض تماشای جهانیان است. چیزی که 1400 سال پیش قرآن آن را پیش بینی کرده است.

پیش بینی بد دهنی ها علیه مسلمانان

 

آل عمران 186:

«... وَ لـَتـَسْـمَـعُـنَّ مِـنَ الـَّـذِیـنَ أُوتـُوا الْـکـِتـَابَ مِـنْ قـَبـْلـِکـُـمْ وَمِـنَ الـَّذِیـنَ أَشْــرَکـُـوا أَذًى کـَـثِـیـرًا. وَ إِنْ تـَصْـبـِرُوا وَ تـَـتـَّـقـُوا فَـإِنَّ ذَلِـکَ مِـنْ عَـزْمِ الاُمـُورِ ».

« و از کسانیکه پیش از شما به آنها کتاب داده شد و از مشرکین بد دهنی های زیادی را خواهید شنید. اگر افراد استواری باشید و رهنمودهای دین را بکار گیرید این یکی از آن مسائل سختی خواهد بود که خواهید دید».

آیه پیش بینی می کند که مسلمانان از یهودیان، مسیحیان و ماتریالیستها بد دهنی های زیادی را خواهند شنید. امروز با وجود اینکه 1400 سال از این آیه گذشته، و در این دوران انسان خیلی پیشرفتهای چشمگیر در زمینه های مختلف داشته، و خیلی چیزها عوض شده، و همه شعار آزادی اندیشه و احترام به اندیشه و تغییر و تحول و غیره می دهند، ولی بد دهنی های این تیپ افراد چنانکه آیه پیش بینی کرده همچنان به قوت خود باقی است و این پیش بینی قرآن درست درآمده است. در کشورهائی که هر کسی می تواند هر چه خواست بگوید و هر چه خواست بنویسد، بد دهنی های این تیپ افراد خیلی زیاد است. مثلاً در کشور سوئد که رادیوهای محلی زیاد است و ماتریالیست ها برنامه دارند، وقتی از اسلام حرفی می زنند، تهمت و ناسزا و واژه های خاص فرهنگ خودشان، خیلی زیاد می گویند.


https://s8.picofile.com/file/8313026326/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86.jpg

آفرینش انسان از خاک

 

  وجود مواد سازنده بدن انسان در ستارگان و آفرینش انسان از خاک


دانشمندان به تازگی به این نتایج رسیده اند که تمام عناصر سازنده بدن انسان در قلب ستارگان تشکیل شده.و حیات در سیارات با ستارگان نسبت مستقیم دارد که برای مطالعه بیشتر می توانید به این لینک و این لینک مراجعه فرمایید.

اما در مورد شکل گیری ستارگان نیز هرکسی مطالعاتی در زمینه ستاره شناسی دارد می داند که ستارگان در فضا به وسیله گازها و گرد و غبارشکل می گیرند.(منبع در ویکی پدیای فارسی(

یعنی ستارگان که دانشمندان معتقد هستند که عناصر سازنده اصلی بدن انسان در آنها شکل گرفته نیز از گرد و غبار ساخته شده است.و گرد و غباری که مسئول شکل دهی ستارگان هستند مسئول تولید تمام عناصر بدن ما و فلزات زمین و کره زمین که بنا به عقیده دانشمندان از خورشید جدا شده است هستند.

تصویر بالا مربوط به شکل گیری ستاره ها در ناحیه S106 است که در چند هزار سال نوری از ما واقع شده است. ستاره های جوان به رنگ آبی هستند و گرد و غباری که به آنها شکل می دهد در تصویر مشهود می باشند.این تصویر توسط تلسکوپ فضایی هابل ناسا گرفته شده است.

 در آیات مختلفی از قرآن به این موضوع اشاره شده است:

در سوره مومنون آیه 12 نوشته شده است که :

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ ﴿۱۲﴾

و به یقین انسان را از عصاره‏اى از گل آفریدیم

در سوره سجده آیه 7 نوشته شده است:

الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ ﴿۷﴾

و همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید، و آغاز آفرینش انسان را از گل قرار داد.

در سوره روم آیه 20 نوشته شده است که :

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُو

از نشانه‏های او این است که شما را از خاک آفرید، سپس انسانهائی شدید و در روی زمین انتشار یافتید.

همانطوری که بطور دقیق تر در آیه 7 سجده اشاره شده است آغاز آفرینش از گل یا خاک بوده است.همچنین کلمه طِینٍ بطور دقیق تر به معنی خاک یا خاک رس است. و تنها به معنی گل نمی دهد.از دیدگاه علمی نیز خاک رس شامل مواد معدنی و فلزاتی است که در هسته ستارگان سنگین شکل می گیرند.

اشاره قرآن به نبود حس گرهای گرمایی در معده

 

معده بخشی از بدن است که وظیفه اصلی آن هضم غذا است و دارای یک نوع اسید است که به اسید معده معروف است و به هضم بیشتر غذا کمک می کند.معده دارای بخش های مختلفی از جمله سلول های پوششی و مخاط و کیموس می باشد که در تصویر زیر بخش های مختلف آناتومی معده به تصویر کشیده شده است:

 

نکته جالب این است که اگر شما به هر کتابی در باره آناتومی معده مراجعه کنید به هیچ مطلبی در رابطه با وجود اعصاب گرمایی در معده دست نمی یابید.در کتاب زیست شناسی سوم دبیرستان نیز در مورد گیرنده های گرمایی این مساله ذکر شده است که محل گیرنده های گرمایی عموما در پوست انسان است.آزمایش تجربی این مورد را نیز می توانید هنگام نوشیدن چای داغ تجربه نمایید.

از لحاظ پزشکی نیز اگر معده مانند پوست انسان بود و دارای مخاط نبود به مرور زمان توسط اسید معده از بین می رفت.

در سوره محمد آیه 15 نوشته شده است:

مثل بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده [چون باغى است که] در آن نهرهایى است از آبى که [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جویهایى از شیرى که مزه‏اش دگرگون نشود و رودهایى از باده‏اى که براى نوشندگان لذتى است و جویبارهایى از انگبین ناب و در آنجا از هر گونه میوه براى آنان [فراهم] است و [از همه بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست [آیا چنین کسى در چنین باغى دل‏انگیز] مانند کسى است که جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مى‏شود (تا) روده‏هایشان را از هم فرو پاشد (۱۵)

نکته این آیه این است که روده بعد از معده قرار دارد و مواد از معده باید بعد از هضم وارد روده بشوند و خداوند در این آیه اشاره ای به سوختن معده به جهنمیان نمی کند و اشاره می کند که بعد از خوردن آب جوش روده های جهنمیان از هم فرو می پاشد.در صورتی که روده دارای حس گرهای بسیار قوی است و سوزش ناشی از گرما را نیز احساس می کند.

نقاط اعصاب بینایی و شنوایی در مغز

 

در صورتی که با آناتومی مغز انسان آشنایی داشته باشید احتمالا این نقطه را باید بدانید که نقاط عصب بینایی در مغز انسان بیش از دو نقطه است در حالی که نقاط عصب شنوایی در مغز انسان تنها در یک نقطه قرار دارد که در تصاویر بالا به ترتیب می توانید نقاط عصب شنوایی و عصب بینایی را در مغز مشاهده بنمایید که تصور اول مربوط به محل عصب شنوایی در مغز است و تصویر دوم مربوط به عصب های بینایی در مغز است.


 

در سوره سجده آیه 9 این مساله بصورت ماهرانه ای جاسازی شده است:

ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ ﴿۹﴾

 

در این آیه از السَّمْعَ بعنوان شنوایی یک بار نام برده شده در صورتی که از بینایی بعنوان وَالْأَبْصَارَ که به معنی بینایی هاست نام برده شده اس

اشاره قرآن به نحوه رشد جنین

 

در زمان های قدیم تصور می شد که کل جنین در درون اسپرم قرار دارد و رحم زنان تنها جایی برای رشد جنین است و هیچ نقشی در جنین یا جنسیت جنین ندارد.در آن دوران تا اوایل قرن 19 علم جنین شناسی بسیار محدود بود و همچنین تصور می شد مردان در تعین جنسیت نقش دارند.

درسال 1775 یک دانشمند ایتالیایی به نام spalanzany اعلام کرد از طرف مرد و زن یک چیز مشترک نطفه را تشکیل می دهد. در سال 1783 فردی به نامvonbenedeh این مساله را اثبات کرد در سال 1909 اعلام شد که مخلوط شدن کروموزوم ها باعث ایجاد نطفه می شود.

امروزه ما می دانیم که جنین آمیخته ای از اسپرم مردان و تخمک زنان است و ژنها نیز بطور مشترک به فرزندان منتقل می شوند.

تصویر بالا متعلق به یکی از کتابهای جنین شناسی ارسطو است که کل جنین در درون اسپرم تعبیه شده است.

 

این در حالی است که 1400 سال قبل قرآن کریم در آیات متعددی به این مساله که منی خود به تنهایی یک آب بی مقدار است اشاره کرده است.

مثلا در آیه 8 سوره سجده به بی ارزش بودن منی به تنهای اشاره شده است:

ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِینٍ ﴿۸﴾

سپس [تداوم] نسل او را از چکیده آبى پست مقرر فرمود  ﴿۸﴾

در سوره ی انسان آیه ی 2 نیز به آمیخته بودن نطفه انسان اشاره می کند.

إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا

ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم و او را مىآزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم.

یا در سوره طارق به خاصیت جهنده بودن اسپرم که بعد از انزال حرکت می کند و خود را به تخمک می رساند اشاره شده است:

پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است (۵)از آب جهنده‏اى خلق شده (۶)

در سوره نحل آیه 4 نیز به مضوع آمیخته بودن نطفه اشاره شده است:

خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ ﴿۴﴾

انسان را از نطفه‏اى آفریده است آنگاه ستیزه‏جویى آشکار است (۴)

همه این آیات در زمانی نازل شده که علم جنین شناسی در سطح بسیار مبتدی قرار داشت و بزرگترین دانشمند آن دوران نیز از ساختار دقیق اسپرم آگاهی نداشت.



آهن منشا فرازمینی دارد :

فلزات سنگین جهان درون هسته ستارگان بزرگ تولید می شوند و منظومه شمسی ساختار مناسب برای تولید فلز آهن را ندارد و فقط ستارگانی که دمای آنها به چندصد میلیون درجه می رسد می تواند آهن تولید کند در این ستاره ها وقتی مقدار معینی رسید ستارگان نمی توانند آن را در خود جای دهند و منفجر می شوند این حالت مرحله تولید نواختر نام دارد در تتیجه این انفجار شهابسنگهایی که حاوی آهن هستند در جهان پراکنده می شوند و از آنجایی که آهن در زمین تولید نمی شود نشان دهنده این است که آهن توسط شهابسنگ ها به زمین حمل شده است در قرآن کریم در سوره حدید آیه 25 نوشته شده است که:

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ [٥٧:٢٥]

همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو [ی تشخیص حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به عدالت بر خیزند، و آهن را که در آن برای مردم قوت و نیرویی سخت و سودهایی است، فرود آوردیم و تا خدا مشخص بدارد چه کسانی او و پیامبرانش را در غیاب پیامبران یاری می دهند؛ یقیناً خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است. 


ایرادی که به این مطلب گرفته می شود این است که گفته می شود که هسته داخلی زمین از جنس آهن است نکته ی قابل توجه این است که هیچ کس تا کنون به هسته زمین راه نیافته است که جنس آن را مشخص کند زیرا دمای آن بسیار زیاد است و اگر هم جنس هسته از آهن باشد از زمانی که زمین بصورت یک کره داغ بود و از یک ستاره جداشده بود در آن تشکیل یافته است و آهنی که در پوسته زمین است و امروزه استخراج می شود توسط شهابسنگ ها به کره زمین حمل شده است.

در سایت های مختلف ضد اسلامی این مساله به شدت تکذیب می شود ولی تمام سایت های علمی این مساله را تایید می کنند:


آهن فراوان‌ترین عنصر در غول‌های قرمز است، و فراوان‌ترین فلز در شهاب‌سنگ‌ها و در هستهٔ فلزی متراکم در سیاراتی مثل زمین است.

 تلوزیون دیسکاوری نیز در ویدئویی که در سال 2011در باره منشا آهن نشان داد به این مساله اشاره کرد که :خورشید دارای دمای سطح از 6،000 درجه سانتی گراد و دمای هسته در حدود 20 میلیون درجه است.و این دما نیز حتی برای تشکیل آهن کافی نیست و صد در صد آهن منشا فرازمینی دارد.

http://www.youtube.com/watch?v=-q2jmbdTQes

نکته 

نکته قابل توجه دیگر در مورد این آیه این است که : آیه ای که در آن از آهن سخن گفته شده آیه ی 25 ام است حدید سوره ی 57 قرآن است و وزن اتمی آهن 57 است!وعدد اتمی آن 26 است و شماره ی آیه ی آهن با احتساب بسم الله نیز 26 است! جمع حروف ابجد آیه نیز 26 است که عدد اتمی آهن 26 است.

یک پژوهشگر هلندی غیر مسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داد و به این نتیجه رسید که ذکرکلمه ی جلاله الله و تکرار آن ونیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی می شود واسترس و نگرانی را ازبدن انسان دور می کند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می دهد

خداهم که درقرآن میفرماید( الا به ذکر الله تطمئن القلوب)


https://s8.picofile.com/file/8313350000/%D9%85%D8%B9%D8%AC%D8%B2%D9%87_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86.jpg


معجزات علمی قرآن

 

منشا آب زمین از دیدگاه قرآن

دانشمندان در مورد منشا آب زمین نظرات بسیار مختلفی دارند ولی دانشمندان قبول دارند که آب اقیانوس های زمین 4.5 میلیارد سال قبل شکل گرفته و با توجه به اینکه در آن زمان زمین یک سیاره جدا شده از خورشید و داغ بود احتمالا آب نمی توانسته در آن شکل بگیرد و فورا بخار می شد.و بخشی یا بخش زیادی از آب زمین به وسیله میلیاردها دنباله دار از فضا به زمین حمل شده است و اقیانوس های زمین را پر نموده است.

مشاهدات دنباله دار هارتلی ۲ نیز این موضوع را تایید می کند که دنباله دارها منشا آب زمین هستند.این نظریه که منشا آب زمین در فضا است و توسط دنباله دارها به زمین حمل شده است با توجه به نبود شواهد و فرضیه های دیگر اکنون در میان اکثر دانشمندان پذیرفته شده است.

 قرآن کریم نیز دقیقا در آیه 18 سوره مومنون به این مساله اشاره می کند :

وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ ﴿۱۸﴾

و از آسمان آبى به اندازه فرو فرستادیم و آن را در زمین جاى دادیم، و ما به از بین بردن آن تواناییم‏.

و همانطور که می دانید و در آیه قید شده است بعد از آمدن آب از آسمان[به وسیله دنباله دارها]بنا به نوشته صریح قرآن آب در اقیانوس ها جای گرفت و همانگونه که در ادامه آیه قید شده است اگر زمین ب مقداری از مسیر گردش خود خارج شود و به خورشید نزدیک شود تمامی آبهای ان بخار می شود.

 حرکت انتفالی زمین در قران


کره زمین دارای دو نوع حرکت است که حرکت نوع اول حرکت انتقالی است که حرکت زمین به دور خورشید است و حرکت نوع دوم حرکت وضعی زمین است که حرکت زمین هر 24 ساعت به دور خودش است.حرکت وضعی زمین باعث به وجود آمدن شب و روز می شود زیرا اگر حرکت وضعی زمین وجود نداشت همیشه یک طرف زمین به طرف خورشید بود و نوعی حالت قفل شدگی که بین ماه و زمین به وجود امده است بین خورشید و زمین به وجود می آمد در نتیجه یک طرف زمین همیشه شب و یک طرف زمین همیشه روز بود.برای درک بیشتر حرکت وضعی و انتقالی می توانید تصاویر زیر را برسی کنید.

  در دانشنامه رشد در باره اولین آزمایش روی حرکت وضعی زمین انجام شد که منجر به اثبات آن شدنوشته شده است که :

ژ.ب.ل فوکو فیزیکدان فرانسوی در سال 1851 آزمایشی انجام داد که هدف آن بررسی دوران زمین بود. تنها وسیله لازم برای این آزمایش یک آونگ است که از گلوله‌ای سربی و تک سیمی برای آویختن تشکیل شده است. برای اندازه‌گیری دقیق ، سیم باید بلند باشد و گلوله سربی و سنگین باشد و آونگ از نقطه‌ای ثابت و محکم آویخته شده باشد. آونگی که به آزادی نوسان می‌کند صفحه نوسانش را حفظ می‌کند.

حال قصد داریم به برسی تطبیقی آیات قرآن در باره حرکت وضعی زمین بپردازیم:

در آیه 44 از سوره 24 قرآن نوشته شده است که :

یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِّأُوْلِی الْأَبْصَارِ ﴿۴۴﴾

خداوند شب و روز را مى‏گرداند [و پیاپى مى‏آورد] بى‏گمان در این امر مایه عبرتى براى دیده‏وران است‏.

نکته عددی این آیه این است که این آیه در سوره 24 از سوره قرآن که به نام نور نیز هست قرار دارد و مدت زمان چرخش زمین به دور خودش 24 ساعت است.ولی در مورد معانی آن نیز تعبیر های مختلفی دارد که در ترجمه مکارم از کلمه یُقَلِّبُ بعنوان گرداندن استفاده شده است که اگر این کلمه را به فارسی یا انگلیسی باز گردانید معنی گرداندن یا به انگلیسی Stir یعنی چرخیدن نیز می دهد.که دقیقا به مساله چرخش زمین اشاره می کند و در این آیه خداوند نیز از کلمه شب و روز قبل از گردیدن نام برده شده که بی شک به مساله حرکت انتقالی زمین که باعث شب و روز می شود اشاره می کند.

همچنین در سوره زمر آیه 5 نیز نوشته شده است که :

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ ﴿۵﴾

آسمانها و زمین را به حق آفرید شب را به روز درمى‏پیچد و روز را به شب درمى‏پیچد و آفتاب و ماه را تسخیر کرد هر کدام تا مدتى معین روانند آگاه باش که او همان شکست‏ناپذیر آمرزنده است (۵)

در این آیه نیز از کلمه در هم پیچیدن شب و روز می شود که پیچیدن یا چرخیدن همه گی حرکت های دایره ای شکل هستند که بی شک به مساله چرخش زمین به دور خودش اشاره می کند.

در مورد آزمایش فیزیکدان فرانسوی که منجر به کشف حرکت انتقالی زمین شد در سوره الزخرف آیه 10 نوشته شده است:

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۰﴾

همان کسى که این زمین را براى شما گهواره‏اى گردانید و براى شما در آن راهها نهاد باشد که راه یابید

همانطور که می دانید گهواره های قدیمی نیز دارای یک نوع حرکت قوسی شکل یا آونگی بوده اند و آونگ و گهواره شکل و حرکتی کاملا مشابه هم داند و این دانشمند فرانسوی با ا�%

بررسی مختصر و کوتاه تاثیرات عظیم قرآن کریم بر متون ادبی عرفانی


بنام نگارنده هستی

مقدمه

قرآن یگانه کتاب آسمانیست که از تحریف و تغییر در طول تاریخ مصون مانده . به مصداق آیه شریفه 9 از سوره مبارکه الحجر که می فرمایند:

 " إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۹بى‏ تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده‏ ایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود (۹)

قرآن معجزه بزرگ پیامبر عظیم الشان اسلام است و همانطور که از آن انتظار می رود مخاطب خویش را از هر نظر هدایت می نماید به مصداق آیه شریفه 2 از سوره مبارکه بقره که می فرمایند: " ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ "﴿۲این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است (۲)

 از اینرو همه عرفا و صوفیانی که از این سرچشمه پاک و گوارا سیراب گشته اند در کلام خویش این زلال بی نظیر را بارها و بارها باز تاب داده اند و از مفاهیم بلند این کتاب آسمانی بهره های فراوان برده اند .

بررسی تاثیرات عظیم قرآن کریم بر متون ادبی عرفانی جهان بخصوص پارسی سرایان ایران زمین نیازمند نگارش چندین مجلد کتاب وزین است ، اما بقول شاعر آب دریا را اگر نتوان کشید هم بقدر تشنگی باید چشید.

همچنین که بر اهل ادب و تحقیق آشکار است  از زمان ورود اسلام به ایران و آشنایی سخن وران ایرانی با زبان قرآن تغییرات شگرفی در غنا و گستره این زبان شیرین ایجاد شده است ، بحدی که زبان پارسی را می توان به دو دوره قبل و بعد از اسلام تفکیک کرد ، بحدی که گویش امروزه مردمان ایران زمین با گویش مردم در قبل از اسلام کاملا متفات بوده و بیشتر گنجینه های زبان و ادب پارسی به بعد از ظهور اسلام باز میگردد.

این تاثیر بقدر شگرف بوده که مقایسه ادبای قبل و بعد از اسلام امکان پذیر نبوده و ماحصل آن ظهور عرفا و ادیبانی  بلند آوازه همچون فردوسی و مولوی و نظامی و سعدی و حافظ .. است که البته همه این تازگی و طراوت سخن باید بحساب قرآن گزارده شود.

تاثیرات مستقیم قرآن در متون ادبی عرفانی زبان پارسی بقدری بارز و اشکار است که اکثر عرفا و سخن وران مستقیما به ان اشاره کرده اند . از جناب حافظ شیرازی که فرمودند :

زحافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد

لطایف حکمی با نکات قرآنی (مثنوی شماره 2 )

یا به حافظ قرآن بودن خویش اشاره میکند و میفرماید:

ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ

 بقرآنی که اندر سینه داری ( غزلیات)

یا در نهایت می فرمایند :

هرچه دارم همه از دولت قرآن دارم

لازم بذکر نیست که سایر عرفای ما نیز به همین سنخ به بهره بردن خویش از قرآن صریحا اشاره کرده اند ، بطور نمونه مولانا محمد جلال الدین بلخی ملقب به ملای روم در این باره می فرمایند:

چون تو در قرآن حق بگریختی/ با روان انبیا آمیختی

هست قرآن حال‏‌های انبیا/ ماهیان بحر پاک کبریا

ور بخوانی و نیی قرآن‏‌پذیر/ انبیا و اولیا را دیده‏‌گیر

ور پذیرایی چو بر خوانی قصص/ مرغ جانت تنگ آید در قفس

مرغ کاو اندر قفس زندانیست/ می‏نجوید رستن از نادانیست

روح‌هایی کز قفس‌ها رسته‏‌اند/ انبیاء رهبر شایسته‏‌اند

تاثیر قرآن بر مولانا بقدر عمیق و شگرف است که حتی خود ایشان و شیخ بهایی مثنوی را با قرآن مقایسه کرده است .

شیخ بهائی:

من نمی گویم که آن عالیجناب

هست پیغمبر ولی دارد کتاب

مثنوی او چو قرآن مدل

هادی بعضی و بعضی را مضل

منظور ایشان شعری دیگر از مثنویست که خود حضرت مولانا فرموده :

مولانا:

پس ز نقش لفظ های مثنوی

صورتی ضال است و هادی معنوی

در نبی فرمود کاین قرآن ز دل

هادی بعضی و بعضی را مضل

که اشاره به آیه شریفه 82 سوره مبارکه الاسراء قرآن کریم دارد که می فرمایند :

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً 82

ترجمه :

و ما آنچه از قرآن فرستیم شفای دل و رحمت الهی بر اهل ایمان است ، لیکن کافران را به جز زیان چیزی نخواهد افزود .

در باره همین موضوع دو وجهی هادی و مضل بودن قرآن کریم جناب شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی می فرمایند :

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره زار خس

در این مقاله کوتاه تلاش خواهم کرد تا به بخشی از این تاثیر شگرف بپردازم ، البته بدلیل ظرف این مقال که باید مختصر و کوتاه باشد تنها بذکر آثار سه تن از بلند آوازه ترین مشاهیر ادب و عرفان ایران زمین خواهیم پرداخت، که بترتیب  عبارتند از مولانا جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولانا ، شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی و خواجه شمس الدین محمد مشهور به حافظ .

 امید دارم تا اهل فن کتابی عمیق و متین در این باب  و درباره همه عارفان این مرز و بوم به نگارش درآورده  و در آگاه ساختن نسل امروز که خود را شیفته مولانا وسعدی و حافظ می دانند اما از قرآن مهجور هستند را هوشیار آگاه نماید .

مقاله :

بررسی تاثیرات قرآن بر متون ادبی عرفانی را می توان از چند وجه مورد نظر قرار داد .

این وجوه عبارتند از :

1- بکار بردن نام قرآن و در متون ادبی عرفانی

2- استفاده از قصص قرآنی در بیان مقامات عرفانی

3- تفسیر برخی از آیات قرآن کریم در متون ادبی عرفانی

4- بکار گیری مسقیم متن برخی از آیات قرآن کریم در متون ادبی عرفانی بقصد وزن و قافیه

که البته  از این عناوین بدلیل مختصر کردن مطلب ، تنها به سه مورد اول آنهم بصورت ایجاز اشاره خواهد شد.

1- بکار بردن نام قرآن در متون ادبی عرفانی

الف - مولانا

جناب مولانا در بسیاری از اشعار و آثارشان از کلمه مبارکه قرآن نه تنها استفاده کرده بکه به مفاهیم بلند آن نیز به تفصیل پرداخته است ، در اینجا به چند نمونه اشاره می شود .

ایشان در غزل شماره 184 از دیوان کبیر شمس می فرمایند :

من رسیدم به لب جوی وفا     دیدم آن جا صنمی روح افزا

سپه اوهمه خورشید پرست    همچو خورشید همه بی سر و پا

بشنو از آیت قرآن مجید    گر تو باور نکنی قول مرا

قد وجدت امراه تملکهم      اوتیت من کل شئ و لها

و در جای دیگری در غزل زیبای 533 که با ابیات زیر آغاز می شود ، می فرمایند :

رندان سلامت می کنند جان را غلامت می کنند    مستی زجامت می کنند مستان سلامت می کنند

.

.

آن عید قربان را بگو وآن شمع قرآن را بگو          وآن فخر رضوان را بگو مستان سلامت می کنند

و در جای دیگری در غزل زیبای 729 ، می فرمایند :

هرکه نادان ساخت خود را پیش او دانا شود     ور بر او دانش فروشد غیرتش نادان کند

دام نان آمد تورا این دانش تقلید و ظن      صورت عین الیقین را علم القرآن کند

و در جای دیگری در غزل زیبای 892 ، می فرمایند :

صبر چو ابریست خوش ، حکمت بارد از او       زآنک چنین ماه صبر ، بود که قرآن رسید

و در جای دیگری در غزل زیبای1062 با اشاره به اهمیت ماه رمضان می فرمایند :

گرتوخواهی نور قرآن در درون جان خویش      هست سر نور پاک جمله قرآن ، صیام

و البته مطالب بیش از این هاست که در این مقال کوتاه بگنجد ، اما مشت نمونه خروار.

ب - سعدی شیرازی

همچنین جناب سعدی شیرازی بارها از نام مبارک قرآن در اشعار خویش بهره برده است ، ایشان در قصیده ایی قراء که در مدح پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله که با این ابیات آغاز می شود میفرمایند :

کریم السجایا جمیل الشمیم    نبی البرایا شفیع الامم

امام رسل پیشوای سبیل     امین خدا ، مهبط جبرییل

شفیع الوری ، خواجه بعث و نشر   امام الهدی ، صدر ایوان حشر

کلیمی که چرخ فلک طور اوست    همه نورها پرتو نور اوست

یتمی که ناکرده قرآن درست       کتب خانه چند ملت بشست

و یا در جای دیگر می فرمایند :

گذرگاه قرآن و پندست گوش     به بهتان و باطل شنیدن مکوش

و یا در جای دیگر می فرمایند :

گر حافظ قرآنی ، یا عابد اصنامی      زهدت به چه کار آید ، گر رانده درگاهی

و یا در جای دیگری در وداع با ماه مبارک رمضان می فرمایند :

ماه فرخنده روی بر پیچید      و علیک السلام یا رمضان

الوداع ای زمان طاعت و خیر      مجلس ذکر و محفل قرآن

و یا در جای دیگری در هنگام مدح یکی از سلاطین زمان خویش از جهت دعا در حق او می فرمایند :

زنائبات قضا در پناه بار خدای        زحادثات قرآن در حمایت قرآن

و یا در جای دیگری از کتاب گرانسنگ گلستان در ضمن بیا حکایت شماره 14 می فرمایند:

ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند ، صاحب دلی برو بگذشت ، گفت ترا مشاهره چند است ؟

گفت هیچ .

گفت پس این زحمت خود چندین چرا همی دهی ؟

گفت از بهر خدای می خوانم .

گفت از بهر خدا مخوان .

گر تو بدین نمط خوانی     ببری رونق مسلمانی

و یا در جای دیگری از همین کتاب در ضمن بیا حکایت شماره 7 می فرمایند:

توانگری بخیل را پسری رنجور بود ، نیک خواهان گفتندش مصلحت آنست که ختم قرآنی کنی از بهر وی و یا بذل قربانی .

لختی به اندیشه فرو رفت و گفت : مصحف مهجور اولیتر است که گله دور .

صاحب دلی بشنید و گفت ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر زبانست و زر در میان جان.

به دیناری چو خر در گل بمانند       ورالحمدی بخواهی صد بخوانند

ج  - حافظ شیرازی

جناب حافظ شیرازی  از جمله عرفایست که بسیار به اهمیت قرآن کریم اشاره کرده و بارها نام مبارک این کتاب آسمانی را در اشعار خویش آورده است .

ندیدم خوش تر از شعر تو حافظ        به قرآنی که اندر سینه داری

و یا :

زحافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد   لطایف حکمی با نکات قرآنی

و یا :

عشقت رسد بفریاد ار خود بسان حافظ    قرآن زبر بخوانی در چارده روایت

و یا :

حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار    تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

 

و یا :

ای چنگ فرو برده به خون دل حافظ      فکرت مگر از غیرات قرآن و خدا نیست

و یا :

زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه باک       دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

و یا :

حافظا می خور و رندی کن خوش باش ولی    دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

2- استفاده از قصص قرآنی در بیان مقامات عرفانی

الف - مولانا

جناب مولانا در بسیاری از اشعار و آثارشان بوسیله اشاره و از راه تمثیل به بیان قصص قرآنی و نکات ظریف آنها اشاره کرده است ، در اینجا به چند نمونه اشاره می شود .

در اشاره به داستان سجده فرشتگان بر حضرت آدم صفی الله در غزل شماره 187 دیوان شمس می فرمایند :

نادر جمال باید کاندر زبان نیاید     تا سجده راست آید مر آدم صفی را

تلمیح به داستانها قرآن که با بسامد بسیار بالا در مثنوی مولوی به کار رفته است  

داستان به آتش در افکندن حضرت ابراهیم توسط نمرود و نسوختن ایشان در آتش

آتش ابراهیم را دندان نزد          چون گزیده حق بود چونش گزد

روایت نرم شدن آهن بدست حضرت داود و ساختن زره توسط ایشان

با سلیمان پای در دریا بنه          تا چو داود آب سازد صد زره

داستان نجات حضرت یونس از شکم ماهی :

و گر چو یونس رستی زحبس ماهی و بحر    بگو که معنی آن بحر و موج و جوش چه بود

داستان شکافته شدن رود نیل توسط حضرت موسی علیه السلام :

ای شیخ ما را فوطه ده ، وی آب ما را غوطه ده       ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا

و بدین مختصر اکتفا می کنیم.

ب - سعدی شیرازی

تلمیحات به داستانها قرآن که دو دیوان گلستان و بوستان شیخ اجل بسیار به کار رفته است در اینجا به برخی اشاره میکنیم .

غزل شماره 225 از بوستان در داستان سرشتن آدم از خاک و دمیدن روح پروردگار در او .

  وین لطف بین که با گل آدم سرشته اند        وین روح بین که در تن آدم دمیده اند

غزل شماره 431 از بوستان در داستان حضرت ابراهیم و آتش نمرود .

ای برادر غم عشق آتش نمرود انگار      برمن این شعله چنانست که بر ابراهیم

غزل شماره 19 از بوستان در داستان باطل کردن جادوی ساحران توسط حضرت موسی .

بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست      چنان که معجز موسی طلسم جادو را

غزل شماره 611 و 13 از بوستان در داستان دم مسیحایی و زنده شدن مرده .

دم عیسیست پنداری نسیم باد نوروزی     که خاک مرده بازآید در او روحی و ریحانی

ویا

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

به غیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح   تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

ج  - حافظ شیرازی

جناب خواجه شیراز هم بارها و بارها از این قصص قرآنی به جهت تلمیح و تذکر استفاده کرده است .

غزل شماره 57 دیوان آن جناب که با ابیات ذیل آغاز می شود در باره میوه ممنوع و که باعث خروج حضرت آدم از بهشت شد میفرماید:

آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست           چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست

.

خال مشگین که بدان عارض گندمگون است    سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست

همین مضمون در غزل 348 چنین آمده است .

ازدل تنگ گنهکار بر ارم آهی      کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم

همچنین در غزل شماره 373 در باره رفتن حضرت موسی به میقات در کوه طور و بستن پیمان با باری تعالی می فرمایند:

با تو آن عهد که در ئادی ایمن بستیم    همچو موسی ارنی گو به میقات بریم

ویا روایت رفتن حضرت موسی علیه سلام بدنبال آتش می فرمایند:

زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس    موسی اینجا به امید قبسی می آید

ودر زمان روبرو شدن آن حضرت با درخت شعله ور وادی ایمن میفرمایند:

بلبل زشاخ سرو به گلبانگ پهلوی   می خواند دوش درس مقامات معنوی

یعنی بیا که آتش موسی نمود گل    تا از درخت نکته توحید بشنوی

ویا درباره داستان زنده رفتن حضرت ادریس علیه السلام به بهشت می فرمایند :

بمیر ای دوست پیش از مرگ ، اگر می زندگی خواهی   که ادریس از چنین مردن، بهشتی گشت پیش از ما..

 

اینها تنها نمونه کوچکی از تاثیرات قصص قرآنی بر آثار عرفا و ادیبان ایران زمین است وذکر بیشتر آن در حوصله این نوشتار کوتاه نیست ، و البته هریک از این اشعار نیازمند توضیح ، تفسیر و ذکر آیات مربوطه می باشد ، اما به دو دلیل بارز ، اول آشنایی خوانندگان این مطلب با قصص قرآنی ودوم  اجبار به اختصاردر نگارش این مقال از این دو امر مهم صرف نظر گردید .

3- تفسیر برخی از آیات قرآن کریم در متون ادبی عرفانی

مهمترین کتاب عرفانی حال حاضر جهان به اذعان اکثر اهل فن مثنوی معنوی جناب مولاناست ، در حال حاضر کتاب  ایشان به بیش از چندین زبان مهم دنیا از جمله انگلیسی ، فرانسه ، آلمانی ، اسپانیایی (لاتین ) و روسی ترجمه شده ، جناب مولانا در این اثر عظیم بیش از 2200 آیه قرآن کریم را یا مسقیم یا بمنظور بیان مفهوم کلام خویش و یا جهت تفسیر آن بکار برده است.

ازجمله این آیات می توان به این چند مورد اشاره کرد :

آوردن بخشی از یک آیه قرآن مجید و تفسیر کردن آن، شیوه‌ای از پرداختن به تعالیم قرآن در مثنوی است:

«زین للناس» حق آراستست / زآنچه حق آراست چون تانَند رست

چون پی «یسکن الیها»ش آفرید/ کی تواند آدم از حوّا برید

که دربیت اول به آیه شریف 14  سوره مبارکه  آل‌عمران «زین للناس حب‌الشهوات من النساء، و البنین و القناطیر المقنطره... » 

ترجمه :

محبت و عشق به خواستنی ها [که عبارت است] از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و کشت و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها کالای زندگیِ [زودگذرِ] دنیاست؛ و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست. 

و در بیت دوم به آیه ۱۸۹ سوره اعراف اشاره می‌کند. «هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها».

ترجمه:

او کسی است که شما را از یک تن آفرید، و همسرش را از او پدید آورد تا در کنارش آرامش یابد؛

نی که «لا تلقوا بایدیکم الی/ تهلکه» خواندی ز پیغام خدا؟

که اقتباس و حل آیه ۱۹۵ سوره بقره است: و «لا تلقوا بایدیکم الی تهلکه».                  

 

اندرین وادی مرو بی این دلیل/ «لا احب الآفلین» گو چون خلیل(آیه ۷۶، سوره انعام)

 

بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید/ تا خطاب «ارجعی» را بشنوید (آیه ۲۸ سوره فتح)

 

البته گاهی جناب مولانا  مفهوم آیه را به زبان فارسی می‌آورد، بی‌آنکه به صورت اصلی آن اشاره‌ای کند:

بحر را گویم که هین پر نار شو / گویم آتش را که رو گلزار شو(آیه ۶۹ سوره انبیاء)

مصطفی را وعده کرد الطاف حق / گر بمیری تو نمیرد این سَبَق

که نظر دارد به آیه معروف قرآن که می‌فرماید: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون‏ (آیه ۹، سورة حجر)

 همانا ما قرآن را نازل کردیم، و یقیناً ما نگهبان آن [از تحریف و زوال] هستیم. 

بهر طفلان حق زمین را مهد خواند/ در گواره شیر بر طفلان فشاند

که اشاره دارد به آیه ۶ سوره نبا: ألَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهادا ...آیا زمین را بستر آرامش قرار ندادیم؟ 

در محتوای این ابیات نیز مولانا از آیه۱۵۶ سوره بقره ( انا لله و انا الیه راجعون) بهره گرفته است:

ما زدریاییم و دریا می‌رویم                                  

ما زبالاییم و بالا می‌رویم

آنچه از دریا به دریا می‌رود                                 

از هر آنجاکا مد آنجا می‌رود

مولوی در بیت زیر تلمیحی دارد به آیه‌ی ۷ سوره‌ی بقره: «ختم اللّه علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی أبصارهم غشاوة و می‌گوید که در پس حجاب‌ها، صورت‌هایی از تجلّیات رحمانی و سروش‌های غیبی است، ولی خداوند به واسطه عمل انسان، برگوش و چشم او مُهر نهاد که به سان حجابی مانع شنیدن صداها و دیدن صورت‌های رحمانی است:

هـست بـر «سـمـع و بصـر» مـهر خـد

در حُجُب بس صورت است و بس صدا

او در این شعر نیز با استفاده از قسمتی از آیه «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون»، چون استفاده از تمام آیه را به دلیل تنگنای وزن موفق نمی‌دانسته است، با شعر مضمون آیه را تکمیل کرده است:

«ما خلقت الجن والانس» این بخوان

جز عبادت نیست مقصود جهان

او در این ابیات آیة ۸ سوره یس «إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالا فَهِیَ إِلَى الأذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ» را مورد تحلیل قرار داده و آورده است:

ترجمه :

 مسلماً ما غل هایی بر گردنشان نهاده ایم که تا چانه هایشان قرار دارد به طوری که سرهایشان بالا مانده است، 

گفت( اغلالاَ فهم به مقمحون)                         

نیست آن اغلال برما از برو

مولانا در ابیاتی به آیات ۶ و۷ سوره فاتحه اشاره صریح دارد: «اهدنا الصراط المستقیم. صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالّین.»

از‌‌‌ برای چـاره این خـوف‌هـا             

آمد اندر هـر‌نمـازی «اهدنا»

کاین نمازم را میامیز ای خدا          

با نمـاز «ضـالّین» و‌اهل ریا

و در بیتی دیگر به آیه‌ ۳ سوره‌ بقره اشاره دارد که می‌فرماید: «الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و

«یؤمنون بالغیب» می‌باید مرا          

ز آن ببستم روزن فـانـی سرا

مولانا در این بیت اشاره‌ای داشته است به آیه‌ ۱۷۹ بقره که: «ولکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب.» و می‌گوید اگر برای جنایت‌کاران، قصاصی مقرر نمی‌فرمود یا نمی‌گفت که در قصاص، زندگی است، هرکسی گستاخ می‌شد و به روی مردم تیغ می‌کشید:

گـر نفـرمـودی قصـاصـی بـر‌‌جُنـاة          

یا نگفتی «فی القصاص» آمد «حیاة»

یا حضرت مولانا در کتاب گرانسنگ فیه مافیه در باره روایت زایمان حضرت مریم سلام الله علیه مر حضرت عیسی مسیح علیه سلام را می فرمایند :

تا مریم را دردِ زِه (زایمان) پیدا نشد ، قصدِ آن درختِ بخت نکرد ..که:فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ (مریم -23) - اورا آن درد به درخت آورد، و درخت (نخل) خشگ میوه دار شد...

تن همچو مریم است و هریک عیسی داریم

اگر ما را درد پیدا شود ، عیسای ما بزاید ...

و اگر درد نباشد ، عیسی ، هم از آن راه نهانی که آمده، باز به اصلِ خود پیوندد،، الا ما محروم مانیم و از او بی بهره...

ب - سعدی شیرازی

در باره همین موضوع دو وجهی هادی و مضل بودن قرآن کریم جناب شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی می فرمایند :

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره زار خس

که اشاره به آیه شریفه 82 سوره مبارکه الاسراء قرآن کریم دارد که می فرمایند :

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً 82

ترجمه :

و ما از قرآن آنچه را برای مؤمنان مایه درمان ورحمت است، نازل می کنیم وستمکاران را جز خسارت نمی افزاید. 

یا درجایی دیگر در گلستان می فرماید:

یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته، عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالت مستقبح او نظر کرد، جوان از خواب مستی سر برآورد و گفت: "إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما" (آیه 72 سوره فرقان)

ترجمه آیه :

و آنان هستند که به ناحق شهادت ندهند و هرگاه به عمل لغوی (از مردم غافل) بگذرند بزرگوارانه از آن درگذرند.

یا درجایی دیگر در گلستان می فرماید:

موسی علیه‌السلام قارون را نصیحت کرد که "احسن کما احسن الله الیک" نشنید عاقبتش شنیدی.

که کاملاً برابر است با آیه "وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک«(آیه 77 سوره قصص)

ترجمه آیه :

و نیکی کن همانگونه که خداوند بر تو نیکی کرد.

و همچنین این شاعر شهیر شیرازی، در سرودن سه بیت زیر که شهرت جهانی دارند به آیه ۱۳ سوره حجرات و دو حدیث نبوی نظر داشته است:

بنی آدم اعضای یکدیگرند        که درآفرینش زیک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار     دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی     نشایدکه نامت نهندآدمی

آیه  13 از سوره مبارکه حجرات که میفرمایند :

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ .

ترجمه آیه :

هان ای مردم هر آینه شما را از یک مرد و زن آفریدیم، شما را به صورت ملتها، طایفه ها در آوردیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست .

البته جناب سعدی در اشعار فوق نظری هم بر این حدیث پیامبر (ص) داشته است .

  حدیث: " مَثَلُ الْمُؤمِنینَ فی تَوادِّهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ: اذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَر وَ الْحُمّی..

ترجمه حدیث :

مؤمنان در دوستیشان ، رحمشان ، مهرورزیشان به . یکدیگر همانند یک پیکر عمل می کنند، هنگامی که اندامی از آن به درد آید، دیگر اندامها در بی خوابی، تب با او هم ناله اند .

 یا درجای دیگری از اشعارش در باره تسیبح همه عناصر خلقت مر آفریدگار بی همتا را میفرماید :

کوه و دریا و درختان همه در تسبیحند

نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار

این بیت اشاره دارد به آیه شریفه 44 از سوره مبارکه اسراء که میفرمایند :

تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ۗ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا...،

ترجمه آیه :

می ستایند خدا را آسمانهای هفتگانه و زمین، هرکس درآنهاست و چیزی نیست مگرآنکه ذکر و حمد خدا گوید و لیکن شما ستایش آنها را در نمی یابید.

یا در جای دیگر میفرماید :

چندین هزار سکه پیغمبری زده

اول به نام آدم و آخر به مصطفی

الهامش از جلیل، پیامش ز جبرئیل

رایش نه از طبیعت و نطقش نه از هوی.

مصراع دوم از بیت دوم نظر به آیه ۳ از سوره نجم دارد: " وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ ﴿٤

ترجمه آیه :

پیامبر به خواهش دل و از روی هوا و هوس سخن نمی گوید. (۳) گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل می شود، نیست. (۴) 

 و درهنگام مدح علی مرتضی امیر المومنین علیه السلام می فرماید:

کس را چه زور و زهره که، وصف علی کند

جبار در مناقب او گفته هل اتی  

 

شاعر در این بیت به آیه اول و آیه هشتم از سوره انسان نظر داشته است: آیه اول:« هَلْ أَتی‏ عَلَی الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً1 ،

آیا زمانی محدود از روزگار نامحدود بر آدمی سپری شد که هیج نامی از وی نبود! "و سپس در آیه هشتم می فرماید : " وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً8

در شأن امام علی (علیه السلام) و خانواده اش نازل شد که سه شام پیایی- هنگام افطار در روزه نذری- طعام خود را با آنکه در دست داشتند (برای خشنودی خدا) به مسکین و یتیم، اسیر بخشیدند.

و در کتاب بوستان همچنین فرموده :

یکی را به سر بر نهد تاجِ بخت                        یکی را به خاک اندر آرد ز تخت

که اشاره به آیه شریفه 26 از سوره مبارکه آل عمران دارد که می فرمایند:

"وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیر" (آیه 26 سوره آل عمران)

ترجمه آیه :

بگو (ای پیغمبر): بار خدایا، ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.

و یا فرموده:

قدیمی نکوکار نیکی‌پسند                             به کلک قضا در رحم نقش‌بند

در اینجا شاعراشاره به آیه شریفه 6 از سوره مبارکه آل عمران داشته که فرموده اند:

"هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاء" (آیه 6 سوره آل عمران)

ترجمه آیه :

خداست آن که صورت شما را در رحم مادران می‌نگارد هر گونه اراده کند. خدایی جز آن ذات یکتا نیست که (به هر چیز) توانا و داناست.

ج حافظ شیرازی

در همین موضوع جناب خواجه شمس  الدین حافظ شیرازی می فرمایند:

«ظلّ ممدود» سر زلف تواَم بر سر باد که در این سایه، قرار دل شیدا باشد

حافظ این بیت را با اقتباس از آیه های 27 تا 30 سوره مبارکه واقعه این گونه به زیبایی سروده است .

در آیه های 27 تا 30 سوره مبارکه واقعه می خوانیم:

وَ أَصْحابُ الْیَمینِ ما أَصْحابُ الْیَمینِ * فی سِدْرٍ مَخْضُودٍ * وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ * وَ ظِلِّ مَمْدُودٍ.

ترجمه :

و اصحاب یمین، چه خوش روزگارند (در بهشت). آنها زیر درختان سدر پرمیوه بی خار و درختان پربرگ سایه دار و زیر سایه گسترده قرار دارند.

اهل فهم و بصیرت، عبارت «ظلٍّ مَمدود» یا همان سایه گسترده را، سایه رحمت و رأفت خداوند معنا کرده اند. چنان که در روایت آمده است: «یَومَ لاظِلَّ اِلاّ ظِلُّهُ؛ روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست».

یا در جای دیگر می فرمایند :

دور است سر آب از این بادیه، هشدار         تا غول بیابان نفریبد به سرابت

خداوند در قرآن کریم، کافران را کسانی می داند که به دنبال سرابند:

وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً. (نور: 29)

و آنان که کافر شدند، اعمال ایشان همانند سرابی است در زمینی هموار که تشنه، آن را آب می پندارد.

بزرگ ترین سرمشق حافظ در سخن سرایی، قرآن است. غزل های حافظ با مضمون های قرآنی بسیار نزدیک است و عطرخوش آیات ربانی قرآن از دیوان او کاملاً پیداست. حافظ در این باره می گوید:

 

«ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد لطایف حکما با نکات قرآنی»

یا درباره آیه شریفه 79 از سوره مبارکه واقعه که می فرمایند :

لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ

بیت زیر را انشاء فرموده اند :

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازد        که دارالملک ایمان را مجرد بیند از غوغا ..

عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی    که از خورشید جز گرمی نیابد چشم نابینا..

 

 همچنین خواجه بیت زیر را براساس آیه شریفه کل من علیها فان انشا فرموده:

عرضه کردم دو جهـان بر دل کار افتاده           بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست

اشاره است به ایه شریفه:« کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ

(آیه 26 از سوره مبارکه الرحمن)

ترجمه آیه:

هرکه روی زمین است دستخوش مرگ و فناست و خدای باجلال و عظمت باقی می ماند.

همچنین در غزلیات به این بیت برمی‌خوریم که به کردار انسان و کتاب اعمالش اشاره دارد . (سوره مبارکه انفطار،آیات10ـ12):

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد                 حسـابش بـا کـرام الکـاتبیـن است

اشاره است به ایهی شریفه: « وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ  (10) کِراماً کاتِبینَ (11)  یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ(12) ؛ و قطعاً بر شما نگهبانانی گماشته شده‌اند، فرشتگان بزرگواری که نویسندگان (اعمال شما) هستند». (سوره مبارکه انفطار،آیات10ـ12)

نتیجه گیری :

هرچند در دیوان شعرا و کتب عرفانی سیر کنیم بیشتر به تاثیر قرآن در آنها پی خواهیم بر ، در حقیقت می توان با قطعیت گفت بیشتر آثار این بزرگان ادب و عرفان در حقیقت تفسیر کلام الهیست .

این گستردگی همچنان که در مقدمه عرض کردم نیازمند پرداختن و مجالیست برای اهل فن تا ضمن ادای دین به این بزرگان نسل جدید امروز و نسل های آینده را با این میراث گرانسنگ آشنا کنند .

در پایان ضمن تشکر از بذل وقت و عنایت شما خوانند گرامی تشکر و قدر دانی می نمایم.

و من الله توفیق

 منابع :

قرآن کریم

دیوان کبیر شمس اثر مولانا جلال الدین محمد رومی بلخی

گلستان و بوستان جناب شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی

دیوان غزلیات و قصاید جناب خواجه شمس الدین محمد شیرازی حافظ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آیا قران و سنت به تنهایی برای هدایت کافیست؟!

برگرفته از صفحه فسی بوک آیین آینگی

عکس ‏‎Mark Zamini‎‏


بسم الله الرحمن الرحیم

آیا قران و سنت به تنهایی کافیست؟!

یونس بن یعقوب گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم که مردی از اهل شام بر آنحضرت وارد شد و گفت: من علم کلام و قفه و فرائض میدانم و برای مباحثه با اصحاب شما آمده‏ ام.. 
 ابتدا امام با سخن خود آن مرد، دعوی او را  باطل کرد که ان شاء الله در جای دیگری بازگو میکنیم.. سپس فرمود: ای یونس اگر علم کلام خوب می‏دانستی با او سخن می‏گفتی..که ناگاه "هشام بن حکم "که جوانی نو رس بود وارد شد و از همه کم سن تر بود، امام برایش جا باز کرد و فرمود: هشام با دل و زبان و دستش یاور ماست..
سپس به امر امام  چند تن دیگر از متکلمین با مرد شامی مناظره کردند تا جاییکه عرق شامی و آنها در آمد ..و حضرت از مباحثه آنها لبخند میزد ..  مرد شامی بد جوری گیر افتاده بود ..سپس بشامی فرمود با این جوان نو رس یعنی هشام بن حکم صحبت کن..
گفت حاضرم،

 شامی به هشام گفت: ای پسر! درباره امامت این مرد (امام صادق علیه السلام ) از من بپرس؛ هشام (از سوء ادب او نسبت بساحت مقدس امام (ع)) خشمگین شد بطوری که میلرزید،
سپس بشامی گفت: ای مرد آیا پروردگارت بمخلوق ناظر و مصلحت بین‏تر است یا مخلوق بخودشان؟
گفت بلکه پروردگار نسبت به مخلوقش مصلحت بین ‏تر است..
هشام :در مقام نظارت و مصلحت بینی برای مردم چه کرده است؟ 
 
شامی : برای ایشان حجت و دلیلی بپا داشته (أَقَامَ) تا متفرق و مختلف نشوند و او ایشان را با هم الفت و اتحاد دهد و کجى آنها را به راستى و درستى باز آورده و ایشان را از قانون وتکالیف پروردگارشان آگاه سازد..


هشام: او کیست؟


شامی :رسول خدا (ص) است


هشام :بعد از رسولخدا (ص) کیست؟ 


شامی : قرآن و سنت است


هشام گفت قرآن و سنت برای رفع اختلاف امروز ما سودمند است؟ 


شامی گفت آری .


هشام گفت: پس چرا من و تو اختلاف کردیم و برای مخالفتی که با تو داریم از شام باینجا آمدی !!؟
شامی خاموش ماند..


 امام صادق علیه السلام باو گفت چرا سخن نمیگوئی ؟ 


شامی گفت: اگر بگویم اختلافی نداریم که دروغ گفته ام و (با این وجود ) اگر بگویم  قرآن و سنت از ما رفع اختلاف می‏کنند و ما را متحد می‏سازند(باز هم تناقض وتکرار همان دعوی است و )باطل گفته ام.. 


زیرا عبارات کتاب و سنت معانی مختلفی را متحمل است (چند جور معنی می‏شود) و اگر بگویم اختلاف داریم و هر یک از ما مدعی حق می‏باشیم، قرآن و سنت بما سودی ندهند (زیرا که هر کدام از ما آن را به نفع خویش توجیه می‏کنیم) و همین استدلال بر له من و علیه هشام است،

حضرت فرمود: از او بپرس تا بفهمی که سرشار (از علم) است،
شامی از هشام پرسید ای مرد: کی بمخلوق مصلحت‏بین‏تر است ؟ پروردگارشان یا خودشان!
هشام: پروردگارشان از خودشان مصلحت‏بین‏تر است
 
شامی: آیا پرودگار شخصی را بپا داشته که ایشان را متحد کند و ناهمواریشان هموار سازد و حق و باطل را بایشان باز گوید؟ 


هشام : در زمان رسولخدا (صلوات الله علیه) یا امروز؟


شامی : در زمان رسولخدا (ص) که خود آنحضرت بود، امروز کیست؟


هشام : همین شخصی که بر مسند نشسته (اشاره بامام صادق علیه السلام کرد) و از اطراف جهان سویش رهسپار گردند..


بمیراث علمی که از پدر و از جدش (رسول الله ص ) دارد،خبرهای آسمان و زمین را برای ما باز گوید..
شامی: من چگونه می‏توانم این را بفهمم؟ 


هشام گفت هر چه خواهی از او بپرس ..


 
شامی : عذری برایم باقی بگذاشتی، بر من است که بپرسم ..

امام صادق علیه السلام فرمود: ای شامی! می‏خواهی گزارش سفر و راهت را بخودت بدهم که چگونه بود؟ چنین بود و چنان بود...


شامی با سرور و خوشحالی می‏گفت: راست گفتی، اکنون بخدا اسلام آوردم،(أَسْلَمْتُ لِلّهِ السّاعَةَ)
امام صادق علیه السلام فرمود نه ! بلکه اکنون بخدا ایمان آوردی، اسلام رتبه قبل از ایمان است،، 
 
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ ع : بَلْ آمَنْتَ بِاللّهِ السّاعَةَ ، إِنّ الْإِسْلَامَ قَبْلَ الْإِیمَانِ وَ عَلَیْهِ یَتَوَارَثُونَ وَ یَتَنَاکَحُونَ وَ الْإِیمَانُ عَلَیْهِ یُثَابُونَ 


بوسیله اسلام از یکدیگر ارث برند و ازدواج کنند و .. و بر "ایمان" ثواب برند (یعنی تو که قبل از این مسلمانی بودی و به خدا و پیغمبر اعتقاد داشتی ! اما ثواب عبادت نداشتی و اکنون که به حقیقت رسیدی و مرا بامامت شناختی ، ایمان آوردی،، و خدا بر عباداتت هم بتو ثواب خواهد دادکه خدا بدون ایمان ثواب عطا نمی‏فرماید  ..


 
شامی عرضکرد: درست فرمودی، گواهی دهم که شایسته عبادتی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خداست و تو جانشین اوصیاء پیامبر هستی..

فَقَالَ الشّامِیّ صَدَقْتَ ، فَأَنَا السّاعَةَ ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلّا اللّهُ وَ أَنّ مُحَمّداً رَسُولُ اللّهِ ص وَ أَنّکَ وَصِیّ الْأَوْصِیَاءِ ..

بعد امام مهربانانه رو به آنها نموده و ایرادات و محاسن هریک از آن متکلمین درمباحثه را برایشان روشن ساخت.

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم اجمعین إلی یوم الدین

ماخذ حدیث : ( برگرفته از اصول کافی -کتاب الحجة)

هو العلیم

عکس ‏‎Mark Zamini‎‏

(علم حقیقی و حقیقت عبودیت...(حدیث "عنوان بصری"

امام صادق علیه السلام فرمودند:

" لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ؛ إنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی‌ قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ "

 علم به آموختن نیست.علم‌ نوری است‌ که‌ خداوند تبارک‌ و تعالی در قلب کسی که اراده هدایت‌ او را نماید واقع‌ میگرداند..

پس‌ اگر علم‌ میخواهی،باید در اوّلین‌ مرحله‌ درخودت‌ حقیقت‌ عبودیّت‌ را بطلبی و بواسطه عمل‌ کردن‌ به‌ علم، طالب‌ علم‌ باشی ! و از خداوند بپرسی و طلب فهم نمائی تا خدایت‌ ترا جواب‌ دهد و بفهماند

 از طرفی می گوید دلت را به این علوم ظاهری خوش نکن، از طرفی امید می دهد که اگر حقیقتا طالب علم باشی باید آنرا در خودت و با عبودیت و تقوا پیشگی بطلبی، شاید خداوند این نورکه ملاک انکشاف حقایق است را به تو نیز دهد..

 

"حدیث عنوان بصری" بازگو کننده داستان پیرمردی است 94 ساله  که از علوم متداول زمان خود بهره مند شده و می خواست تا از علم حقیقی ائمه (ع) نیز برخوردار شود، ولی با این  حقیقت مواجه شد که علم حقیقی،از طریق آموختن حاصل شدنی نیست، بلکه نوری است که خداوند بر قلب انسان اشراق می کند و سرّ نائل شدن به آن را باید در حقیقت عبودیت جست و جو کرد..

 

این حدیث نورانی اجمالا به نکات و ظرائفی اشاره دارد که اگرچه شرایط و فهم مخاطب در نظر بوده ، ولی باتوجه به اینکه کلام نورانی معصوم "ذو وجوه" است، هر یک از فرازهای آن نیازمند تدقیق و باریک بینی می باشد لذا اساتید بر آن شرح هایی به تفصیل نوشته و به صورت مبسوط به آن پرداخته اند و چراغ راه بسیاری از عرفا و سالکان قرار گرفته است..

مرحوم مجلسی آن را با دست خط شیخ بهایی مشاهده کرده و در کتاب بحارالانوار نقل کرده است و شامل سفارش های امام صادق علیه السلام به "عنوان بصری " و تمام طالبان سلوک الی الله است.تا با درک مفاهیم و عمل به محتوای آن از هواهای نفسانی پیراسته شوند و به علم و معرفت حقیقی دست یابند.

 آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی(ره) در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند:باید آن را در جیب خود داشته باشید و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایید ..

 متن‌ کامل‌ روایت‌ عنوان‌ بصری با ترجمه آن‌ در اینجا نقل می شود تا محبّان و رهروان سلوک‌ إلی‌ الله‌ از آن‌ متمتّع‌ گردند:

 میگویم‌: من‌ به‌ خطّ شیخ‌ ما: بهاء الدّین‌ عامِلی قَدَّس‌ الله‌ روحَه‌ چیزی را بدین‌ عبارت‌ یافتم‌:

 شیخ‌ شمس‌ الدّین‌ محمّد بن‌ مکّیّ (شهید اوّل‌) گفت‌: من‌ نقل‌ میکنم‌ از خطّ شیخ‌ احمد فراهانی‌ رحمه‌ الله‌ از عُنوان‌ بصری‌؛ و وی‌ پیرمردی فرتوت‌ بود که‌ از عمرش‌ نود و چهار سال‌ سپری می‌گشت‌ . او گفت‌:که من نزد "مالک بن انس" رفت و آمد داشتم؛ چون جعفر صادق (ع) به مدینه آمد، من به نزد او رفت و آمد کردم و دوست داشتم همان طور که از "مالک" تحصیل علم می کردم، از او نیز تحصیل علم نمایم!

 آن حضرت روزی به من فرمود: من مردی مورد طلب و (تحت نظر دستگاه حکومتی هستم و جاسوسان‌ و مفتّشان‌ مرا مورد نظر و تحت‌ مراقبه‌ دارند.)و علاوه بر این، در هر ساعتی از شبانه روز اوراد و اذکاری دارم که بدانها مشغولم و تو مرا از ذکرم باز مدار و علومت را از مالک بگیر،، همچنان که سابقاً هم این طور بود که نزد او رفت و آمد می کردی.

پس‌ من‌ از این‌ جریان‌ غمگین‌ گشتم‌ و از نزد وی بیرون‌ شدم‌، و با خود گفتم اگر حضرت‌ در من خیری می دید من را از رفت و آمد به نزد خود و بهره بردن از علمش منع نمی کرد.. پس به مسجد رسول الله صلّی‌ الله‌ علیه‌ و اله‌ رفتم و بر آن حضرت سلام کردم و فردای آن روز دوباره به روضه نبوی برگشتم و دو رکعت نماز گزاردم و عرض کردم: خدایا! خدایا! از تو می خواهم که قلب جعفر را بر من متمایل گردانی و از علمش‌ به‌ مقداری روزی من‌ نمائی تا بتوانم‌ بدان‌، به‌ سوی راه‌ مستقیم‌ و استوارت‌ راه‌ یابم‌..

و با حال‌ اندوه‌ و غصّه‌ به‌ خانه‌ام‌ باز گشتم‌؛ و بجهت‌ آنکه‌ دلم‌ از محبّت‌ جعفر اشراب‌ گردیده‌ بود، دیگر نزد مالک‌ بن‌ أنس‌ نرفتم‌ ! از منزلم‌ هم خارج‌ نمی شدم‌ مگر برای نماز واجب‌ ، تا اینکه صبرم‌ تمام‌ شد..در حالی که سینه ام تنگ شده بود و تحملم به پایان رسیده بود نعلین خود را پوشیدم و ردای خود را بر دوش افکندم و قصد دیدار جعفر را نمودم؛ و این زمانی بود که‌ نماز عصر را بجا آورده‌ بودم‌ ،،چون به در خانه اش رسیدم اذن دخول خواستم، پس خادمی که داشتند، بیرون آمد و گفت: چه حاجتی داری؟ گفتم: می خواستم بر شریف سلام کنم. گفت: او در محل نماز خویش به نماز ایستاده، پس من روبروی در منزلش نشستم.. مدت زیادی نگذشته بود که خادمی آمد و گفت‌: ادْخُلْ عَلَی‌ بَرَکَةِ اللَهِ ..بر برکت‌ خداوندی وارد شو (که‌ به‌ تو عنایت‌ کند). من داخل شدم و بر حضرتش سلام کردم. سلام مرا پاسخ گفتند و فرمودند بنشین،خداوند تو را بیامرزد.

 پس من نشستم. حضرت‌ قدری به حال تفکر سر به زیر انداختند و سپس سر خود را بلند نموده و فرمودند: کُنیه ات چیست؟

گفتم: ابو عبد الله !. حضرت فرمودند: خداوند کُنیه ات را ثابت گرداند ! و تو را موفق بدارد، ای ابو عبد الله ، سؤالت چیست؟

 با خودم گفتم: اگر از این دیدار و سلامی که کردم غیر از همین دعای خیر حضرت، هیچ‌ چیز دگری نباشد، هرآینه‌ بسیاراست..

 سپس‌ حضرت‌ سر خود را بلند نمود و فرمود‌: چه‌ می خواهی؟گفتم: از خدا خواستم که قلب شما را بر من منعطف گرداند و از علم شما به من روزی کند و امیدوارم که خدا آنچه را که از او در باره [حضرت] شریف تقاضا کرده ام اجابت نماید.

 حضرت‌ فرمود: ای‌ أبا عبدالله‌علم‌ به‌ آموختن‌ نیست‌. علم‌ نوری است‌ که‌ خداوند تبارک‌ و تعالی در قلب کسی که اراده هدایت‌ او را نموده‌ است‌ واقع‌ میگرداند ..

پس‌ اگر علم‌ میخواهی،باید در اوّلین‌ مرحله‌ درخودت‌ حقیقت‌ عبودیّت‌ را بطلبی ،، و بواسطه عمل‌ کردن‌ به‌ علم، طالب‌ علم‌ باشی ! (در حدیثی دیگر فرمودند:هرکس به آن‌چه می‌داند، عمل کند، خداوند او را از اموری که نمی‌داند آگاه می‌گرداند.. «من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلمو »بحارالانوار) و از خداوند بپرسی و طلب فهم نمائی تا خدایت‌ ترا جواب‌ دهد و بفهماند

 گفتم: ای بزرگوار! فرمود: ای اباعبد الله بگو.

 گفتم: ای ابا عبد الله حقیقت عبودیت چیست؟

فرمود: سه چیز است:

  -1 این که " عبد " برای خود در مورد آنچه که خدا به وی سپرده است مالکیتی قائل نباشد؛ چرا که بندگان مالکیتی ندارند؛ بلکه همه اموال را مال خدا می بینند و آن را در جایی می نهند که خدا امر کرده است..

- 2   عبد برای خود تدبیری نمی کند.. (چرا که عبد مستغرق در بحر توحید و به دست حق میشود ..خُنک آن اشتری کو را مهار عشق حق باشد..).

 - 3  تمام مشغولیت عبد در آن‌ منحصر شود که‌ خداوند او را بدان‌ امر نموده‌ است‌ و یا از آن‌ نهی فرموده‌ است‌..

 بنابراین‌، اگر بنده خدا برای‌ خودش‌ مِلکیّتی را در آنچه‌ که‌ خدا به‌ او سپرده‌ است‌ نبیند، انفاق‌ نمودن‌ در آنچه‌ خداوند تعالی بدان‌ امر کرده‌ است‌ بر او آسان‌ می شود.

و چون‌ بنده خدا تدبیر امور خود را به‌ مُدبّرش‌ بسپارد، مصائب‌ و مشکلات‌ دنیا بر وی آسان‌ میگردد.

و زمانی‌ که‌ اشتغال‌ ورزد به‌ آنچه‌ را که‌ خداوند به‌ وی امر کرده‌ و نهی نموده‌ است‌، دیگر فراغتی از آن‌ دو امر نمی یابد تا مجال‌ و فرصتی برای خودنمائی و فخر ومباهات نمودن‌ با مردم‌ پیدا نماید !

 پس‌ چون‌ خداوند، بنده خود را به‌ این‌ سه‌ چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس‌ و خلائق‌ بر وی سهل‌ و آسان‌ میگردد؛ و دنبال‌ دنیا به‌ جهت‌ زیاده‌اندوزی و تکاثر و تفاخر نمیرود، و آنچه در دست مردم است (از علم و جاه‌ و جلال‌ و منصب‌ و مال‌) را برای عزت و برتری طلب نمی کند، و روزهای خود را در بطالت‌ و اموربیهوده‌ رها نمی کند..

پس این " اولین درجه از تقوا " است.. همچنان که خدای تبارک و تعالی می فرماید: "آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین ندارند و عاقبت نیکو از آن پرهیزکاران است".[قصص، 83]

 گفتم: ای ابا عبد الله! مرا توصیه ای فرما.

فرمودتو را به نه چیز توصیه می کنم که این نه چیز، توصیه من به همه مریدان طریق الی الله است ، و از خدا می خواهم توفیق بکار بستن این توصیه ها را برای تو  مرحمت نماید.

 سه تای آنها درریاضت نفس "است و سه تا درحلم " و بردباری و سه تای دیگر درعلم ". پس ای "عنوان" آنها را خوب به خاطر بسپار و مبادا در مورد آنها سستی و سهل انگاری کنی !

 "عنوان‌"گفت‌: من‌ دلم‌ و اندیشه‌ام‌ را فارغ‌ و خالی نمودم‌ تا آنچه‌ را که‌ حضرت‌ میفرماید بگیرم‌ و اخذ کنم‌ و بدان‌ عمل‌ نمایم‌..

 فرمود: اما آن سه چیزی که در مورد ریاضت است:

این که مبادا چیزی را بخوری که بدان اشتها نداری؛ چراکه ایجاد حماقت و نادانی می کند !

و مخور مگر هنگام گرسنگی (نیاز به رغبت واشتیاق به مطلوب..

و چون خواستی چیزی بخوری از حلال بخور و نام خدا را ببر و به یاد آور حدیث رسو ل الله (ص) را که فرمود: آدمی ظرفی بدتر از شکمش را پر نکرده است.بناءً علیهذا اگر بقدری گرسنه‌ شد که‌ ناچار از تناول‌ غذا گردید ، یک سوم شکم خود را برای غذا و یک سوم برای نوشیدنی و یک سوم برای تنفس اختصاص ده..

 و اما آن سه چیزی که راجع به حلم و بردباری است:

پس اگر کسی به تو بگوید: اگر یک کلمه بگوئی ده تا می شنوی به او بگو: اگر ده کلمه بگویی یکی هم نمی شنوی !

و کسیکه تو را شتم‌ و سبّ کند و ناسزا گوید به وی بگو: اگر در آنچه می گویی صادقی از خدا می خواهم که مرا بیامرزد و اگر کاذبی از خدا می خواهم که تو را بیامرزد و درگذرد.

و اگر کسی تو را تهدید کند که سخنان بدی در مورد تو خواهم گفت تو به او مژده بده که من در مورد تو با نصیحت و خیر خواهی و مراعات برخورد خواهم نمود..

 و اما آن سه چیزی که راجع به علم است این که:

آنچه را نمی دانی از علما(حقیقی) بپرس و مبادا سؤالی را از باب به لغزش انداختن و آزمایش کردن ایشان بپرسی !

و بپرهیز از اینکه در مورد چیزی (که یقین نداری) طبق رأی و نظر خودت عمل کنی و در جمیع‌ امور و تا جای ممکن احتیاط پیشه کن ..

و از فتوا دادن بپرهیز همچون ترس از شیر درنده ! و گردن خود را پل عبور مردم قرار مده ...

 ای ابا عبد الله دیگر از نزد من برخیز که در مورد تو خیر خواهی کردم و سر رشته ذکر مرا مگسل که من نسبت به خودم و اوقاتم حسابگر و سختگیرم ...

و سلام و درود خدا بر کسی باد که از طریق هدایت متابعت کند.

 وَ السَّلاَمُ عَلَی‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَی‌.

عکس ‏‎Masoud Kolyaie‎‏

عکس ‏‎Masoud Kolyaie‎‏

عکس ‏‎Masoud Kolyaie‎‏