معرفی حضرت مهدی علیه السلام در کلام شیخ اکبر
عارف
عظیم الشأن شیخ أکبر محیی الدین بن عربی در باب 366 کتاب مستطاب «فتوحات مکیه» در
مقام معرفی امام زمان می فرمایند: « أنّ لله خلیفه
یخرج من عتره رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم من ولد فاطمه یواطی اسمه اسم
رسول الله جدّه الحسین بن علی بن أبی طالب یبایع بین الرکن و المقام یشبه رسول
الله صلّی الله علیه و آله و سلّم فی الخلق بفتح الخاء و ینزل عنه فی الخلق بضم» در ادامه می فرماید: «أسعد الناس به أهل الکوفه».
ترجمه:
«همانا برای خداوند خلیفه و جانشینی است که خروج می کند. او
از عترت رسول الله و از پسران فاطمه می باشد که نامش با نام رسول الله مطابقت
دارد جدّ او حسین بن علی بن أبی طالب است. مردم با او در بین رکن و مقام
بیعت می کنند در خلقت و خلق ظاهر با رسول الله شباهت دارد و در خُلقش از
او پایین تر است».
تذکر:
این
عبارات در همه ی نسخه های کتاب فتوحات مکیه حتی چاپ های کنونی وجود دارد.
ذکر چند نکته:
فرمایشات
حضرت شیخ در اینجا از جهات مختلفی با عقیده ی اهل سنّت در مورد قائم تفاوت
دارد و مطابق با نظر شیعه می باشد:
1ـ فقط شیعیان هستند که امام زمان را الآن
زنده و حاضر می دانند ولی اهل سنت می گویند نزدیک ظهور به دنیا می آید. جناب شیخ در
اینجا می فرمایند برای خدا خلیفه ای است که بعدا خروج می نماید . واضح است که این
عبارت ظهور در موجود بودن حضرت دارد .
2ـ فقط شیعیان هستند که حضرت را از
فرزندان حضرت صدیقه از نسل امام حسین علیه السلام می دانند .
که شیخ نیز همین فرمایش را دارند .
3ـ فرمود سعادت مند ترین مردم در زمان ظهور حضرت اهل
کوفه هستند. شیخ
بهایی در کتاب اربعین خود این عبارت را از شیخ اکبر نقل
می کند و به فقراتی از آن در مورد شیعه بودن حضرت شیخ استدلال می کند من جمله به
این قسمت که شیخ فرموده سعادت مند ترین مردم در زمان ظهور او مردم اهل
کوفه هستند.
چرا
که این اعتقاد از مختصات شیعیان است که می گویند : آفتاب امامت آن حضرت از مکه
طلوع و از آنجا به کوفه رفته و کوفه را مقر حکومت خود قرار می دهند.
شعری از محیی الدین بن عربی در مورد جانشینی پیامبر
در صدر باب 560 کتاب شریف فتوحات مکیه حضرت شیخ اکبر اشعاری را در مورد وصیت دارند که اشاره به وصیت پیامبر در مورد جانشینی امیرالمومنین دارد و در چندین جای کتاب فتوحات لقب وصی را برای امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام ذکر می کنند که در پست های بعدی به ذکر آنها نیز می پردازیم :
وصّت الإله و وصّت رسـله فلـذا کان
التأسی بهم من أفضل العمل
لو لا الوصیه کان الخلق فی
عمه و بالوصیه دام المُلــک فی الدُّول
فاعمد إلیها و لا تهمل
طریقتها إن الوصیه حکم الله فی الأزل
ترجمه ی ابیات:
خداوند وصیت کرد و پیغمبرانش نیز وصیت کردند و به همین دلیل تأسّی و اقتداء نمودن به آن ها از افضل امور است .
اگر وصیت نبود مردم در سرگردانی و حیرت فرو می رفتند و به سبب وصیت است که ملک و سلطنت در دوره ها ادامه دارد .
پس تو هم وصیت را پیشه ی خود ساز و از راه و روش و طریق آن غفلت مورز چرا که وصیت حکم خداوند است در ازل .
تصریح به جانشینی امیرالمومنین در کلام شیخ اکبر محیی الدین بن عربی
أوحد
الموحدین حضرت شیخ اکبر سلام الله علیه در کتاب شریف فتوحات مکیه روایت
زیر را از پیامبر نقل می فرمایند: لا فتی الا علی.
سپس
در مورد دلیل این سخن پیامبر می فرمایند: لأنه الوصی و الولی. یعنی به دلیل اینکه ایشان جانشین و ولی می
باشند. واضح است که لفظ وصی صراحت در جانشینی دارد.
أوحد الموحدین حضرت شیخ اکبر محیی الملة و الحق و الدین بن عربی در باب 73 کتاب شریف فتوحات مکیه به بیان احوال رجال الله میپردازند.
در این سلسله مباحث به ذکر آن ها پرداخته میشود:
واعلم أن رجال الله فی هذه الطریقة هم المسمّون بعالم الأنفاس و هو اسم یعم جمیعهم و هم علی طبقات کثیرة و أحوال مختلفة ...
و کل ما نذکره من هولاء الرجال باسم الرجال قد یکون منهم النساء ولکن یغلب ذکر الرجال...
ایشان در ابتدا میفرمایند:
بدانکه رجال الله در این طریقت به عالم انفاس نامگذاری میگردند و این اسمی است که همهی آنها را در بر میگیرد. رجال الله دارای طبقات زیاد و احوال مختلفی میباشند...
هر گاه در این مباحث اسم رجال (مردان) برده میشود ممکن است برخی از آنها زن باشند لکن از باب غلبه رجال گفته میشود.
حضرت شیخ اکبر در باب 908 کتاب شریف فتوحات مکیه میفرمایند:
والسهر من احد الاربعه التی قام علیها بیت الابدال و هی السهر و الجوع و الصمت و العزله.
بیداری شب و شب زنده داری یکی از چهار رکنی است که خانهی ابدال بر آنها بنا نهاده شده است و آن چهار مورد عبارت است از: سهر و جوع و صمت و عزلت.
در موارد متعددی در آثار سیدی محیی الدین به این چهار مورد و اهمیت آنها اشاره گردیده است و رسالهی مستقلی به نام حلیه الابدال (زینت ابدال) در خصوص این چهار مورد نوشتهاند که در که مواردی در فتوحات به آن کتاب ارجاع دادهاند.
در این جمله هم ابدال بودن را به منزلهی خانهای میدانند که بر این چهار امر استوار است.
اصناف رجال الله معرفی نقباء
حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در معرّفی نقباء میفرمایند:
و منهم رضی الله عنهم النقباء و هم إثنا عشر نقیبا فی کل زمان لا یزیدون و لا ینقصون علی عدد بروج الفلک... کل نقیب عالم بخاصیة کل برج و بما أودع الله فی مقامه من الأسرار و التأثیرات و ما یعطی للنزلاء فیه من الکواکب السیارة و الثوابت. فإن للثوابت حرکات ...لا یشعر به فی الحس.
وأعلم أنه قد جعل الله تعالی بأیدی هولاء النقباء علوم الشرایع المنزلة و لهم استخراج خبایا النفوس و غوایلها و معرفة مکرها و خداعها. و اما إبلیس فمکشوف عندهم یعرفون منه ما لا یعرفه من نفسه. و هم من العلم بحیث إذا رآی أحدهم أثر وطأة شخص فی الأرض علم منها وطأة سعید أو شقی.
از جملهی رجال الله نقباء میباشند که در هر زمانی دوازده نفر هستند نه بیشتر و نه کمتر بر عدد برج های فلکی.
هر یک از نقباء به خاصیت بروج و به اسرار و تاثیراتی که خداوند در آنها به ودیعت نهاده علم دارد و همچنین به آنچه که بر سیارات و ثوابتی که در آن بروج واقع میگردند عطا میشود آگاهی دارند. به درستی که (ستاره ها) و ثوابت نیز دارای حرکت میباشند (مانند سیارات) ولی به حس حرکت آنها درک نمیشود.
بدان که خدا به دستان نقباء علوم شرایع را قرار داده است و آنها توانایی استخراج و فهمیدن چیزهای مخفی و پنهان نفوس و همچنین فساد نفوس را دارند و مکر و خدعه نفوس را میشناسند و ابلیس برای آنها مکشوف است و از ابلیس چیزهایی میدانند که خود ابلیس نمیداند.
آنها در مرتبهای از علم قرار دارند که اگر اثر و ردّ پای کسی را در روی زمین ببینند از روی آن میفهمند که آن شخص سعادتمند و سعید است یا شقی.
اصناف رجال الله معرفی ابدال
حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در معرفی أبدال میفرمایند:
و منهم رضی الله عنهم الأبدال و هم سبعة لا یزیدون و لا ینقصون یحفظ الله بهم الأقالیم السبعة. لکل بدل إقلیم فیه ولایته. الواحد منهم علی قدم الخلیل علیه السلام و له الإقلیم الأول والثانی علی قدم کلیم علیه السلام و الثالث علی قدم هارون علیه السلام و الرابع علی قدم إدریس علیه السلام و الخامس علی قدم یوسف علیه السلام و السادس علی قدم عیسی علیه السلام و السابع علی قدم آدم علیه السلام. و هم عارفون بما أودع الله سبحانه فی الکواکب السیارة من الأمور و الأسرار فی حرکاتها و نزولها فی المنازل المقدر.
و سموا هؤلاء أبدالا لکونهم إذا فارقوا موضعا و یریدون أن یخلفوا بدلا منهم فی ذلک الموضع لأمر یرونه مصلحة و قربة یترکوا به شخصا علی صورته لا یشک أحد ممن أدرک رؤیة ذلک الشخص أنه عین ذلک الرجل و لیس هو بل هو شخص روحانی یترکه بدله بالقصد علی علم منه فکل من له هذه القوة فهو البدل. و من یقیم الله عنه بدلا فی موضع ما و لا علم له بذلک فلیس من الأبدال المذکورین ... و رأینا هؤلاء السبعة الإبدال بمکة ... فما رأیت أحسن سمتا منهم.
از جملهی رجال الله أبدال میباشند که آنها در هر زمانی هفت نفر میباشند نه زیادتر از هفت نفر میشوند و نه کمتر خداوند به وسیلهی آنها أقالیم هفتگانه را حفظ میفرماید. هر بدلی دارای اقلیم و سرزمینی است که در آن ولایت دارد.
اولی از آنها بر قدم حضرت خلیل علیه السلام است و سرزمین اول از برای اوست و دومی بر قدم حضرت کلیم علیه السلام و سومی بر قدم حضرت هارون علیه السلام و چهارمی بر قدم حضرت ادریس و پنجمی بر قدم حضرت یوسف و ششمی بر قدم حضرت عیسی و هفتمی بر قدم حضرت آدم علیه السلام میباشند. آنها آگاه و عارف به امور و اسرار حرکات و نزول در جایگاههای مشخص خداوند در سیارات هستند.
دلیل ابدال نامیدن این هفت شخص این است که اگر این ابدال از جایی بروند و بخاطر مصلحت و یا قربة إلی الله لازم بدانند که بدلی از خود در آن مکان قرار دهند شخصی را بر صورت خود و شبیه به خود در آن مکان قرار میدهند و آن شخص بگونهای به او شباهت دارد که هیچ کس از کسانی که قبلا او را دیده شک نمیکند که او نیست و حال آنکه او نیست بلکه شخصی روحانی است که ابدال او را به منظور هدفی در مکان خود قرار دادهاند و از این امر نیز مطلع و آگاه میباشند و اما کسانی که خداوند بدلی از آنها را در جایی قرار میدهد و خود از آن خبر ندارند جزء ابدال هفتگانه نمیباشند.
ما ابدال هفتگانه را در مکه دیدیم ... و از آنها خوش صورت تر ندیده ام .
فتوحات مکیه / باب 73 / ص 12 ج 3 از دوره ی 8 جلدی
اصناف رجال الله معرفی اوتاد
حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در معرفی اوتاد میفرمایند:
و منهم رضی الله عنهم الأوتاد و هم أربعة فی کل زمان لایزیدون و لا ینقصون، رأینا منهم شخصا بمدینة فاس یقال له ابن جعدون کان ینخل الحناء بالأجرة.
الواحد منهم یحفظ الله به المشرق و ولایته فیه و الآخر المغرب و الآخر الجنوب و الآخر الشمال و التقسیم من الکعبة.
و هولاء قد یعبر عنهم الجبال لقوله تعالی : « ألم نجعل الأرض مهادا و الجبال أوتادا » ( نبا 6 و 7 ) فإنه بالجبال سکن مَید الأرض کذلک حکم هولاء فی العالم حکم الجبال فی الأرض و إلی مقامهم الإشارة بقوله :« ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ » (أعراف / 17) فیحفظ الله بالأوتاد هذه الجهات و هم محفوظون من هذه الجهات فلیس للشیطان علیهم سلطان إذ لا دخول له علی بنی آدم إلا من هذه الجهات.
از جملهی رجال الله اوتاد میباشند که آنها در هر زمانی چهار نفر میباشند نه زیادتر از چهار نفر میشوند و نه کمتر. ما در شهر فاس یکی از آنها را دیدیم که به او ابن جعدون میگفتند. پیشهی او الک کردن حناء در مقابل دریافت مزد بود.
خداوند به وسیلهی یکی از آنها مشرق را حفظ میکند و ولایت او در مشرق است و بوسیلهی دیگری مغرب را و با دیگری جنوب و با دیگری شمال را و تقسیم جهات از کعبه انجام میشود (کعبه مبدأ است)
از این چهار نفر گاهی به «جبال» (کوه ها) تعبیر میشود به دلیل این آیه که: «آیا ما زمین را مهد آسایش خلق نگردانیدیم؟ و کوهها را میخهایى در آن نساختیم؟» بوسیلهی کوهها حرکات خفیف زمین آرام مییابد همچنین جایگاه این چهار نفر در عالم به منزلهی جایگاه کوه ها در زمین است.
خداوند با این آیه به مقام آنها اشاره میکند آنجا که میفرماید: «آن گاه از پیش روی و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان در میآیم»
خداوند بوسیلهی اوتاد این جهات را حفظ میکند و خود اوتاد از این جهات در امان هستند و شیطان را بر آنها راهی نمیباشد چرا شیطان فقط از این جهات میتواند بر انسانها وارد گردد .
فتوحات مکیه / باب 73 / ص 11 ج 3 از دوره ی 8 جلدی
منبع :http://ibnarabi560.ir/