خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است
خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود .  حسین الهی قمشه ای

خراباتیان ///خرابات آنجاست که عاشق ، طاق و رواق خود پرستی را خراب می کند و خانه اش در نور خدا غرق می شود . حسین الهی قمشه ای

این صفحه با اجازه و عنایت حضرت حق , به انتشار مطالب ادبی , عرفانی و تاریخی ایرانی اسلامی می پردازد و کپی برداری ازهمه مطالب آن برای عموم آزاد است

فراز هایی از سخنان گهر بار پیامبر اکرم (ص) ومعصومین علیه سلام بخش سوم



هو العلیم

 

 جاهل میگوید "من" "میدانم "،، دیگری میگوید "من" بعضی چیزها را میدانم و بعضی را نمیدانم ، او هم هنوز  جاهل است !

 اما  عارف و  عاقل آن است که می گوید "هیچ" نمیدانم ..

 تنها اوست که میداند.. 

 

لذا چون به جهلش #اعتراف میکند، میبینیم که #باب_العلم خداوندی ، مولای عارفان میشود..

امیر مومنان علی علیه السلام در اعتراف و #اقرار به #جهل در برابر پروردگارعالم در دعای خود عرض میکند..

 

أنا الجاهِلُ ،،

عَصَیتُکَ بجَهْلی ، و ارْتَکَبتُ الذُّنوبَ بجَهْلی ،،

و ألْهَتْنی الدُّنیا بجَهْلی، و سَهَوْتُ عن ذِکرِکَ بجَهْلی ، و رَکَنْتُ (إلى) الدُّنیا بجَهْلی ..

 الهی

من نادانم ،، 

به سبب نادانیم، تو را نافرمانى کردم و به سبب نادانیم، مرتکب گناهان شدم،،

و به سبب نادانیم، دنیا مرا به خود مشغول داشت ،،

و به سبب نادانیم، از یاد تو غافل گشتم و به سبب نادانیم، به دنیا میل کردم...

 

( غرر الحکم : ۲۴۹ )

 

اما جاهل حقیقی کسی است که

فرمود :

الجاهِلُ لا یَعْرِفُ تَقْصیرَهُ و لا یَقبلُ مِن النَّصیحِ لَهُ .

نادان ، به تقصیر (عیب ) خود آگاه نیست ! و نصیحت خیر خواهِ خود را [ هم ] نمى پذیرد...

 

(غرر الحکم: ۱۸۰۹ )

 

 با #نماد ها و #نشانه ها عاقل و جاهل شناخته میشوند نه با اتهام زنی و #تهمت و افترا بستن به دیگران و بدون هیچ دلیلی..

 

چند #نشانه دیگر جاهل و عاقل 

 

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود :

أعقَلُ النّاسِ مُحسنٌ خائفٌ ، و أجهَلُهُم مُسیءٌ آمِنٌ .

( عوالی اللآلی )

 خردمندترین مردم، نیکوکارِ وترسان از خدا است  

و نادانترین آن ها، بد کارِ آسوده خاطر ..

 

امام على علیه السلام :

أجْهلُ النّاسِ المُغَترُّ بقَولِ مادِحٍ مُتَملِّقٍ، یُحسِّنُ لَهُ القَبیحَ و یُبغِّضُ إلَیهِ النَّصیحَ .

(غرر الحکم )

 نادانترینِ مردم کسى است که فریفته سخنان ستاینده چاپلوسى شود ، که زشت را در نظر او زیبا جلوه مى دهد، و خیر خواه را دشمن او معرفى مى کند...

 

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

أنْ یَظلِمَ مَن خالَطَهُ ،و یَتَعدّى على منَ هُو دُونَهُ ،

و یَتطاوَلَ على مَن هُو فَوقَهُ ، کلامُهُ بغَیرِ تَدَبُّرٍ-( تحف العقول : ۲۹ )

 خصوصیت نادان این است که درباره هر کس که با او رفت و آمد مى کند ستم روا دارد، به فرو دستش دراز دستى کند، 

بر بالا دستش گردن فرازى نماید،  

و ناسنجیده و بدون تدبر زبان به گفتار گشاید... 

 

 امام صادق علیه السلام :

مِن أخلاقِ الجاهِلِ الإجابَةُ قَبلَ أنْ یَسمَعَ ، و المُعارَضَةُ قَبلَ أنْ یَفْهَمَ ، و الحُکْمُ بما لا یَعْلَمُ - ( أعلام الدین )

  یکى از خویهاى نادان این است که قبل از شنیدن [ مطلب ] پاسخ مى دهد  

و پیش از آن که [ مقصود گوینده را ] بفهمد به مخالفت بر مى خیزد و ندانسته حکم مى کند.. 

 

امام کاظم علیه السلام :

تَعَجُّبُ الجاهِلِ مِن العاقِلِ أکْثَرُ مِن تَعَجُّبِ العاقِلِ مِن الجاهِلِ .-( بحار الأنوار)

 شگفتىِ نادان از خردمند، بیشتر از شگفتىِ خردمند از نادان است 

 

امام على علیه السلام :

لا تُعادوا ما تَجهَلونَ ؛ فإنَّ أکثرَ العِلمِ فیما لا تَعْرِفونَ .( غرر الحکم )

  با آنچه نمى دانید دشمنى نکنید؛،

زیرا بیشتر دانش در چیزهایى است که شما نمى دانید....

،،،

فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضى‌ إِلَیْکَ وَحْیُهُ

وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً

 

پس برتر و بلند مرتبه است خدا [یِ یگانه] که فرمانروای هستی و حقّ محض است،،

و تو (اى رسول! بر خواندن قرآن بر ایشان) پیش از آنکه وحى آن بر تو رسد، شتاب مکن،،

و بگو: پروردگارا! دانش مرا بیفزای.


اعوذبالله من نفسی و من الشیطان الرجیم

از حضرت امام علی النقی (ع) روایت شده:
بعد از قضیه طوفان روزی شیطان به نزد حضرت نوح (ع) آمد و عرض کرد تو را بر من منت بزرگ است و من قصد دارم آن خدمتی که به من نموده ای را تلافی کنم !
حضرت نوح متاثر شد و پرسیدند من به تو چه خدمتی نموده ام ؟!
عرض کرد من در صدد اغوا و گمراهی مردم بودم تا اینکه آنها را در مرام کفر نگاه دارم تا مرگ گریبان آنها را بگیرد ،، و آنها را با خود وارد جهنم سازم ، ولی می ترسیدم چنانچه ثبات قدم در هدایت مردم داشته باشید آخرالامر بعضی از آنها به تو ایمان آورند و اهل بهشت شوند، ولی در اثر نفرینی که نمودی و از خداوند طوفان طلبیدی خدا طوفان فرستاد تا اینکه تمام مردم را در حال کفر فرا گرفت و آنها را هلاک نمود و وارد جهنم گردیدند.. من فعلا از اغوای آنها راحت گشتم تا اینکه کی دو مرتبه مردمی در عالم پیدا شوند تا خواسته باشم آنها را اغوی نمایم و در عوض این خدمت قصد دارم تو را مطالب نافعه و نصایح شافیه بنمایم !
حضرت نوح متاثر شد و فرمود مرا به نصایح تو ملعون احتیاجی نیست
از طرف حضرت حقتعالی خطاب شد ای نوح (شیطان بر مومنان راستین تسلطی ندارد) به نصائح او گوش ده !
حضرت فرمود بگو چه میخواهی بگویی . شیطان گفت چند صفت در خود راه مده که موجب هلاکت تو میگردد :

   " #تکبر " زیرا تکبر مرا از آن مقام ارجمندیکه داشتم به خاک مذلت افکند و مطرود حق و مستحق لعن او گردانید و اگر من از امر خدا بر سجده وتکریم حضرت آدم تکبر نورزیده بودم و خود را بزرگتر از آن نمی دانستم به این روز ذلت نمی افتادم..

  "#حرص " زیرا حضرت آدم را خداوند تمام نعمتهای بهشتی را در تحت اختیار او قرار داد و فقط به او فرمود از شجره گندم مخور ولکن حرص او را وادار نمود تا اینکه از آن درخت خورد و به او رسید آنچه رسید..

  " #حسد " زیرا حسد وادار نمود قابیل را بر آنکه برادر خود هابیل را بکشد و خود را در اثر این عمل مستحق تابوت جهنم گردانید..

و ای نوح در سه موضع هم به یاد من باش زیرا من در این مواضع نزدیک ترین حالاتم به اولاد آدم و #تسلط م بر آنها از تمام حالات بهتر میباشد !!

1 -در حال #غضب زیرا من دوست دارم اولاد آدم غضب نماید و من در حال غضب آنها را به هر امر فجیعی که وسوسه نمایم امتثال خواهند کرد ..

2 - در موقعیکه خواسته باشی در ما بین مردم #حَکَمی و مصدقی کنی و حکمی را بیان نمایی، زیرا ممکن است یکطرف تصدیق و حکم اولاد تو باشد و طرف دیگر شخص اجنبی و در این صورت هم حکم به حق کردن بسیار مشکل میباشد و من به هر وسیله باشد اولاد آدم را اغوی میکنم و نمی گذارم به حق تصدیق و حکم کند ..

3-  در حالیکه #خلوت_با_نامحرم داشته باشی زیرا خلوت با آنها موجب تسلط من است بر اولاد آدم ،، و کم کسی خلوت با اجنبیه میکند که من او را اغوی نکنم و نفریبم ..
__________
به نقل از کتاب نورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین

 

آیا مراقب نسبتهایی که به دیگران میدهیم هستیم 

از پیامبراکرم (ص) نقل است که فرمود : غیبت آن است که یادکنی برادر خودرا به چیزی که اورا " ناخوش" آید..
شخصی عرض کرد اگر آن صفت دراوباشد چه؟
فرمود : اگر باشد غیبت است وگرنه تهمت (بهتان) است

امام جعفر صادق (علیه السلام )فرمودند:
  اگر کسى سخنى را بر ضد ومنى نقل کند و قصدش از آن ، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد ! خداوند او را از #ولایت خود خارج مى کند ،، و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ ولى شیطان هم او را نمى پذیرد
من روى على مۆمن روایة یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الى ولایة الشیطان ،فلا یقبله الشیطان (الکافی ج2 ص 358)

 وآن کسی که به برادر دینی خودش تهمت بزند، دیگر #حرمتی بین آن دو باقی نمی‌‌ماند..»
«
مَنِ اتَّهَمَ أَخَاهُ فِی دِینِهِ فَلَا حُرْمَةَ بَیْنَهُمَا؛ (کافی، ج 7، ص 19)
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) همو که جان و آبرو و خانواده خویش را برای حفظ اسلام و جامعه اسلامی فدا کرد در حدیثی، آبروی مؤمن را یکی از حریمهای پنجگانه الهی توصیف کرده و می فرماید:" لِلهِ عَزَّ و جَلَّ فی بِلَادِهِ خَمسٌ حُرَم ؛ حُرمَةٌ رَسولِ اللهِ و حُرمَةُ آلِ الرَّسولِ و حُرمَةُ کِتابِ اللهِ عَزَّ و جَلَّ و حُرمَةُ کَعبَةِ اللهِ و حُرمَةُ المُؤمِنِ "
مملکت خدای عز و جل را پنج حریم است : حرمت پیامبر (ص) و حرمت آل پیامبر و حرمت کتاب خدای عز و جل و حرمت کعبه الهی و حرمت مؤمن

تهمت بدترین نوع دروغ است، زیرا اگر ثابت بشود حرفی که زده راست بوده باز هم غیبت به حساب می‌آید..
حضرت موسی بن عمران می‌‌فرماید: «شیطان به صورت انسان آمد و گفت: موسی! من اگر بخواهم جامعه‌‌ای را ناامن کنم، در آن جامعه تهمت را زیاد می‌‌کنم و برای اینکه بخواهم تهمت را در جامعه زیاد کنم، بستر غبیت را فراهم می‌‌کنم...‼

 


بعضى از خاندان پیامبر (ص) از آن حضرت سؤال کردند که آیا در روز قیامت انسان به یاد دوست صمیمیش میافتد؟
در جواب فرمودند:
سه موقف است که هیچکس در آنها به یاد هیچکس نمى افتد:
اول پاى میزان سنجش اعمال است تا ببیند آیا میزانش سنگین است یا سبک ؟
سپس بر صراط است تا ببیند آیا از آن مى گذرد یا نه ؟
و سپس به هنگامى است که نامه هاى اعمال را به دست انسانها مى دهند تا ببینند آن را به دست راستش مى دهند یا دست چپ ؟
این سه موقف است که در آنها کسى به فکر کسى نیست ،
نه دوست صمیمى ، نه یار مهربان ، نه افراد نزدیک ، نه دوستان مخلص ، نه فرزندان ، و نه پدر و مادر، و این همان است که خداوند متعال مى فرماید:در آن روز هر کدام از آنها وضعى دارد که او را کاملا به خود مشغول میسازد» (لکل امرئ منهم یومئذ شأن یغنیه ...سوره عبس آیه 37).

منبع :«نورالثقلین» جلد 5 صفحه 49.

شیخ عارف عطارنیشابوری که رحمت خداوند بر او باد، بدین فرموده ی خداوند استشهاد کرده است که «لکل امرء یومئذ شأن یغنیه »:
کشتئی آورد در دریا شکست
تخته ای زآن جمله بر بالا نشست
گربه و موشی چو برآن تخته ماند
کارشان با یکدگر ناپخته ماند
نه ز گربه موش را روی گریز
نه به موش آن گربه را چنگال تیز
هردوشان از هول دریای عجب
در تحیر بازمانده خشک لب
در قیامت نیز این غوغا بود
یعنی آن جا نه تو و نه ما بود...

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی (جاهلان منافق و افراد سست ایمان) هستند که دائم نبی خدا را می‌آزارند و می‌گویند: او شخص ساده و زودباوری است !

وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ

«أُذُنٌ»به معنی گوش و معمولا مراد شخصی است که هر چیزی را باور کند ! خوش‌باور و دهن‌بین است..

چون رسول اکرم (ص) کمال مهر و رحمت الهی و ستار العیوب بود، بسیاری از خطاها و عذر دروغ مردم را نادیده میگرفت و از آنها میپذیرفت ، و در واقع به رویشان نمی آورد ..تا جاییکه آنها گمان کرده بودند او انسان دهن بینی است که هر چه بگویند وتظاهر کنند او باور میکند!
لذا بعضی سخن چینان ، سخنان حضرت را میشنیدند و نزد منافقان برده و پشت سر او را تمسخر میکردند .. اما جلوی ایشان به گونه ای دیگر رفتار میکردند..در برابر آینه تمام نمای حق ، حماقت خود را به نمایش گذاشته بودند ، یا به عبارتی جلوی قاضی معلق بازی میکردند..
وغافل از اینکه علم ظاهر و باطن عالَم نزد ایشان است ..
،،
در روایات به این صورت آمده که جبرئیل ع نازل شد و پیغمبر (ص) را از حال یکی از آنان آگاه فرمود و پیغمبر (ص) او را احضار فرمود و ما وقع را براى او بیان کردند، اما او منکر شد و قسم یاد کرد که این کار را نکرده است ، پس آنحضرت فرمود: از تو قبول کردم ! برخیز و برو ..
او رفت نزد رفقایش و گفت محمّد «أُذُنٌ» و زود باور است ! خدا باو خبر داد که من نمّامى کردم و اخبار او را بشما میرسانم ، قبول کرد ، من هم گفتم نکردم باز قبول کرد ..
،،
جاهلان ستاریت و رحمت واسعه او را درک نمیکردند و این را به خیال خود زرنگی گذاشته و حمل بر دهن بینی میکردند تا اینکه این آیه نازل شد :

قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ ۚ
وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
و اینکه به آنها بفهماند این زودباوری با زود باوری وخوش خیالی آنها از زمین تا آسمان تفاوت دارد ..و قلب و آینه زلال او با ساده لوحی که آنها فرض کرده اند یکی نیست..
او علی رغم آگاهی از نفاق باطنی ، قسم و عذر ظاهری آنها را میپذیرد ، به این معنی که چنان خوش قلب است که حتی ایمان ظاهرى و زبانی شما را هم تصدیق میکند! و این به نفع شماست ، اگر بفهمید ...
،،
أُذُنُ در « أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ » به معنای مثبت گوش دهنده آمده 


در ذکر حضرت سیدالشهدا حسین بن علی صلوات الله علیه و اله

سلام بر آن که در راه تو خون جگرها خورد و خون جگرش را بذل کرد تا بندگانت را از نادانی و سردرگمی و گمراهی رهایی بخشد..

حضرت سیدالشهدا علیه السلام در 8 ذی حجه سال 61 قمری پیش از ترک اعمال حج و حرکت به سمت کوفه سخنانی بیان کردند و دلایل و اهداف حرکتشان را برای مردم تبیین کردند و دعوت به یاری نمودند. در میان سخنان ایشان امده است:

... من کان باذلا فینا مهجته، فلیرحل معنا!

ترجمه اجمالی :  هرکس حاضر است در راه ما خون دل بخورد،، با ما همراه شود.. !

مُهْجَة در لغت عربی معنی لطیفی می دهد: خون دل؛ خون جگر ،، و بذل مهجه یعنی خون دل خوردن، یعنی خار در چشم و استخوان در گلو بودن و یعنی ...

امام شرط همراهی را آمادگی برای جان فدا کردن و یا خون دادن (باذلا نفسه و دمه) تعیین نکرده‌اند، بل آنکه مشاهده ظلم و سیاهی و ضلالت کاسه صبرش را لبریز کرده است و برای هدایت بشریت غصه‌دار است در دل این کاروان جا دارد..
به شرط آن‌که این خون دل خوردن منفعلانه نباشد؛ که در اوج تلاش و پویایی رو به جلو حرکت نماید..

در #زیارت_اربعین از قول امام صادق علیه السلام در توصیف ابا عبدالله آمده است:

... بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة!

سیدالشهدا در راه تو خون جگرها خورد و خون دلش را بذل کرد تا بندگانت ( نه فقط شیعیان و یا مسلمانان ، بلکه تمام انسانها!) را از نادانی و سردرگمی و گمراهی رهایی بخشد..
،،
السَّلامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ
سلام بر ولىّ خدا و حبیبش،
سلام بر دوست خدا و نجیبش،
سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش،
سلام بر حسین مظلوم شهید،
سلام بر آن دچار گرفتاری ها و کشته اشک ها،،
خدایا من گواهى میدهم که حسین ولىّ تو و فرزند ولىّ تو، و فرزند برگزیده توست ، حسینى که به کرامتت رسیده، او را به شهادت گرامى داشتى، و به خوشبختى اختصاصش دادى، و به پاکى ولادت برگزیدى، و او را آقایى از آقایان، و پیشروى از پیشرویان، و مدافعى از مدافعان حق قرار دادى، و میراث هاى پیامبران را به او عطا فرمودى،
و او را از میان جانشینان حجّت بر بندگانت قرار دادى،، و در دعوتش جای عذرى باقى نگذاشت،، و از خیرخواهى دریغ نورزید،، و جانش را در راه تو بذل کرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند،،
درحالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند،، کسانیکه دنیا مغرورشان کرد، و بهره واقعى خود را به فرومایه تر و پست تر چیز فروختند،،
و و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند،،
تکبّر کردند و خود را در دامن هواى نفس انداختند،،
و تو را و پیامبرت را به خشم آوردند،
(وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ)
و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف افکنى و نفاق و بارکشان گناهان سنگین، و سزواران آتش را ،،
فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِراً مُحْتَسِباً
پس با آنان در راه تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد، تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت،،
خدایا آنان را لعنت کن لعنتى سنگین، و عذابشان کن عذابى دردناک..

گواهى میدهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده،، و نابودکننده کسانى را که از یاریات دریغ ورزیدند ،، و عذاب کننده کسانى را که تو را کشتند،،

خداى من تو را شاهد میگیرم که من دوستم با آنان که او را دوست دارند،، و دشمن با آنان که با او دشمنند،،
پدر و مادرم فدایت اى فرزند رسول خدا،،
پس با شمایم نه با دشمنانتان،
درودهاى خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان، و بر حاضر و غایبتان، و بر ظاهر و باطنتان، آمین اى پروردگار جهانیان

 

ماجرای امان نامه در کربلا نشان داد ابوالفضائل علیه سلام و #سلطان_وفا و دوستی هم که باشی ، همیشه شیاطین و دشمنانی وسوسه گر تا آخرین لحظه ، برای سست کردن و بازداشتن تو از دین خالص و یاری حق ، تمام تلاش خود را خواهند کرد...

پیشنهاد امنیتی #کاذب و دروغین ! آنهم برای کسی که در #حرم_امن_الهیست و ذوب در عشق و ولایت او !
زهی خیال باطل..
وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ ..﴿۶۲
و اگر بخواهند تو را بفریبند [یارى] خدا براى تو بس است..
،،
«
شمر ملعون به سمت لشکرگاه امام رفت و صدا زد: خواهرزادگان من کجایند؟!
عبد الله و عثمان و جعفر، (فرزندان امام علی علیه‏ السلام که مادرشان ام‏ البنین علیها‏السلام بود) کجایند؟ آنان ساکت ماندند..

امام فرمود: هر چند فاسق است، جوابش دهید ! آنان از دایی‌های شمایند.. صدا زدند چه می‌گویی و چه کار داری؟
فقال: یا بنی أختی أنتم آمنون ، فلا تقتلوا أنفسکم مع أخیکم الحسین و الزموا طاعه أمیر المؤمنین ! یزید بن معاویه،
گفت: خواهرزادگان من! شما در امانید ! خود را با برادرتان حسین به کشتن ندهید. از امیرالمومنین ! یزید بن معاویه اطاعت کنید..

فناداه العبّاس بن علیّ: تبّت یداک یا شمر، لعنک الله و لعن ما جئت به من أمانک هذا، یا عدوّ الله أتأمرنا أن نترک أخانا الحسین ابن فاطمه و ندخل فی طاعه اللّعناء و أولاد اللعّناء،

عباس بن علی (ع) فریاد زد: دستت بریده باد شمر!
لعنت خدا بر تو و بر چنین امان نامه‌ای که آورده‌ای.. ای دشمن خدا ! می‌گویی برادرمان حسین پسرفاطمه را رها کنیم و در اطاعت ملعونان و ملعون‌ زادگان درآییم

فرجع شمر إلی عسکره مغیظا
پس شمر خشمگین و با غیظ به لشکرگاه خود بازگشت..»*
،،

 آرى هر که به #پیمان خود #وفا کند و #پرهیزگارى نماید ، بى‏ تردید خداوند پرهیزگاران را #دوست دارد.
بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ﴿آل عمران/۷۶

،،
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ سَلَّمَ
السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
_
*
مقتل الخوارزمی ۱: ۲۴۶، الفتوح لابن اعثم ۵: ۱۰۳، تاریخ الطبری ۳: ۳۱۵، الارشاد: ۲۳۰ مع اختلاف و اختصار، موسوعه کلمات الامام الحسین (ع): ۳۸۹٫


در ذکرتکبر ..
شبی که پیغمبر صلى الله علیه و آله به معراج رفت و همه جا را دید.
صبح آن شب ، شیطان خدمت آن سرور مشرف شد و عرض کرد: یا رسول الله ! شب گذشته که به معراج تشریف بردید، در آسمان چهارم طرف چپ ((بیت المعمور)) منبرى بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده آیا شناختى آن منبر را و متوجه شدید که از کیست ؟
آن حضرت فرمودند: آن منبر از کیست ؟
شیطان عرض کرد: آن منبر از من است و صاحب آن بودم !
بالاى آن مى نشستم و ملائکه پاى منبر من حاضر مى شدند، از براى آنها راه بندگى حضرت منان را مى گفتم . ملائکه از عبادت و بندگى من تعجب مى کردند! هر وقت که تسبیح از دستم مى افتاد، چندین هزار ملک بر مى خاستند، تسبیح را مى بوسیدند و به دست من مى دادند. اعتقاد من این بود که خداوند از من بهتر چیزى را خلق نفرموده ؛ ولى یک بار دیدم امر به عکس شد و رانده درگاه او شدم و الان کسى از من بدتر و ملعون تر در درگاه احدیت نیست ..
اى محمد ! مبادا مغرور شوى و تکبر نمایى ، چون هیچ کس از کارهاى الهى آگاه نیست ..

و نیز در ملاقات خود با حضرت یحیى عرض کرد: من جزو ملائکه بودم و چهار هزار سال سرم را از یک سجده بر نداشتم ؛ ولى عاقبتم این شد که از صفوف ملائکه بیرون شدم و مطرود و مردود و ملعون درگاه حق تعالى گردیدم ..
__________________________________________
برگرفته از خزینة الجواهر فی زینة المنابرمرحوم نهاوندى



(امام حسن عسکری علیه السلام(

عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست !
بلکه عبادت ، بسیار " تفکر کردن" " در #امر خداوند " است ..

امر خدا چیست؟!
 وما أمِروا إلا لیعبدوا اللّه ، مُخلِصین له الدین حُنَفاءَ...
در صورتی که ( در کتب آسمانی ) #امر نشده بودند مگر که اللَّه تعالی را به عنوان یگانه معبود خالصانه بپرستند ،، و چیزی را شریک او نسازند..
)
سوره مبارکه بینة /5(
،،
وَلَا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِکَةَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْبَابًا أَیَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران/۸۰
و [نیز] شما را امر نخواهد کرد که فرشتگان و پیامبران را به خدایى بگیرید ! آیا پس از آنکه سر به فرمان [ خدا] نهاده‏ ومسلمان شده اید [باز] شما را به کفر امر میکند؟! ..
،
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿نساء/58
امر خدا به شماست که امانات را به صاحبان آنها رد کنید ،، (و خیانت ! در #امانت نکنید..(،،
و چون میان مردم داورى مى ‏کنید به #عدالت داورى کنید،،
در حقیقت نیکو چیزى است که خدا شما را به آن پند مى‏ دهد ، خدا شنواى بیناست ..
،
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ..(نساء/59(
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را ...
و...
،،
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ #یَتَفَکَّرُونَ ...
__________________________________________________
امام حسن عسکری علیه السلام:
لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر " فی أمر اللهِ" ؛
-
تحف العقول ص 488 و ص 442Top of Form

Bottom of Form

 

سخنان زیبای امام رضا"ع"
-1
از نشانه‌هاى‌ دین‌ فهمى‌ ، حلم‌ و علم‌ است‌ ، و خاموشى‌ درى‌ از درهاى‌ حکمت‌است‌ . خاموشى‌ و سکوت‌ ، دوستى‌ آور و راهنماى‌ هر کار خیرى‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
-2 
زمانى‌ بر مردم‌ خواهد آمد که‌ در آن‌ عافیت‌ ده‌ جزء است‌ ، که‌ نه‌ جزء آن‌ درکناره‌گیرى‌ از مردم‌ ، و یک‌ جزء آن‌ در خاموشى‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
3-از امام‌ رضا ( ع‌ ) از حقیقت‌ توکل‌ سؤال‌ شد . فرمود : این‌ که‌ جز خدا ازکسى‌ نترسى‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
-4 
به‌ راستى‌ که‌ بدترین‌ مردم‌ کسى‌ است‌ که‌ یارى‌اش‌ را ( از مردم‌ ) باز دارد وتنها بخورد و زیر دستش‌ را ازار دهد..(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)
-5 
بخیل‌ را آسایشى‌ نیست‌ ، و حسود را خوشى‌ و لذتى‌ نیست‌ ، و زمامدار را وفایى‌ نیست‌ ، و دروغگو را مروت‌ و مردانگى‌ نیست‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)
-6
به‌ خداوند خوشبین‌ باش‌ ، زیرا هرکه‌ به‌ خدا خوشبین‌ باشد ، خدا با گمان‌خوش‌ او همراه‌ است‌ ، و هرکه‌ به‌ رزق‌ و روزى‌ اندک‌ خشنود باشد ، خداوند به‌ کردار اندک‌ او خشنود باشد ، و هرکه‌ به‌ اندک‌ از روزى‌ حلال‌ خشنود باشد ، بارش‌ سبک‌ و خانواده‌اش‌ در نعمت‌ باشد و خداوند او را به‌ درد دنیا و دوایش‌ بینا سازد و او را از دنیا به‌ سلامت‌ به‌ دار السلام‌ بهشت‌ رساند



ترکیب بند زیبای «باز این چه شورش است » چگونه سروده شد!؟
__________________
نقل است چون پسر محتشم کاشانی در گذشت مرثیه ای در باره اوگفت،شبی حضرت اسدالله الغالب علی علیه السلام را درخواب دیدفرمود:
ای محتشم برای فرزند خود مرثیه وشعر سرودی ولی چرابرای
قرة العین و نور چشمانم حسین مرثیه نگفتی ؟
صبح که بیدار شددر اندیشه این خواب بود که شبی دیگرباز امیرالمومنین علیه السلام را در خواب دیدکه فرمود:
برای فرزندم حسین مرثیه ای بگو!
عرض کرد فدایت شوم ،چه بگویم ؟فرمودند بگو:
))
باز این چه شورش است که در خلق عالم است ((
بیدار شد مصرع دیگر در خاطرش بود همان ساعت به یمن توجه
شاه اولیاء و از برکت عنایات آن حضرت به سرودن بقیه اشعار ادامه داد تا به این مصرع رسید:
))
هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال ((

مصرع دیگر به خاطر او نمی رسید ودر ذهن نمی امد،چند روزی بر
این منوال گذشت شبی حضرت قائم علیه السلام را در خواب دید که فرمودند:
بگو:
((او در دل است وهیچ دلی نیست بی ملال ...((
--------------
هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال

محتشم کاشانی هم‌دوره با پادشاهی شاه طهماسب صفوی در میان شاعران و مرثیه‌سرایان خاندان عصمت،از نام‌آورترین شاعر عاشورایی به شمار می‌رود، به گونه‌ای‌که محرّم با نام محتشم درهم آمیخته است و کتیبه‌های منقش به ترکیب‌بند معروف این شاعر بلند آوازه زینت‌بخش محافل و مجالس سوگواری بوده و به هر مکانی حال و هوای عاشورایی می‌بخشد.
-----------
امام صادق(ع) فرمودند:
«
هیچ کس درباره ما خاندان، شعری نمی‌گوید مگر اینکه (قبل از آن) به سبب روح القدس، تأیید می‌گردد».
مَا قَالَ فِینَا قَائِلٌ بَیْتَ شِعْرٍ حَتَّی یُؤَیَّدَ بِرُوحِ الْقُدُس
وسائل الشیعه، ج14، ص597/ 2

متن کامل شعر محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
 

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب

کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست

این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین نور مشرقین

پروردهٔ کنار رسول خدا حسین

کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا

در خاک و خون طپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست

خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک

زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید

خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم

کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد

کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی

وین خرگه بلند ستون بی‌ستون شدی

کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه

سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت

یک شعلهٔ برق خرمن گردون دون شدی

کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان

سیماب‌وار گوی زمین بی‌سکون شدی

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک

جان جهانیان همه از تن برون شدی

کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست

عالم تمام غرقه دریای خون شدی

گر انتقام آن نفتادی بروز حشر

با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی

آل نبی چو دست تظلم برآورند

ارکان عرش را به تلاطم درآورند

برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید

زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند

آن در که جبرئیل امین بود خادمش

اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند

پس آتشی ز اخگر الماس ریزه‌ها

افروختند و در حسن مجتبی زدند

وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود

کندند از مدینه و در کربلا زدند

وز تیشهٔ ستیزه در آن دشت کوفیان

بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند

پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید

بر حلق تشنهٔ خلف مرتضی زدند

اهل حرم دریده گریبان گشوده مو

فریاد بر در حرم کبریا زدند

روح‌الامین نهاده به زانو سر حجاب

تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب

چون خون ز حلق تشنهٔ او بر زمین رسید

جوش از زمین بذروه عرش برین رسید

نزدیک شد که خانهٔ ایمان شود خراب

از بس شکستها که به ارکان دین رسید

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند

طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید

باد آن غبار چون به مزار نبی رساند

گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

یکباره جامه در خم گردون به نیل زد

چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید

پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش

از انبیا به حضرت روح‌الامین رسید

کرد این خیال وهم غلط کار، کان غبار

تا دامن جلال جهان آفرین رسید

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال

او در دلست و هیچ دلی نیست بی‌ملال

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند

یک باره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند

ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر

دارند شرم کز گنه خلق دم زنند

دست عتاب حق به در آید ز آستین

چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند

آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک

آل علی چو شعلهٔ آتش علم زنند

فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت

گلگون کفن به عرصهٔ محشر قدم زنند

جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا

در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند

از صاحب حرم چه توقع کنند باز

آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند

پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار

خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار

موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه

ابری به بارش آمد و بگریست زار زار

گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن

گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌قرار

عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر

افتاد در گمان که قیامت شد آشکار

آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود

شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل

گشتند بی‌عماری و محمل شتر سوار

با آن که سر زد آن عمل از امت نبی

روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار

وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد

نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد

شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند

هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد

هرجا که بود آهوئی از دشت پا کشید

هرجا که بود طایری از آشیان فتاد

شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت

چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد

بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان

بر پیکر شریف امام زمان فتاد

بی‌اختیار نعرهٔ هذا حسین او

سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول

رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول

این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست

وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی

دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

این غرقه محیط شهادت که روی دشت

از موج خون او شده گلگون حسین توست

این خشک لب فتاده دور از لب فرات

کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

این شاه کم سپاه که با خیل اشگ و آه

خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست

این قالب طپان که چنین مانده بر زمین

شاه شهید ناشده مدفون حسین توست

چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد

وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد

کای مونس شکسته دلان حال ما ببین

ما را غریب و بی‌کس و بی‌آشنا ببین

اولاد خویش را که شفیعان محشرند

در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین

در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان

واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین

نی نی ورا چو ابر خروشان به کربلا

طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین

تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر

سرهای سروران همه بر نیزه‌ها ببین

آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام

یک نیزه‌اش ز دوش مخالف جدا ببین

آن تن که بود پرورشش در کنار تو

غلطان به خاک معرکهٔ کربلا ببین

یا بضعةالرسول ز ابن زیاد داد

کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد

خاموش محتشم که دل سنگ آب شد

بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد

خاموش محتشم که از این حرف سوزناک

مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

خاموش محتشم که از این شعر خونچکان

در دیده اشگ مستمعان خون ناب شد

خاموش محتشم که از این نظم گریه‌خیز

روی زمین به اشگ جگرگون کباب شد

خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست

دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد

خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب

از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد

خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین

جبریل را ز روی پیمبر حجاب شد

تا چرخ سفله بود خطائی چنین نکرد

بر هیچ آفریده جفائی چنین نکرد

ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده‌ای

وز کین چها درین ستم آباد کرده‌ای

بر طعنت این بس است که با عترت رسول

بیداد کرده خصم و تو امداد کرده‌ای

ای زادهٔ زیاد نکرده‌ست هیچ گه

نمرود این عمل که تو شداد کرده‌ای

کام یزید داده‌ای از کشتن حسین

بنگر که را به قتل که دلشاد کرده‌ای

بهر خسی که بار درخت شقاوتست

در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده‌ای

با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو

با مصطفی و حیدر و اولاد کرده‌ای

حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن

آزرده‌اش به خنجر بیداد کرده‌ای

ترسم تو را دمی که به محشر برآورند

از آتش تو دود به محشر درآورند



یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فی الظُّلَمِ

 روایت است که موسی (ع) زمانی که با خدای تعالی تکلم کرد، تا مدت ها سخن هر کس که می شنید، مدهوش همی افتاد !
 و این نیست مگر آن که عشق باعث آید که سخن معشوق بس خوش آیند بود و خوش آیندی سخن غیر او را از دل عاشق بیرون کند ...

(کشکول شیخ بهایی(ره))
==========
اُنس به خداوند با "وحشت" از غیر او، به معنای "نامانوس شدن"(با هرآنچه غیر خدایی است) ملازمه دارد و نیز هر چه که مانع از  خلوت_دل شود،، بر دل سخت سنگینی کند..
امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند:
«
من انس بالله ، استوحش من الناس ! و علامه الانس بالله الوحشه من الناس» ؛

  کسی که با خداوند مانوس است از مردم در وحشت است،
و علامت  اُنس به خدا وحشت از مردم است ...
_____________________________
("عدّة الداعی ونجاح الساعی" احمد بن فهد الحلی)


امیرالمومنین علی (علیه السلام می فرمایند :


هرگاه کسی را بیش از قدر و منزلتش بالا بردی، منتظر باش که به همان اندازه تو را پایین آورد !

بسم الله النور

صلوات و درود خدا بر امیر المومنین علی علیه سلام که فرمود:

 و(بدانید) عزم راسخ (وهمت عالی براى رسیدن به اهداف بزرگ) با سورچرانی و سفره هاى رنگین جمع نمیشود ،،

چه بسیار تصمیم‌های محکم روز را ، که خوابِ شبانه ! ، منقضی و باطل میکند،،

و چه بسیار تاریکی‌ها، که یاد همّت‌های بلند را از خاطر محو کرده است...

 خداوند از شما اداى #شکر (نعمات) خویش را مى خواهد ، و امر( و سلطنت خویش) را براى (بهترین) شما باقی نهاده ، و در این سراى آزمایش و آمادگى، در زمانى #محدود به شما #مهلت داده ،، تا در این کارزار و مسابقه ، #گوی_سبقت از یکدیگر بربایید ،،

 حال که چنین است کمرها را محکم ببندید ، و دامنها را به کمر زنید ...

و فرمودند:

 آنچه را که برای تو نافع نیست ، رها کن ،، و به آن مهمی که نجات بخش توست مشغول شو و همت گمار ...

دَع ما لا یَعنِیکَ، وَ اشتَغِل بِمُهِمِّکَ الَّذی یُنجِیکَ

(امیرمومنان علی (علیه السلام)


وَ اللَّهُ مُسْتَأْدِیکُمْ شُکْرَهُ وَ مُوَرِّثُکُمْ أَمْرَهُ، وَ مُمْهِلُکُمْ فِی مِضْمَار مَحْدُود، لِتَتَنَازَعُوا سَبَقَهُ، فَشُدُّوا عُقَدَ الْمَآزِرِ، وَ اطْوُوا فُضُولَ الْخَوَاصِرِ،

وَ لاَ تَجْتَمِعُ عَزِیمَةٌ وَ وَلِیمَةٌ. مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْیَوْمِ، وَ أَمْحَى الظُّلَمَ لِتَذَاکِیرِ الْهِمَمِ!

(نهج البلاغه خطبه 241- * تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 477)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
أَرْبَعَةُ یَذْهَبْنَ ضَیَاعاً :
مَوَدَّةٌ تَمْنَحُهَا مَنْ لاَ وَفَاءَ لَهُ ،،
وَ مَعْرُوفٌ عِنْدَ مَنْ لاَ یَشْکُرُ لَهُ ،،
وَ عِلْمٌ عِنْدَ مَنْ لاَ اِسْتِمَاعَ لَهُ،،
وَ سِرٌّ تُودِعُهُ عِنْدَ مَنْ لاَ حَصَانَةَ لَهُ...

چهار چیز بیهوده از دست می‌رود:
  مودت و بذل محبت به بی‌وفا،،
  نیکی به شخص ناسپاس،،
  تعلیم به کسی که گوش شنوا ندارد،،
 و سپردن راز به کسی که رازنگهدار نیست.

)الخصال، ج 2، ص 264(



مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج ۱۵، ص ۲۶۰
عنوان باب : الجزء الخامس عشر > تتمة کتاب النکاح > أَبْوَابُ اَلنَّفَقَاتِ > 16 - بَابُ اِسْتِحْبَابِ اَلْجُودِ وَ اَلسَّخَاءِ
معصوم : پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

 اَلْقُطْبُ اَلرَّاوَنْدِیُّ فِی  لُبِّ اَللُّبَابِ :  وَ سُئِلَ  رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنِ اَلْقَلْبِ اَلسَّلِیمِ فَقَالَ هَذَا قَلْبُ مَنْ لاَ یَدْخُلُ  اَلْجَنَّةَ بِکَثْرَةِ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصِّیَامِ وَ لَکِنْ یَدْخُلُهَا بِرَحْمَةِ اَللَّهِ وَ سَلاَمَةِ اَلصَّدْرِ وَ سَخَاوَةِ اَلنَّفْسِ وَ اَلشَّفَقَةِ عَلَى  اَلْمُسْلِمِینَ  .

‍ پیامبر اسلام(ص)
 
 از رسول خدا(ص) در باره "قلب سلیم" سؤال شد، ایشان فرمودند: آن قلب کسی است که به خاطر کثرت نماز و روزه اش به بهشت نمی رود بلکه به خاطر رحمت الهی، سینه ی پاک، شخصیت سخاوتمند و خیرخواهی اش برای مسلمین به بهشت داخل می شود.


https://s22.picofile.com/file/8447655000/15666_hou1547.jpg


شاه مردان مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

اَلدُّنْیَا خُلِقَتْ لِغَیْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا

دنیا براى رسیدن به آخرت آفریده شد، نه براى رسیدن به خود

نهج البلاغه

حکمت۴۶۳

 

رسول اکرم صلى الله علیه و آله : هر که تجارت می کند باید از پنج چیز دوری گزیند و گرنه اصلا خرید و فروش نکند: ربا، قسم خوردن، کتمان عیب، تعریف از کالایی که می فروشد و بدگویی از کالایی که می خرد

مَن باعَ وَ اشتَرَی فَلیَحفَظ خَمسَ خِصال وَ إلّا فَلا یَشتَرینَّ وَ لَا یَبیعَنَّ: ألرِّبا وَ الحَلفَ وَ کِتمانَ العَیبِ وَ الحَمدَ إذا باع وَ الذَّمَّ إذا اشتَرَی.

من لا یحضره الفقیه  ج 3 ، ص 194 ، ح 3727

 https://s22.picofile.com/file/8447655018/185421135_parsnaz_com.jpg

امام صادق علیه السلام: شش (صفت) در مؤمن نیست: سخت گیرى، بى خیرى، حسادت، لجاجت، دروغگویى و تجاوز.

سِتَّةٌ لاتَکونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَ النَّکَهُ وَ الحَسَدُ و َاللَّجاجَةُ وَ الکَذِبُ وَ البَغىُ؛

(تحف العقول، ص377)

https://s23.picofile.com/file/8447654968/2_1_300x295.jpg

امام باقر علیه السلام: مَثَلِ حریص به دنیا، مثل کرم ابریشم است که هر چه بیشتر دور خود ببافد خارج شدن از پیله بر او سخت تر مى شود تا آن که از غصه مى میرد.

مَثَلُ الحَریصِ عَلَى الدُّنیا مِثلُ دودَةِ القَزِّ: کُلَّمَا ازدادَت مِنَ القَزِّ عَلى نَفسِها لَفّا کانَ أَبعَدَ لَها مِنَ الخُروجِ، حَتّى تَموتَ غَمّا؛

(نهج البلاغه، خطبه 192)

https://s23.picofile.com/file/8447654984/55.jpg

امام هادى علیه السلام:  به راستى که حرام، افزایش نمى  یابد و اگر افزایش یابد، برکتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه  اى به سوى آتش خواهد بود.

اِنَّ الحَرامَ لا یَنمى وَ اِن نَمى لا یُبارَکُ لَهُ فیهِ وَ ما اَنفَقَهُ لَم یُؤجَر عَلَیهِ وَ ما خَلَّـفَهُ کانَ زادَهُ اِلَى النّارِ؛

کافى(ط-الاسلامیه) ج 5، ص 125، ح 7

 https://s22.picofile.com/file/8447655050/fateme.jpg

پیامبر اکرم صلى الله  علیه  و  آله : آیا شما را از کم شباهت ترینتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض کردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند: زشتگوىِ بى آبروىِ بى شرم، بخیل، متکبر، کینه توز، حسود، سنگدل، کسى که هیچ امیدى به خیرش و امانى از شرش نیست.

اَلا اُخْبِرُکُمْ بِاَبْعَدِکُمْ مِنّى شَبَها؟ قَالُوا: بَلى یا رَسولَ اللّه ِ. قالَ: اَلْفاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذى ءُ، اَلْبَخِیلُ، اَلْمُخْتَالُ، اَلْحَقودُ، اَلْحَسُودُ، اَلْقاسِى الْقَلْبِ، اَلْبَعِیدُ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یُرْجى، غَیْرُ المَاْمونِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ یُتَّقى؛

الکافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 291

https://s7.picofile.com/file/8377391592/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B11.jpg

امیر المومنین علیه السلام : هدایای  کارگزاران (و کارمندان) غلول است(غَلُول در لغت به معنی خیانت است.)

هدایا العمّال غلول

لسان العرب ج۱۱، ص۴۹۹

https://s6.picofile.com/file/8378208134/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_1.jpg


امام صادق علیه السلام : تقواى الهى پیشه کنید و امانت را به کسى که شما را امین دانسته است، باز گردانید، زیرا حتّى اگر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام امانتى را به من بسپرد هر آینه آن را به او بر مى گردانم.

اِتَّقُوا اللّه ، وَعَلَیکُم بِأَداءِ المانَةِ إِلى مَنِ ائتَمَنَکُم فَلَو أَنَّ قاتِلَ أَمیرِالمُؤمِنینَ علیه السلام ائتَمَنَنى عَلى أَمانَةٍ لأَدَّیتُها إِلَیهِ؛

امالى صدوق، ص318

https://s6.picofile.com/file/8382921268/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86_%D9%88_%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86.jpg

رسول اکرم صلى الله علیه و آله : هر کس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نکند، دروغ نگوید، خلف وعده ننماید، جوانمردیش کامل، عدالتش آشکار، برادرى با او واجب و غیبتش حرام است.

مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم یَظلِمهُم و َحَدَّثَهُم فَلَم یَکذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم یَخلفهُم فَهُوَ مِمَّن کَمُلَت مُرُوَّتُهُ و َظَهَرَت عَدالَتُهُ و َوَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَ حَرُمَت غیبَتُهُ؛

عیون اخبار الرضا ج2 ، ص30 - نهج الفصاحه ص725 ، ح2762

 https://s7.picofile.com/file/8378208192/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7_4.jpg

رسول اکرم صلى الله علیه و آله : یا على: به خانواده خود خدمت نمى کند مگر صدّیق یا شهید یا مردى که خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او مى خواهد.

یا على: لا یَخدِمُ العِیالَ إلاّ صِدّیقٌ أَو شَهیدٌ أَو رَجُلٌ یُریدُ اللّه  بِهِ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ؛

جامع الاخبار(شعیری) ص103

 https://s6.picofile.com/file/8378208284/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7_%D8%B9%D9%84%DB%8C_3.jpg

پیامبر صلى الله علیه و آله: سه چیز است که در هر کس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمره کند و بگوید من مسلمانم، کسى که هنگام سخن گفتن دروغ بگوید و وقتى که وعده دهد تخلف نماید و چون امانت بگیرد، خیانت نماید.

ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِن صامَ وَ صَلّى وَحَجَّ وَاعتَمَرَ وَقالَ «اِنّى مُسلِمٌ» مَن اِذا حَدَّثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذَا ائتُمِنَ خانَ؛

(نهج الفصاحه، ح 1280)

https://s7.picofile.com/file/8378208400/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D9%86%D8%A8%D9%88%DB%8C.jpg

پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله : پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسى که به من ظلم نموده، بخشش به کسى که مرا محروم کرده، رابطه با کسى که با من قطع رابطه کرده، و سکوتم همراه با تفکّر و نگاهم براى عبرت باشد.

 اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ العَلانیَةِ وَ اَن اَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَن قَطَعَنى و اَن یَکونَ صَمتى فِکرا وَ نَظَرى عِبَرا؛

کنزالفوائد ج2 ، ص11

https://s6.picofile.com/file/8378208334/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D9%86%D8%A8%D9%88%DB%8C_1.jpg

امام صادق علیه السلام: هر گاه گناهان بنده ای زیاد شود و عملی که آن گناهان را بپوشاند، نداشته باشد، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا کند، تا کفاره گناهانش شود.

إنَّ العَبدَ إذا کَثُرَت ذُنُوبُهُ وَ لَم یَکُن عِندَهُ مِنَ العَمَلِ مَا یُکَفِّرُهَا ابتَلَاهُ بِالحُزنِ لِیُکَفِّرُهَا.

اصول کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص 444 ، باب تعجیل عقوبه الذنب، حدیث 2

 https://s7.picofile.com/file/8378208350/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D9%86%D8%A8%D9%88%DB%8C_2.jpg

امام على علیه  السلام : در وصف پرهیزگاران، مى فرماید: اگر از کسى دورى مى کند، به خاطر دنیاگریزى و پاکدامنى است و اگر به کسى نزدیک مى شود، از سر خوشخویى و مهربانى است، نه دورى کردنش از روى تکبر و نخوت است و نه نزدیک شدنش از روى مکر و فریب.

فى صِفَةِ المُتَّقینَ ـ : بُعدُهُ عَمَّن تَباعَدَعَنهُ زُهدٌ وَنَزاهَةٌ وَدُنُوُّهُ مِمَّن دَنا مِنهُ لینٌ وَرَحمَةٌ لَیسَ تَباعُدُهُ بِکِبرٍ وَعَظَمَةٍ وَلا دُنُوُّهُ بِمَکرٍ وَخَدیعَةٍ؛

نهج البلاغه، خطبه 193

https://s6.picofile.com/file/8378208392/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D9%86%D8%A8%D9%88%DB%8C_3.jpg

پیامبر صلی الله علیه و آله : عدالت نیکو است اما از دولتمردان نیکوتر، سخاوت نیکو است اما از ثروتمندان نیکوتر؛ تقوا نیکو است اما از علما نیکوتر؛ صبر نیکو است اما از فقرا نیکوتر، توبه نیکو است اما از جوانان نیکوتر و حیا نیکو است اما از زنان نیکوتر.

 اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاُْمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاَْغْنیاءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَیاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛

نهج الفصاحه، ح 2006


فراز هایی از سخنان گهر بار پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع ) بخش اول


سخن    پیامبر       اکرم   (ص )         و ائمه     اطهار (ع )      

سرور پیامبران مرسل و گرامی ترین اولینان و آخرینان ، که درود خدا بر او و دودمان گرامیش باد فرمودند: 

 هر گاه ، دل مؤمن ، از بیم خدا به لرزه در آید، گناهان از او فرو ریزد، چنان که برگ از درخت فرو ریزد . 

و نیز فرمودند :

بنده ، تا آنگاه که بلا را نعمت نشمرد، و آسایش را رنج خویش نداند، در شمار مؤمنان نیاید . چه سختی های دنیا، نعمت های آخرتند و آسودگی های دنیا، رنج آن . 

و نیز از اوست که : برترین درودها و کامل ترین سلام ها نثار او باد! - که : خدای تعالی فرمود :

چون بنده ای از بندگان خویش را به رنجی در بدن یا مال ، یا فرزند، دچار سازم ، و آن را به بردباری پذیرا شود، از آن ، شرم دارم که وی را میزان نهم و یا او را نامه عمل بگذارم . 

سخنان حضرت محمد مصطفی(ص)  در مدح و منقبت حضرت زهرا سلام الله علیها

بسم رب الزهرا سلام الله علیها

       فضایل و کمالات فاطمه زهرا سلام الله علیها

       دخترم فاطمه که سرور و سالار بانوان جهان است، از اولین و آخرین و پاره تن من است و نور دیده من است و میوه روح من است که درون من است و حوراء انسیه است. هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش بایستد، نورش به فرشتگان آسمان بتابد؛ چنانچه نور اختران بر زمین بتابد

   و خدا به فرشتگانش فرماید:

 فرشتگانم! ببینید کنیزم فاطمه، بانوی کنیزانم را، برابرم ایستاده و دلش از ترس می لرزد و دل به عبادتم داده، گواه باشید که شیعیانش را از آتش امان دادم

 وهمچنین آن پیامبر رحمت فرمودند :

چون او را دیدم به یادم افتاد آنچه پس از من به وی می شود، گویا می بینم خواری به خانه اش راه یافته و حرمتش زیر پا رفته و حقش غصب شده و از ارثش محروم شده و پهلویش شکسته و جنین او سقط شده و فریاد می زند:

 یا محمداه! و جواب نشنود و استغاثه کند و کسی به دادش نرسد و همیشه پس از من غمدیده و گرفتار و گریان است.

یک بار یادآور شود که وحی از خانه اش بریده و بار دیگر یاد جدایی من کند و شب که آواز مرا نشنود، به هراس افتد، آوازی که من با تلاوت قرآن تهجد می کردم و خود را خوار بیند. پس از آن که در دوران پدر، عزیز بوده، در این جا خدای تعالی او را با فرشتگان مأنوس سازد و او را بدانچه به مریم بنت عمران گفتند: ندا دهند و گویند:

 ای فاطمه! خدایت گزید و پاک کرد و بر زنان جهانیان برگزید، ای فاطمه! قنوت کن بر پروردگارت و سجود و رکوع کن با راکعان. سپس بیماری او آغاز شود و خدا مریم بنت عمران را بفرستد او را پرستاری کند و در بیماری او انیس او باشد. این جا است که گوید:

 پروردگارا من از زندگی دلتنگ شدم و از اهل دنیا ملولم، مرا به پدرم رسان. خداوند او را به من رساند و اول کس از خاندانم باشد که به من رسد، محزون و گرفتار و شهید بر من وارد شود و من در این جا بگویم:

 خدایا! لعنت کن هر که به او ظلم کرده و کیفر ده هر که حقش را غصب کرده و خوار کن هر که خوارش کرده، و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا سقط جنین کرده، و ملایکه آمین گویند.

* امالی شیخ صدوق، ص 113 و 114.

* نویسنده : عباس عزیزی



بسم الله الرحمن الرحیم

توقیع امام زمان (عج) پیرامون  غلوّ ، که در جواب نامه محمّد بن علی بن هلال کرخی مرقوم فرموده‌اند :

«ای محمّد بن علی! خداوند متعال بالاتر از آن است که به وصف درآورده اند .او منزّه است و حمد وثنا او راست. ما خاندان رسالت شریک در علم خداوند و قدرت او نیستیم، بلکه غیر از خدا هیچ کس از غیب آگاهی ندارد. چنان که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «ای حبیبم! بگو کسانی که در آسمان‌‌ها و زمین هستند، غیب نمی‌دانند، و فقط خداوند به آن آگاه است.» نمل/65
و من و همه آباء و اجدادم از اولین -آدم و نوح، ابراهیم و موسی و دیگر انبیاء الهی- و از آخرین -محمد و علی و دیگر بزرگواران از ائمه معصومین، سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین- تا امروز که امامت به من رسیده است وتا انتهای عصر من، همگی بندگان خدای عزوجل هستیم.
خداوند عزوجل در قران فرموده است: «کسی که از ذکر و یاد من اعراض کند (روی برگرداند)، زندگی سخت و تنگی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم. می‌گوید: پروردگارا،چرا نابینا محشورم کردی؟من که بینا بودم!
خداوند می‌فرماید: آن گونه که آیات ما برای تو آمد ! و تو آن‌ها را فراموش کردی،، امروز نیز تو فراموش خواهی شد..»طه /124-127
،
ای محمّد بن علی! نادانان شیعه و نابخردان آن‌ها موجب آزار و اذیت ما خاندان وحی را فراهم می‌کنند و افرادی که دینشان به اندازه یک بال پشه هم ارزش ندارد! باعث ناراحتی ما هستند..
،
پس من خداوند را که خدایی جز او نیست به شهادت می‌گیرم و البته او برای شهادت، کافی است و هم‌چنین حبیبش محمد (ص) و ملائکه و پیامبران او و نیز تو و هرکس را که از این نوشته من آگاهی پیدا کند ، گواه می‌گیرم ، که از افرادی که می‌گویند ما علم غیب داریم و یا در ملک و سلطنت خداوند بر جهان با او مشارکت میکنیم، و یا ما را در جایگاه ومحلّی، غیر از آن جایگاه و منصبی که خداوند برای ما قرار داده است (و به آن راضی است) و ما را برای آن خلق کرده است، قرار دهد بیزاری می جویم ،
و هم‌چنین بیزارم از کسانی که از آنچه برای تو بیان کردم (بندگی خداوند) و از آنچه در ابتدای نامه‌ام بدان اشاره کردم گامی فراتر بروند..

و من شما را گواه می‌گیرم که هر کس ما از او بیزار باشیم، خداوند و فرشتگان و پیامبران الهی و اولیاء خدا نیز از او بیزارند..

]ای محمّد بن علی!] این توقیع را به عنوان امانت به گردن تو و هرکه نامه من به گوش او برسد قرار دادم و مکلّف هستید که آن را کتمان نکنید و محتوای این فرمان را به همه‌ی دوستان و شیعیان من برسانید
تا شاید خداوند عزّوجلّ گذشته‌های آنان را جبران کند،و (به آن‌ها توفیق عنایت فرماید و در سایه‌ی بهره‌ برداری از کلمات من) آنان به دین حق برگردند و از اموری که نسبت به درستی وانتهای آن آگاهی ندارند، دوری کنند..

پس هرکس از شیعیان و دوستان ما از مضمون فرمان من در این توقیع آگاهی یافت و به آن‌چه در این فرمان به آن امر و نهی شده است عمل نکرد سزاوار لعنت خداوند و ملائکه و فرستادگان و اولیای او خواهد بود..»*
،،
اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم وألعن أعدائهم من الاولین والاخرین الى یوم الدین

*( طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۷۳، ط بیروت.)

 


نقل کرده اند که مردی به نزد امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) آمد و گفت: یا امیر المومنین ! مرا از خُلق پیامبر اکرم حضرت مصطفی (ص) خبر ده، و جزئی از فضائل اخلاقی او را بیان کن سطری از صحیفه شمائل او را بر خوان.
امیر المومنین (ع) فرمود: تو نعمت های دنیا بر شمار تا من خُلق پیغمبر را به تو بگویم. آن مرد گفت: شمارش نعمت های دنیا را نتوان کرد، و پرورگار عالم در قرآن کریم می فرماید: « و اِن تَعُدََّ نِعمَهَ ا... لا تَحُصوها » اگر نعمتهای خدا را بشمارید نمی توانید.

حضرت امیر المومنین (ع) فرمود: خداوند سبحان تمام نعمتهای دنیا را قلیل می خواند « قُل متاعُ الدُّنیا قلیل » اما اخلاق پیغمبر را عظیم می خواند « وَاَنِکَ لعَلی خلُقٍ عَظیم » وقتی تو از وصف قلیل عاجزی، من عظیم را چگونه توصیف نمایم ...!؟

بدان که اخلاق تمام انبیاء به محمد (ص) تمام شد. و هر یک از انبیاء به خُلقی از اخلاق حمیده، آراسته بوده اند، 
وقتی نوبت دولت به حضرت محمد (ص) رسید، فرمود: بُعِثِتُ لِاتَمَّم مَکارِمَ الاخلاق..

(جوامع الحکایات-شیخ سدید الدین محمد عوفی (
-------------------------------------
صل الله علیک یا رسول الله


 شش سفارش از رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم :

حضرت امیر المومنین (ع) می فرمایند:

مردی نزد رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم آمد و گفت:

یا رسول الله مرا به عملی راهنمایی کنید، به عملی که به سبب آن:

1-   خدا مرا دوست بدارد.

2-    - مردم مرا دوست بدارند.

3-   -  دارائیم فراوان شود.

4-    - بدنم سالم بماند.

5-    - عمرم طولانی شود.

6-      خدا مرا با تو محشور کند.

رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم فرمودند:

این 6 حاجت 6 خصلت می خواهد:

1-اگر می خواهی خدا تو را دوست بدارد از او بترس و از گناه پرهیز کن.

2- اگر می خواهی مردم تو را دوست دارند به آنها خوبی و نیکی کن و به آنچه در دست آنهاست طمع نکن و چشم نیانداز.

3- اگر می خواهی دارائیت فراوان شود زکوه بده.

4- اگر می خواهی بدنت سالم بماند فراوان صدقه بده.

5-و اگر می خواهی عمرت طولانی شود صله رحم کن دید و بازدید خویشان.

6- و اگر می خواهی خدا تو را با من محشور کند سجده را برای خدا طولانی کن.


مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و از آرزوی مرگ کردن پرسید



مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و عرض کرد آیا به من اجازه میدهید که آرزوی مرگ بکنم؟

حضرت فرمود: مرگ چیزی است که چاره ای از آن نیست و مسافرتی است طولانی که سزاوار است برای کسی که بخواهد به این سفر برود ده هدیه با خود ببرد. (ایا هدایا را اماده کردی)

 پرسید آن هدایا کدامند؟

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:

۱- هدیه عزرائیل 
۲- هدیه قبر
۳- هدیه نکیر و منکر 
۴- هدیه میزان
۵- هدیه پل صراط
۶- هدیه مالک (خزانه دار جهنم)۷- هدیه رضوان (خزانه دار بهشت)۸- هدیه پیامبر
۹- هدیه جبرئیل
۱۰- و هدیه خداوند متعال


اما هدیه عزائیل چهار چیزاست :۱. رضایت حق داران.۲. قضای نمازها.۳. اشتیاق به خداوند.۴.آرزوی مرگ.

اما هدیه قبر چهار چیزاست :۱. ترک سخن چینی۲. استبراء۳. تلاوت قرآن۴. نماز شب.

اما هدیه نکیر و منکر چهار چیزاست :۱. راستگویی.۲. ترک غیبت.۳. حق گویی۴. تواضع در برابر همه


اما هدیه میزان چهار چیزاست :۱. فرو خوردن خشم۲. تقوای راستین۳. رفتن به سوی جماعت.۴. دعوت به سوی آمرزش الهی


اما هدیه صراط چهار چیزاست :۱. اخلاص عمل.۲. زیاد به یاد خدا بودن۳. خوش اخلاقی.۴. تحمل کردن آزار دیگران


اما هدیه مالک(خزانه دار جهنم) چهار چیزاست :۱. گریه از ترس خداوند.۲. صدقه مخفی.۳.ترک گناهان۴.خوش رفتاری با پدر و مادر


اما هدیه رضوان(خزانه دار بهشت) چهار چیزاست :۱. صبر در ناملایمات.۲. شکر بر نعمت.۳انفاق مال در راه اطاعت خداوند.۴.رعایت امانت در مال وقفی


اما هدیه رسول اکرم(ص) چهار چیزاست :۱. دوست داشتن او۲. پیروی از سنت او.۳. دوست داشتن اهل بیت او.۴. زبان را از بدی ها حفظ کردن


اما هدیه جبرئیل چهار چیزاست :
  
۱. کم حرف زدن
2.   
 کم خوردن.
  3.   
کم خوابیدن
4.   
 مداومت بر حمد

اما هدیه خداوند متعال چهار چیزاست :۱. امر به نیکی.۲. نهی از بدی.۳. نصیحت و خیر خواهی برای مردم.۴. و مهربانی کردن با همه


 

سخنان     امیرالؤ منین     علی    (ع )


 پس در نیکی ها سبقت بگیرید ..

درآویختگان به درخت طوبی! و درآویختگان به درخت زقوم !

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در روز اوّل شعبانى گذشت به جماعتى که در مسجدى نشسته بودند و در امر قَدَرْ و امثال آن!گفتگو مى کردند و صداهاى ایشان بلند شده بود و سخت شده بود لجاجت و جدال ایشان..

فرمودند:
اى گروه تازه کارها ! امروز غُرّه شعبان کریم است نامیده است او را پروردگار ما شعبان ،به جهت انشعاب یافتن و پراکنده شدن خیرات در آن
به تحقیق که باز کرده پروردگار شما در او درهاى حسنات خود را و جلوه داده به شما قصرها و خیرات او را به قیمت ارزانى و کارهاى آسانى !پس بخرید آن را
و ابلیس لعین شُعَبهاى شرور و بلاهاى خود را برایتان جلوه داده و شما پیوسته در گمراهى و طغیان مى کوشید و متَمَّسِک مى شوید به شعبهاى ابلیس ، و رُو مى گردانید از شعبهاى خیرات که باز شده براى شما درهاى او ..
چون روز اول شعبان مىشود ابلیس لشکر خود را در اطراف زمین و آفاق آن پراکنده میکند و به ایشان میگویدکه در کشیدن بعضى از بندگان خدا به سوى خود در این روز سعى کنید !

و به درستى که خداى عزوجل ملائکه را در اطراف زمین و آفاق پراکنده مىکند و به ایشان مىفرماید براستى بندگان مرا نگاه داریدو ارشاد کنید ایشان را ،پس همه ایشان به شما نیک بخت مىشوند مگر آنکه امتناع و سرکشى کند ، پس به درستى او که از حد گذشته ! در حزب ابلیس و جنود او میگردد..
به درستى که خداوند عزوجل چون روز اول ماه شعبان میشود امر مىکند به درهاى بهشت ،پس باز مىشود و امر میکند درخت طوبى را ، پس نزدیک مىکند شاخه هاى خود را بر این دنیا ،آنگاه ندا مىکند منادى پروردگار عزوجل : اى بندگان خدا ! این شاخه هاى درخت طوبى است ! پس در آویزید به او که بلند کند شما را بسوى بهشت ! و این شاخه هاى درخت زقوم است ، پس بترسید از او که شما را بسوى دوزخ نبرَد!

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود قسم به آنکه مرا به راستى به رسالت مبعوث نموده که هر که درى از خیر و نیکى را در این روز فرا گیرد پس به تحقیق که در آویخته به شاخه اى از شاخه هاى درخت طوبى ،پس او کشاننده است او را بسوى بهشت و هر که فرا گیرد درى از شر را در امروز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه اى از شاخه هاى درخت زقوم پس آن کشاننده است او را بسوى آتش ..

نماز ،روزه ، اصلاح امور خویشاوندان ، کفالت کند یتیمى را ،پرداخت قرض کهنه ، تخفیف به بدهکار ،نیکى کند به پدر و مادر، عیادت کند مریضى ، سفیهى را از ضربه زدن به آبرو و عرض مؤمنى بازدارد،و کسىکه قرآن یا بخشى از آن را بخواند، یاد آرد خداى را ووو..بعد گناهانی که باعث آویختن به زقوم میشوند برشمردند
آنگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله نظر خود را به جانب آسمان انداخت اندکى و مىخندید و مسرور بود آنگاه نظر مبارک را به زیر انداخت بسوى زمین پس پیشانى مبارک را درهم کشید و روى مبارکش ترش شد !
آنگاه رو کرد به اصحاب خود و فرمود قسم به آنکه محمد را براستى به پیغمبرى فرستاده که دیدم به تحقیق درخت طوبى را که بلند مىشد و بلند مىکرد آنان که به او درآویخته بودند بسوى بهشت و دیدم بعضى از ایشان را که به یک شاخه از آن درآویخته بودند و بعضى درآویخته بودند به دو شاخه از آن یا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن ایشان مر طاعت را و به درستى که هر آینه مىبینم زید بن حارثه را که درآویخته به بیشتر شاخه هاى از آن پس آن شاخه ها بلند مىکند او را به اعلى علیین بهشت پس از این جهت خندیدم و خوشحال شدم
پس نگاه کردم بسوى زمین پس قسم به آنکه مرا براستى به پیغمبرى فرستاده که دیدم درخت زقوم را که پایین مىرفت شاخه هاى او و پایین مىبرد درآویختگان به او را بسوى دوزخ و دیدم پاره اى از ایشان را درآویخته به شاخه اى و دیدم پارهاى از ایشان که درآویخته به دو شاخه یا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن او مر قبایح را و به درستى که هر آینه مىبینم بعضى از منافقین را که درآویخته به بیشتر شاخهاى او ! و آنها فرو مى برند او را به اَسفَلِ دَرَکات او ،پس از این جهت روى خود را تُرش کردم و پیشانى را درهم کشیدم...

برگرفته از کتاب کلمه طیّبه-ثقة الاسلام نورى

فاستبقوا الخیرات، إلى الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون- المائدة آیه : 48 

و اگر خدا مىخواست شما را یک امّت قرار میداد، ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید.

پس در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید.. 

بازگشت جمیع شما به سوى خداست ، آن گاه در باره آنچه در آن اختلاف میکردید آگاهتان خواهد کرد...

واَلحُمُدُ لِلّهِ رَبَّ العالَمینَ ،

وَ صَلَّی اللهُ عَلی سَیَّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرینَ


بسم الله الرحمن الرحیم

(در عالم‌ ولایت‌ تعدّد نیست‌.(

همه ما محمد هستیم...

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند

به تحقیق که ما یکی هستیم؛ اول ما محمد؛ آخر ما محمد؛ وسط ما محمد، بلکه کل ما محمد صلی الله علیه و آله هستیم

و بین ما هیچ جدایی نیندازید..

«کلنّا واحد؛ اولنا محمد؛ آخرنا محمد؛ اوسطنا محمد و کلنا محمد؛ فلا تفرقوا بیننا»
-
بحارالانوار-علامه مجلسی

(کلهم نور واحد..(

امام صادق(علیه السلام) فرمودند:

«علمنا واحد، فضلنا واحد و نحن شیء واحد؛

 علم و تمام فضایل ما یکی است و ما "یک حقیقت واحد" هستیم..».(بحار)

زید شَحَّام از امام صادق(ع) پرسید که امام حسن(ع) افضل است یا امام حسین(ع) ؟

ایشان فرمودند: «إِنَّ فَضْلَ أَوَّلِنَا یَلْحَقُ فَضْلَ آخِرِنَا وَ فَضْلَ آخِرِنَا یَلْحَقُ فَضْلَ أَوَّلِنَا فَکُلٌّ لَهُ فَضْلٌ ...فضل اولین ما به فضل آخرىن ما ملحق می‌شود و فضل آخرین ما به فضل اولین ما برمی‌گردد و برای همه آنها فضلی است ...خَلْقُنَا وَاحِدٌ وَ عِلْمُنَا وَاحِدٌ وَ فَضْلُنَا وَاحِدٌ وَ کُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ...خلقت، علم و فضل ما یکی هست و همه ما نزد خداوند یکی هستیم... 

پس زید گفت مرا از تعداد خود خبر دهید ، فقال : أخبرنی بعدَّتکم؟
امام فرمودند:: نحن إثنا عشر ، هکذا حولَ عرش ربنا عزّ وجلّ فی مبتدأ خلقنا أوَّلنا محمد، وأوسطنا محمد، وآخرنا محمد))

ما 12 نفر این چنین از اول خلقتمان حول عرش پروردگار بودیم.. اولین ما محمد، وسط ما محمد و آخرین ما محمد است..

«بِنا عُبِدَالله.و بنا عُرِفَ الله .و بِنا وُحِدَ الله تبارک و تعالی **

به ما خدا بندگی شود . و به ما خدا شناخته می شود. و به ما توحید خداوند متعال تحقق می‌یابد..

و صلی الله علی سیدنا محمد و اله الطاهرین

*(بحار الأنوار ج 25 ص 363)**(اصول کافی)

در عالم‌ ولایت‌ تعدّد نیست‌. تمیز و افتراق‌ راه‌ ندارد. تعیّن‌ و تقیّد معنی‌ ندارد. در آنجا ولایت‌ فقط‌ و فقط‌ اختصاص‌ به‌ ذات‌ خدا دارد.

هُنَالِکَ الْوَلَیَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ.

در اینصورت‌ وجود رسول‌ أکرم‌ و أئمّۀ طاهرین‌ که‌ مبدأ اثرند، نه‌ با جهات‌ تعیّن‌ و افتراق‌ و حدود ماهیّتی‌ و هویّتی‌ آنهاست‌، بلکه‌ بواسطۀ اصل‌ تحقّق‌ معنی‌ " عبودیّت‌ و فناء " است‌ که‌ از آن‌ به‌ "ولایت‌" تعبیر میگردد. و عبارت‌ ذیقیمت‌:« أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ، وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ، وَ ءَاخِرُنَا مُحَمَّدٌ، وَ کُلُّنَا مُحَمَّدٌ » اشاره‌ بدین‌ مقام‌ است‌.. و در آنجا هر کس‌ به‌ مقام‌ فنای‌ مطلق‌ برسد و در حرم‌ خدا فانی‌ گردد و وجود مستعار و إنّیّت‌ مجازی‌ و عاریتی‌ او مضمحل‌ گردد، طبعاً و قهراً دارای‌ این‌ ولایت‌ است‌ و اختصاصی‌ به‌ ائمّه‌ ندارد..

در هر زمان‌ و هر مکان‌ افرادی‌ میتوانند خود را بدین‌ مقام‌ برسانند. منتهی‌ اوّلاً باید بواسطۀ متابعت‌ و پیروی‌ از امام‌ معصوم‌ باشد و إلاّ نخواهند رسید،، و ثانیاً عنوان‌ إمامت‌ و پیشوائی‌ برای‌ این‌ ذوات‌ معصومین‌ سلام‌ الله‌ علیهم‌ تا أبد باقی‌ است‌.. زیرا آنان‌ را خداوند پیشوا و رهبر نموده‌ و لوای‌ ارشاد را با مجاهدات‌ عالیه‌ (اختیاراً نه‌ جبراً) بدیشان‌ سپرده‌ است‌.. و این‌ معنی‌ منافات‌ ندارد با آنکه‌ کسی‌ دیگر بتواند به‌ مقام‌ معرفت‌ خدا برسد، و معنی‌ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ دربارۀ وی‌ تحقّق‌ پذیرد؛ و در حرم‌ خدا با فنا و اضمحلال‌ خویشتن‌ وارد شود. در آنصورت‌ آنجا دیگر نه‌ او هست‌ و نه‌ غیر او..

در حرم‌ ذات‌ رُبوبیّ نه‌ عنوان‌ محمّد است‌ و نه‌ علیّ، و نه‌ سائر إمامان‌، و نه‌ ولیّ دیگری‌ مانند سلمان‌ که‌ دارای‌ أعلی‌ درجۀ از عرفان‌ بوده‌ است.‌. آنجا حقیقت‌ " ولایت‌ واحده‌" است‌، بدون‌ عناوین‌ خاصّه‌ و شکلهای‌ متعیّنه‌؛ و نام‌ محمّد و علیّ و حسن‌ و حسین‌ تا حضرت‌ قائم‌ و أسماء ممیّزۀ ایشان‌ مادون‌ آن‌ مقام‌ است‌. در آنجا ولایت‌ است‌ و بس‌.. و حقیقت‌ و کُنه‌ ولایت‌ دارای‌ معنی‌ واحد بالصِّرافه‌ می‌باشد.

فافْهَمْ یا حبیبی‌ فإنَّهُ دقیقٌ !*

--------------------------
روح مجرد ، یادنامه و بیانات عارف فانی سید هاشم حداد به قلم علامه سید محمد حسین طهرانی(ره)



سخنان     امیرالؤ منین     علی    (ع )



از کتاب (اعلام الدین ) - تاءلیف محمد الحسن بن ابی الحسن الدیلمی -: مقداد بن سریح البرهانی از پدرش روایت کرده است که گفت : در روز جنگ جمل عربی نزد امیرالؤ منین (ع ) به پرسش برخاست که : یا امیر المؤمنین ! می فرمایی : خدا یکی ست ؟

 و مردم به او پرخاش کردند . و گفتند . ای اعرابی ! مگر دل مشغولی امیرالمؤمنین را در این جنگ نمی بینی ؟

 و امام فرمود : رهایش کنید! زیرا ، آن چه این اعرابی می خواهد، همانست که ما از این مردم می خواهیم . آنگاه ادامه دادند  : ای فلان ! این که کسی بگوید خدا یکی ست ، چهار گونه است . که دو گونه آن مجاز نیست و دو گونه دیگر، بر خدا ثابت است .

 اما، آن دو گونه که در مورد خدا نباید به کار برد، یکی آنست که گویند : (خدا یکی ست ) و معنای عددی (یکی ) را اراده کنند . و این ، از آن رو جایز نیست ، که آن چه دومی ندارد، در باب اعداد، وارد نمی شود . ندیده ای که آن که گوید خدا سومین سه است ، کفر است ؟ و نیز اگر گوینده ای گوید : (او، یکی ست ) و (نوع جنس ) را اراده کند، نیز نارواست . زیرا، پروردگار فراتر از تشبیه است .

اما، آن دو گونه که برای خدا ثابت اند . چنانست که گویند: (خدا یکی ست ) و منظور (یگانه ) باشد . یعنی : نظیری ندارد . همچنین چون گویند: (او یکی ست ) و منظور، آن باشد که در معنی ، یگانه است . یعنی : در وجود و عقل و گمان نمی گنجد . 

نوف بکایی گفت : شبی ، امیرالمؤمنین علی (ع ) را دیدم که از بستر خویش برخاسته ، به ستارگان می نگرد . و گفت : ای نوف ! در خوابی ؟ یا بیدار؟ گفتم : ای امیرمؤمنان ! بیدارم . گفت : ای نوف ! خوش به حال پرهیزگاران در دنیا! و دوستداران آخرت . آنان که زمین را فرش و خاک آن را بستر و آبش را بوی خوش و قرآن را شعار و دعا را دثار خویش ساختند . سپس ، همچون مسیح (ع ) دنیا رابه قرض الحسنه دادند . 

ای نوف ! داوود نبی ، شبی در همین ساعت برخاست و گفت : این ، هنگامی ست که چون بنده ای خدا را بخواند، به استجابت پیوندد . مگر این که ماءمور باج و تعقیب و شحنه باشد . یا به لهو و لعب مشغول باشد . 

از پی ردّ و قبول عامه خود را خر مکن
زان که کار عامه نبوَد جز خری یا خرخری !

گاو را دارند باور در خدایی عامیان !

نوح را باور ندارند از پی پیغمبری !! *

شنیدن یک حرف از زبان ملت و یا عمل کردن یک ملت به کاری دلیل بر درست بودن آن کار نیست و ودر راه حق نباید ترسی به دل راه داد ولو در جامعه تنها بمانی.

مولا علی (ع) میفرمایند:
«
لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقله اهله»
ای مردم در طریق هدایت از کمی نفرات وحشت نکنید

زیرا مردم گرد سفره اى اجتماع کرده اند که سیرى آن کوتاه و گرسنگى آن بس طولانى است.

اى مردم! رضایت و نارضایتى (نسبت به عملى از اعمال) موجب وحدت مردم (در کیفر و پاداش) مى شود (مگر نمى دانید) ناقه ثمود را تنها یک نفر پى کرد; امّا کیفر و عذاب الهى آن، همه قوم ثمود را فرا گرفت،، زیرا همگى به عمل آن یک نفر راضى بودند.. خداوند سبحان مى فرماید: «(فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ); آن قوم ناقه را پى کردند و سرانجام (هنگام نزول بلاى فراگیر) پشیمان شدند و طولى نکشید سرزمین آنان همچون آهن گداخته اى که در زمین نرمى فرو رود با صداى وحشتناکى فرو رفت..

 

 


 عاشقان

عاشقان هرچه بخواهید، بخواهید ، خجالت نکشید..
یار ما بنده نواز است ...

،،
بارالها! از من جز آنچه که سزاوار ملامت است بر نیاید و از تو جز آنچه سزاوار کرمت است بر نتابد..

إلَهِی کُلَّمَا أَخْرَسَنِی لُؤْمِی أَنْطَقَنِی کَرَمُکَ..

الهی چون فرومایگی ام لالم کند ، کرَم تو مرا به سخن آرد ..
،،
مولای من

أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ،....تو آن خداییکه منّت نهادی
أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ،أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ ..نعمت دادی و احسان کردی
أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ..جمال نمودی وبرتری دادی
أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ...کامل ساختی و روزی رساندی و توفیق عطا کردی

....
أنا الذی أخطأت ، أنا الذی أغفلت ،، أنا الذی..

ویلاه لو علمت الأرض بذنوبی لساخت بی وابتلعتنی ، ویلاه لو علمت الجبال بذنوبی لهدّتنی ، ویلاه لو علمت البحار لأغرقتنی ، الویل لی إن کان عقابی مذخوراً لآخرتی .

منم آن که خطا کردم و نادانی نمودم و غافل شدم و اشتباه کردم. منم آن که سهو کردم و راه خلاف پیمودم و پیمان شکستم..
من آنم که تو امر کردی و من عصیان. تو نهی کردی و من پرهیز نکردم...
وای بر من اگر ..
،
انا الذی اقررت .. منم که اقرار دارم ..
عصیتک یا مولای ..نافرمانیت کردم ای مولای من ..
انی کنت من المستغفرین .. از آمرزش جویانم ..
الهی انا فقیر ..از نیازمندانم...
انی کنت من الراجین .. از امیدوارانم ...
،
خدایا، چگونه نومید گردم و حال آن که تو امید و تکیه گاه منی ..
،
دارم گنهان ز قطره باران بیش

وز شرم گنه فکنده ام سر در پیش

این مژده شنیدم که منال ای درویش

تو در خور خودکنی و ما در خور خویش ...

_________________________
(
فرازهایی ازدعای عرفه سید الشهداء حضرت ابا عبداللّه‏ الحسین صلوات الله و سلامه علیه ..)

Image result for ‫ذکر قدسی‬‎

بسم الله الشافی

 

سرمنشاء بیشتر بیماریهای جسمی امراض روحیست اما انسان چون از روح خود غافل است علت اصلی بیماری خود را درک نمی کند و به جای درمان ریشه ای فقط در صدد تسکین موقتی امراض جسمی خود برمی آید و لذا هم در دنیا رنج میکشد و هم از کمالات و لذات حقیقی محروم میگردد...

 

در بسیاری ازاحادیث مستقیما به این رابطه اشاره شده به عنوان مثال امیرالمومنین علی علیه السلام فرموده اند :

الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلاَمَةِ الاْجْسَادِ(حکمت 225 )

از غفلت حسودان نسبت به سلامتى تن خویش در شگفتم !

(امروزه اثرات حسد، غضب و .. برقلب و عروق ،سیستم عصبی ودیگر بخشها و امراض جسمی که در پی داردبرکسی پوشیده نیست )

 

ایشان برای درمان بیماری روح وجسم میفرمایند:

 

✅ تقوا و پرهیزگاری، داروى بیماریهاى قلوب، بینائى دلها، شفاى آلام جسمانى، صلاح و مرهم فساد سینه ها، پاکیزه کننده آلودگى نفس و روح و جلاى نابینائى چشمهاست..

 

فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِکُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِکُم .خطبه 198

 

✅ یعنی پرهیزگاری و تقوا نه تنها مرهم دردهای روحی بلکه دواء دردهای جسمی نیز می باشد.

که تقوا به زبان ساده چیزی نیست جز رعایت اوامر و نواهی و دستورالعملهای تضمینی و همه جانبه ،که خالق هستی بخش برای تعالی و سعادت دنیوی و اخروی انسان به واسطه اولیاء و رسولان ارائه کرده است وبرای همه شئون زندگی و حتی خوراک و پوشاک و زندگی اجتماعی سالم او برنامه دارد ..

جای تاسف دارد که شخصی بهانه جویی کند و چون هنوز علت برخی از دستورات طبیب را نمیداند واز دانش کافی بی بهره است از نسخه شفا بخش طبیب سرباز زند ! و به علت این جهالت هم خودرا به هلاکت رساند و هم باعث سرایت بیماری به دیگران و جامعه شود..

اى مردم! آن کس که راه واضح و آشکار را بپوید به آب مى رسد; امّا کسى که مخالفت کند در بیابان سرگردان خواهد شد (و تشنه کام جان مى دهد(. * *


1.پیامبر اکرم ص می فرمایند :بیش ترین چیزى که امت من به سبب آن وارد بهشت مى شوند ، تقوا و حُسن خلق است ..
--------------------
امیرالمومنین علی (ع(:
2.
گشاده رویی سرآغاز نیکى است.( اَلبِشرُ أَوَّلُ البِرِّ)
3.
کینه را از بین مى برد.
4.
خوىِ آزاده است.
5.
نشانگر بزرگوارى و کرامت نفس توست.
6.
زینت بردبارى است
7.
با گشاده رویى و خوشرویى، بخشش ارزش پیدا مى کند.
8.
سر لوحه نامه عمل انسانِ با ایمان ، حسن خلق او است

امام صادق (ع(:
9.
بهشتیها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.
10.
هر کس یکى از این کارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مىگرداند: انفاق در تنگدستى، گشاده رویى با همگان و رفتار منصفانه.
هر که به چهره برادر خود لبخند زند ، آن لبخند براى او حسنه اى باشد .
11.
فضل ابن ابی قره گوید: حضرت صادق (ع) فرمود: هیچ مومنی نیست جز اینکه در او دعابه است. من عرض کردم دعابه چیست؟ فرمودند: مزاح

12.حضرت امام باقر فرمود: خداوند عزوجل آنکس را که میان جمعی مزاح و خشمزگی کند دوستش دارد در صورتی که دشنام نباشد .

والبته شمشیر دو لب : به قول غربی ها : be carefull»

13. پیامبر اعظم ص فرمودند: خنده دو قسم است: خنده ای که خدا آن را دوست دارد و خنده ای که خدا آن را دشمن دارد . اما خنده ای که خدا آن را دوست دارد : لبخندی است که مرد در اثر شوق دیدار به روی برادرش می زند و اما خنده ای که خدای تعالی آن را دشمن دارد : این که مرد برای خندیدن یا خنداندن دیگران سخن ناروا و باطلی بگوید که به سبب آن هفتاد پاییز در جهنم سرنگون است..
رسول خدا صلى الله علیه و آله هرگاه لب به سخن میگشود ، با لبخند همراه بود .

14.امام صادق (ع) : خنده مومن تبسم است . خنده بسیار دل را بمیراند ،، قهقهه زدن ، کار شیطان است ..

امام باقر علیه السلام : هرگاه قهقهه زدى ، در پى آن بگو : خدایا! بر من خشم مگیر ..

اون لبخندی که برای رضای خدا میزنی،
لبخند خداست به بنده اش
و اون لبخندی هم که پشتش خدا باشه،
تمام مشکلاتو حل میکنه...
_________________
1.3.11.12.14.
الکافی
2.4.5.7.
غررالحکم
6.8.
بحارالأنوار
9.
مجموعه ورام
10.13.
نهج الفصاحه


سخنان امیرالمؤمنین (ع ): سه کار، از همه سخت تر است : در همه حال به یاد خدا بودن برادران را به اموال خویش یاری دادن داد مردم را از خویش دادن . 

از دیوان منسوب به امیر المومنین (ع ):

شیرینی دنیا، زهرآگین است . هان ، شیرینی زهر آگین مخور! خواه در گشایش باش ! و خواه در سختی ، زمانه از این هر دو گروه می برد . هر کاری چون به کمال رسد، زوال آن آغاز شود . در انتظار زوال باش ! آنگاه ، که گفتند: کامل شد . 

امام محمد باقر (ع ) پدران خویش از امیرالمومنین  علی (ع) روایت کرد که :

در برابر عذاب خدا، دو گونه پناه وجود دارد . یکی از آن دو، از میان رفته است و آن دیگری را پناه گیرید . اما آن امان که از میان رفت ، رسول خداست و آن که باقی ست ، آمرزش خواهی ست . خداوند بزرگ فرمود: (وما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان معذبهم و هم یستغفرون ) و جامع نهج البلاغه گفته است : این ، از خوبی های استخراج و ظرافت های استنباط است . 

از دیوان منسوب به امیرالمونین آمده است که :(ع)

داروی تو، در وجود توست و نمی دانی ، و درد تو نیز از تست و آن را نمی شناسی . خویش را جرمی کوچک می شماری ، اما جهانی بزرگ در تو پیچیده است . تو آن کتاب مبینی هستی که حرف های آن ، پنهانی ها را آشکار می کند . 

 

نیز از امام علی (ع ):

نفس ، به از دست دادن دنیا می گرید . و می داند که سلامتی ، در ترک دنیاست . انسان ، پس از مرگ خانه ای ندارد که در آن ساکن شود . جز خانه ای که پیش از مرگ ساخته است .  



*)از وصایای حضرت امام صادق علیه السلام به عبدالله بن جندب(

یا ابْنَ جُنْدَبِ؛ یَهْلِکُ الْمُتَّکِلُ عَلی عَمَلِهِ، وَ لا یَنْجُوا الْمُجْتَرِیُ عَلی الذُّنُوبِ الْواثِقِ بِرَحْمَةِ اللهِ، قُلْتُ: فَمَنْ یَنْجُوا؟ قال: الّذینَ هُمْ بَیْنَ الرَجٰاءِ وَ الْخَوْفِ، کَاَنّّهُ قُلُوبُهُمْ فِی مِخْلَبِ طائِرِ شَوْقاً اِلی الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعَذابِ.  )تحف العقول )

همواره میانه رو باش..

« ای پسر جندب؛ هر کس بر عملش تکیه کند، هلاک شود،،
و هر کس به امید رحمت خدا به گناه کردن جرأت پیدا کند نجات نمی یابد،،
گفتم: پس چه کسی اهل نجات است؟ !
فرمود: آنان که میان بیم و امیدند ، آنگونه که گویی قلبشان بر اثر شوق به ثواب و ترس از عذاب در چنگال پرنده ای (شکاری) باشد...»*

غافل مشو که مرکب مردان مرد را،
در سنگلاخ بادیه ، پی ها بریده اند..

نومید هم مباش ، که رندان جرعه نوش،،


ناگه به یک خروش به منزل رسیده اند...


در تفسیر این حدیث نبوی که فرمودند :   ، که ان اکَثر الجَنة البــُـــله.


شمس الدین محمد تبریزی

هر چند نفس تآویل کـُـند ، تو خویش را ابله ساز ، که ان اکَثر الجَنة البــُـــله.
شمس الدین محمد تبریزی 
ص 145
......
ابله از زبان شمس و مولانا :
 
ابله در کلام شمس و سپس مولانا عاشق و شیدای عشق الهی است که عقل حسابگر را قربانی عشق حق میکند .و البته در تعابیر مولانا همین ابله به انسان کامل که جامع جمیع حقایق است و مقصود اصلی و نهایی تکوین عالم است ،تعبیر شده است .
خویش ابله کن تبع می‌رو سپس
رستگی زین ابلهی یابی و بس
اکثر اهل الجنه البله ای پسر
بهر این گفتست سلطان البشر
زیرکی چون کبر و باد انگیز تست
ابلهی شو تا بماند دل درست
ابلهی نه کو به مسخرگی دوتوست
ابلهی کو واله و حیران هوست
ابلهان‌اند آن زنان دست بر
از کف ابله وز رخ یوسف نذر
عقل را قربان کن اندر عشق دوست
عقلها باری از آن سویست کوست
دفتر چهارم .
...
بیشتر اصحاب جنت ابلهـــند 
تا ز شّر فیلسوفی می رهند 
ای بسا علم و ذکاوت و فطن 
گشته رهرو را چو غول و راهزن 
دفتر ششم مثنوی 


حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمود:

ای هشام! اگر در دست تو دانه گردویی است ولی همه مردم آن را جواهر پنداشته اند ! این پندار، تو را سود نبخشد چون، می دانی که آنچه در دست تو است گردوئی بیش نیست...

همچنین اگر درمیان مشت تو، جواهری باشد، لکن مردم آن را گردو قلمداد کرده اند ! در این صورت نیز این پندار، زیانی به تو نمی رساند، چون تو میدانی که آن گوهر است..

یا هشام لو کان فی یَدَکَ جوزة وَ قال الناس لؤلؤة ما کان ینفعک و انت تعلم انها جوزة ولو کان فی یدک لؤلؤة و قال الناس انهاجوزة ما ضرک و انت تعلم انها لؤلؤء.

اى هشام! از معاشرت و الفت با مردم بپرهیز مگر آن که در میانشان خردورزى درستکار بیابى،، پس با او الفت گیر و از دیگران همچون گریز از درندگان شکارى بگریز! و خردورز را سزاست که چون عملى را انجام دهد از خدا حیا کند،، و آن هنگام که فقط به او نعمتى دهند دیگرى را در کارش [استفاده از نعمت‏] شرکت دهد
و چون دو کار بر تو پیش آمد که نمی ‏دانى کدام بهتر و درست‏تر است. نگاه کن که کدامین از آن دو به هواى نفست نزدیک‏تر است .. پس با آن مخالفت ورز؛ زیرا به راستى بسیار از درستی ‏ها در مخالفت‏ جویى با هواى نفست است ..
و بپرهیز از اینکه حکمت را به دست آورى و به دست نادانان سپارى..

هشام گفت: به امام کاظم علیه السّلام عرض کردم: اگر مرد جویاى آن را بیابم ولى درک او، ظرفیت نگهدارى آموخته‏ هایم را نداشته باشد [چه کنم‏]؟ 
امام علیه السّلام فرمود: در اندرزگویى به او نرمى و مهربانى نما و اگر [در اندرز آموزى‏] دلتنگ شد، خویشتن را در اندرزگویى به او به سختى بسیار نینداز و از علم ناپذیرى خودخواهان برحذر باش ،، چرا که علم خوار می ‏شود که بر ناهوشیاران عرضه شود..

عرض کردم: پس اگر کسى را نیافتم که توان فهم سؤال از آن را داشته باشد [چه کنم‏]؟ 
امام علیه السّلام فرمود: نادانى در باره سؤال را غنیمت شمار! تا از بلاى سخن [در یاد دادن علم‏] و بزرگ بلاى ناپذیرفتن در امان باشى و بدان که خداوند فروتنان را به اندازه فروتنى ایشان، بر فراز نمی ‏دارد بلکه به اندازه بزرگى و فرازمندى خویش بر فراز دارد ..و هراسناکان را به اندازه هراس ایشان آسوده ندارد بلکه به اندازه کرم و بخشش خویش آنان را آسودگى دهد ..و اندوهناکان را به اندازه اندوه ایشان فرج حاصل نکند بلکه به اندازه مهر و رحمتش بدهد.. پس چه می ‏پندارى در باره مهربان بخشایشگرى که به آنان که دوستانش را آزار می ‏رساند مهر ورزد ! تا چه برسد به کسى که به خاطر خدا [از دیگران‏] آزار می ‏بیند..؟ 
و چه می ‏پندارى در باره توبه پذیر بخشایشگرى که دشمن خویش را می ‏بخشد! تا چه برسد به آن کس که خرسندى خدا را می ‏جوید و به خاطر او دشمنى مردم را برمی ‏گزیند..

اى هشام! از بزرگى کردن بر دوستان من و تکبرورزى به دانش خویش بپرهیز که خداوند تو را سخت دشمن دارد و پس از دشمنى خداوند از دنیا و آخرت خویش سودى نبرى: و در دنیا همانند کسى باش که در خانه ‏اى سکنى گزیده که براى او نیست و فقط در انتظار کوچ کردن است...

اى هشام! به راستى همه مردم ستارگان را می بینند ولى جز آن کس که راهها و منزلگاههاى ستارگان را می داند به آنها رهنمون نمی شود و همین طور شما حکمت را می خوانید ولى جز آن کس که به آن "عمل" می کند کسى به آن رهنمون نمی شود....

امام کاظم علیه السلام براى هشام بن حکم حدود هفتاد لشگر از عقل و جهل بیان مى دارد که در بعضى کتاب ها بیش از هفتاد هم نقل شده .. 
قال الکاظم علیه السلام لهشام :.. یا هشام اعرف العقل وجنده والجهل وجنده تکن من المهتدین 


اى هشام ! خرد و لشگرش را بشناس و نادانى و لشگرش را بشناس تا از ره یافته ها باشى ...

___________
(
برگرفته از سفارشات نورانی امام موسی کاظم علیه السّلام به هشام بن حکم از شاگردان ممتاز مکتب اهل بیت(ع) که در پرتو انوار تابناک امام صادق و امام موسی کاظم علیهما السلام ازدانشمندان برجسته روزگار شد.)
*
تحف العقول-ترجمه حسن زاده، صفحه 699

25 رجب سالروز شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی کاظم «علیه السلام» را محضر بقیه الله الا عظم ارواحنا فداه و شیعیان و محبان آن امام همام تسلیت عرض می نماییم .

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْعِلْمِ الْیَقِینِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْهُدَى
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ https://static.xx.fbcdn.net/images/emoji.php/v9/f6c/1/16/2764.png

 





بسم الله

حضرت امیر بعد از توصیه به فرزند خود امام حسن علیهما السلام به بی‌اعتنایی نسبت به حرف ناروای مردم، و بیان خصوصیاتی از آنها که مشابه زمان ماست ! می‌فرماید:

تو چه توقعی از این مردم داری؟! مردم این‌گونه‌اند که اگر تو انسان عالمی باشی، به تو حسد می‌برند و برای این‌که تو را از چشم دیگران بیاندازند، درصدد عیب‌جویی و خرده‌گیری از تو برمی‌آیند؛

و اگر مطلبی را ندانی تو را راهنمایی و ارشاد نکنند..
اگر به دنبال دقایق و ظرایف علمی باشی، طعنه می‌زنند که آدم بیکاری است که در پی چنین مسایلی می رود و خود را به مشقت می اندازد !
و اگر طلب علم را رها کنی،‌ تو را کودن و کم‌استعداد می‌خوانند !
اگر نسبت به انجام عبادات اهتمام داشته باشی، می‌گویند: این، آدمِ ظاهرساز و ریاکاری است!

اگر لازم باشد سکوت پیشه کنی، می‌گویند: لال است ! و اگر صحبت کنی، می‌گویند: چه قدر پرحرف است!

اگر پول خرج کنی و انفاق کنی می‌گویند: آدم ولخرج واسرافکاری است !
و اگر اقتصاد داشته باشی، تو را بخیل می‌نامند!
اگر به آنچه دارند نیاز پیدا کنی و از آنها درخواست کمک کنی، رابطه‌شان را با تو قطع و شروع به مذمت و سرزنش تو می نمایند
و اگر نسبت به آنها بی‌اعتنا باشی، حتی ممکن است تو را کافر و خارج از دین معرفی کنند! پس می‌فرمایند: مردم این‌چنین‌اند و این است صفت مردم زمانت..
،،

 اعرف الحق تعرف أهله..

حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی ..

،،
وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ»(انعام /۱۱۶)

و اگر از بیشتر کسانى که در [این سر]زمین مى‏ باشند پیروى کنى تو را از راه خدا گمراه مى کنند ، آنان جز از #ظن و گمان [خود] پیروى نمى کنند
و جز به حدس و تخمین نمى ‏پردازند ..

فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ..
بنابراین به دعوت پرداز و همان گونه که مامورى ایستادگى واستقامت کن ،، و هوسهاى آنان را پیروى مکن ..

لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لَا حُجَّةَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ(شوری/15)
( بگو)اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست ،، میان ما و شما وخصومتى نیست‏ خدا میان ما را جمع مى ‏کند و فرجام به سوى اوست..
______________________________________
«
فَمَا طِلَابُکَ لِقَوْمٍ ، إِنْ‏ کُنْتَ‏ عَالِماً عَابُوکَ‏ وَ إِنْ کُنْتَ جَاهِلًا لَمْ یُرْشِدُوکَ وَ إِنْ طَلَبْتَ الْعِلْمَ قَالُوا مُتَکَلِّفٌ مُتَعَمِّقٌ وَ إِنْ تَرَکْتَ طَلَبَ الْعِلْمِ قَالُوا عَاجِزٌ غَبِیٌ‏ وَ إِنْ تَحَقَّقْتَ لِعِبَادَةِ رَبِّکَ قَالُوا مُتَصَنِّعٌ مُرَاءٍ وَ إِنْ لَزِمْتَ الصَّمْتَ قَالُوا أَلْکَنُ- وَ إِنْ نَطَقْتَ قَالُوا مِهْذَارٌ وَ إِنْ أَنْفَقْتَ قَالُوا مُسْرِفٌ وَ إِنِ اقْتَصَدْتَ قَالُوا بَخِیلٌ وَ إِنِ احْتَجْتَ إِلَى مَا فِی أَیْدِیهِمْ صَارَمُوکَ وَ ذَمُّوکَ وَ إِنْ لَمْ تَعْتَدَّ بِهِمْ کَفَّرُوکَ فَهَذِهِ صِفَةُ أَهْلِ زَمَانِک‏»بحارالانوار، ج 74، ص 234.

امام حسین علیه السلام فرمودند:

«لا یَکْمُلُ الْعَقْلُ إِلا بِاتّبَاعِ الْحَقّ».

 عقل ، جز با " تبعیت و پیروى از حق ، کامل نمی‏شود  ...»
(أعلام الدین، ص۲۹۸ )
،
معلمان توحید حق تعالی و اهل سرّ خدا چه کسانی هستند؟

از امام حسین (ع) پرسیده شد: «قبل از این‏که خداوند عزّوجل آدم (ع) را خلق کند، شما چه چیزى بودید؟
فرمود: ما اشباحی از نور بودیم   که بر گرد عرش خدای رحمن می چرخیدیم ، و به ملائکه درس تسبیح و توحید و ستایش خدا را می آموختیم ....».

«اَىّ شَىْ‏ءٍ کُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللّهُ عَزّوَجَلّ آدَمَ (ع)؟ قَالَ کُنّا اَشْبَاحَ نُورٍ نَدُورُ حَوْلَ عَرْشِ الرّحْمنِ ، فَنُعَلّمُ لِلْمَلاَئِکَةِ التّسْبِیحَ وَ التّهْلِیلَ وَ التّحْمِیدَ».
(بحار الانوار، ج ۵۷ ص ۳۱۱ ح۱)
،،
و فرمودند:
 «ما (اهل بیت) کسانى هستیم که علم کتاب، و بیان آنچه در آن است ،، نزد ماست،، 
و آنچه در نزد ماست ، نزد هیچ‏یک از آفریدگان خدا نیست ،، زیرا ماییم محرم راز واهل سرّ خدا»...

«نَحْنُ الّذِینَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْکِتَابِ وَ بَیَانُ مَا فِیهِ وَ لَیْسَ عِنْدَ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَا عِنْدَنَا لاَِنّا اَهْلُ سِرّ اللّهِ».
(بحار الانوار، ج ۴۴ ص ۱۸۴ ح۱۱)

مام صادق علیه السلام فرمودند: صدقه دادن در شب جمعه و روز آن و نیز «صلوات» (درود فرستادن بر محمد صلی الله علیه و آله و آل او) در شب جمعه و روز آن، برابر هزار حسنه است و هزار سیئه به وسیله آن نابود می‌شود و هزار درجه بر مقام آدمی افزوده می‌شود
جمال الاسبوع،
وسائل الشیعه،